پس از رحلت امام خمینی(ره) و ناکامی دشمنان در نقشه های عملی نسبت به حذف یا کنترل و کم رنگ نمودن نقش رهبری و ولی فقیه، تهاجم دشمن و عوامل داخلی آن به مبانی فکری و عقیدتی حاکمیت دین و نظام ولایی شدت گرفت.
به گزارش گلستان ما ؛ حمیدرضا فرشیدنیا فعال فرهنگی اجتماعی و یکی از نویسندگان خوب استان طی سلسله مقالاتی به حضور دشمن پشت دروازه ها پرداخته است . قسمت اول این مقاله را می خوانیم :
روشن است که دشمنان و آنان که منافع خود را در نتیجه این تحول عظیم و انقلاب دینی در تهدید و مخاطره می دیدند، نتوانند آن را تحمّل کرده با تمام توان و به کارگیری همه امکانات خود و در عرصه های مختلف، بکوشند این حرکت را متوقف و یا تحت کنترل و مدیریّت کلی خود درآورند؛
به ویژه آنگاه که انقلاب اسلامی با پیروزی بر رژیم شاهنشاهی و سرنگون ساختن آن به تعریف، تثبیت و استقرار نظامی جدید با ماهیتی کاملاً دینی اقدام کرد و در عمل نه مدل های غربی و لیبرالیستی را مبنا و مستند نظام خود قرار داد و نه ساختارهای شرقی و سوسیالیستی را پذیرفت، بلکه همه نهادهای حکومتی و تمام ابعاد جامعه و سیاست را متناسب با آموزه های اسلامی تعریف و طراحی و تعقیب کرد.
در چنین شرایطی بود که قدرتهای بزرگ و سلطه گر به ویژه امریکا و شوروی به رغم همه اختلافها و تضادها در مقابله و تلاش برای سرکوب کردن انقلاب اسلامی به وحدت رسیدند و چه در مجامع جهانی و بین المللی و چه در عمل هرآنچه می توانستند برای سرکوب و حدّاقل کنترل آن انجام دادند که بارزترین همکاری آنان را در دوران دفاع مقدس شاهد بودیم.
سه رکن اصلی و اساسی انقلاب اسلامی، همانا «اسلام»، «رهبری» و «ملت» هستند:
رکن اول: اسلام
انگیزه اصلی نهضت و قیام رهبری و حضور آگاهانه مردم در میدان مبارزه خستگی ناپذیر و عامل اساسی مقاومت آنان در برابر همه مشکلات و نابسامانی ها، ایمان و اعتقادات مذهبی بود. این پایبندی به آیین حیاتبخش اسلام هم در دوران مبارزه با رژیم ستم شاهی با وجود زندانها و تبعیدها و شکنجه ها و شهادت ها و هم در بعد از پیروزی و دوران دفاع مقدس معجزه آفرید.
تاریخ انقلاب اسلامی به روشنی گواهی می دهد احزاب وگروههای سیاسی که دین اسلام واندیشه های الهی برای آنها اصالت و نقش محوری نداشت وبا انگیزه های سیاسی دیگری وارد میدان مبارزه شده بودند، در دوران شدت مبارزه و رویارویی با سختی ها که نیازمند ایثارجان ومال بود، توانایی وانگیزه خود را از دست داده، ابزاردست دشمن شده یامنزوی می گردیدند.
اما نیروهای مؤمن و پایبند به مبانی دینی و اسلامی، مبارزه با ظلمِ رژیم ستم شاهی و همین طور دفاع از نظام دینی را برای خود یک تکلیف الهی و جهاد فی سبیل الله دانسته مقاومت در برابر مصیبتها را عمل صالح و وظیفه شرعی قلمداد می کردند.
1-آسیب وتهاجم تبلیغاتی به اسلام
برخی روش ها و مطالبی که دشمنان برای ترویج القائات شوم خود و مشوش کردن اذهان نسل جوان به کار بسته اند عبارتند از:
یک ـ بزرگ نمایی برخی از کاستی ها و نابسامانی ها که لازمه هر حرکت و تحول بنیادین و به خصوص انقلاب اسلامی است.
دو ـ تخطئه کردن نظام اسلامی به دلیل نارسایی هایی که به دست عوامل دشمن به وجود آمده است.
سه ـ نادیده انگاشتن دستاوردهای عظیم انقلاب، بویژه استقلال سیاسی و فرهنگی.
چهار ـ تعمیم عملکرد نامطلوب و غیر قابل دفاع برخی مدیران و مسئولان لغزیده در دام دنیاطلبی، به کلّیت انقلاب و مسئولان نظام.
پنج ـ بالا بردن سطح توقعات مردم و ناراضی کردن آنان از وضعیت موجود و سیاه جلوه دادن نظام جمهوری اسلامی در خدمت رسانی به مردم.
شش ـ تحلیل های منحرف کننده ومغالطه آمیز ازحوادث ورویدادهای مختلف انقلاب.
هفت ـ مقایسه های سطحی و غلط بین ایران اسلامی و برخی کشورهای به ظاهر پیش رفته بدون در نظر گرفتن فرهنگ دینی و سنت های ملی.
در مقابل این شبهه ها و مغالطه های توطئه آمیز به اجمال و اختصار می توان گفت:
اولا: انقلاب اسلامی دستاوردهای فراوانی داشته است که در رأس آنها احیای اسلام ناب محمدی(ص) و قطع کامل وابستگی های سیاسی، فرهنگی از بیگانگان، رشد اقتصادی، آزادی تؤام با مسؤلیت انسانی، خودباوری، استقلال طلبی، فراهم آمدن زمینه خدمت رسانی به مردم و استقرار عدالت اجتماعی است.
ثانیا: انقلاب اسلامی از طلیعه پیروزی تا دوران دفاع مقدس و بعد از آن با توطئه های نظامی و سیاسی فراوانی از سوی دشمنان مواجه بوده که در برابر تمام آن ناملایمات و سختی ها با پرداخت حداقل هزینه بهترین و بیشترین کار آیی را در ثبات و رشد انقلاب در ابعاد گوناگون داشته. امام در یک تحلیل جامع در این باره می فرماید:
من امروز بر این عقیده ام که مقتدرترین افراد در مصاف با آن همه توطئه ها و خصومتها و جنگ افروزی هایی که درجهان علیه انقلاب اسلامی است، معلوم نبود موفقیت بیشتری از افراد موجود به دست می آوردند. در یک تحلیل منصفانه از حوادث انقلاب، خصوصا از حوادث ده سال پس از پیروزی باید عرض کنم که انقلاب اسلامی ایران در اکثر اهداف و زمینه ها موفق بوده است و به یاری خداوند بزرگ در هیچ زمینه ای مغلوب و شکست خورده نیستیم!
ثالثاً وجود پاره ای از مشکلات و نابسامانی ها، معلول دینی بودن حکومت نیست بلکه نشأت گرفته از این واقعیت است که برخی از مسئولین و نهادهای نظام به تمام آیین ها و دستورات اسلام در قلمرو مسئولیت خود عمل نکرده اند و یا از مسیر اسلامی بودن نظام منحرف شده اند.
2-ترویج سکولاریسم
احیاء سکولاریسم و محدود کردن دین و اعتقادات مذهبی به رابطه شخصی انسانهابا خدا و تفکیک آن از مسائل اجتماعی و سیاسی، از مهم ترین آسیب هایی است که اسلامیت نظام را تهدید می کند و یکی از گسترده ترین محورهایی است که دشمنان انقلاب اسلامی تعقیب نموده اند و برای القاء و ترویج آن از راهکارها و شیوه های مختلفی بهره گرفته اند که به برخی از آنها اشاره می شود:
1 ـ القاء اندیشه جدایی و مغایرت بین علم و دین و این که خردورزی و عقل و علم با عمل به احکام الهی انطباق نمی یابد و در مدیریت جامعه یا باید تابع مدیریت عالمانه بود یا مدیریت دین.
2 ـ دفاع علمی و تئوریک از سکولاریسم و معرفی نمودن آن به عنوان حاصل علم و تمدن بشری و محوریت دادن به انسان، و زبان دین را زبان تکلیف و زبان بشر مدرن را زبان حق دانسته و میان آن دو تقابل قائل شده اند.
3 ـ تعریف انحرافی از دین و معنویت و انحصار آن به عدم ورود به عرصه سیاست و حکومت و تبلیغ اینکه مصلحت و حیاتِ عزّتمند و ابعاد قدسی دین اقتضاء می کند که در حوزه سیاست و اقتصاد وارد نگردد.
4 ـ طرح جانب دارانه پلورالیسم و صراطهای مستقیم و نتیجه گیری این مطلب که دین یک تجربه شخصی و متکثر است و نمی تواند مبنای زندگی اجتماعی نظم واحد و ترسیم کننده نظام سیاسی مقتدر باشد.
5 ـ حاکمیت دین غیر دموکراتیک است و میان نظام ولایت فقیه و دموکراسی تضاد وجود دارد.
6 ـ ترویج لیبرالیسم، اباحی گری وآزادی های اخلاقی که بادین اسلام مغایرت دارد.
7 ـ طرح اندیشه های ناسیونالیستی مانند شعار «ایران برای ایرانیان» برای اصالت دادن به ملیت در مقابل ماهیت دینی انقلاب.
8 ـ خشونت آمیز خواندن حکومت دینی و مقایسه غلط نظام اسلامی با حاکمیت مسیحیت در قرون وسطی
9 ـ مخالفت همراه با ایجاد شبهه در احکام و قوانین حقوقی و جزایی اسلام مانند قصاص، دیه زن، ارث فرزند دختر، حکم ارتداد و... بدون توجه به مبانی و مصالح و حکمت تشریع قوانین اسلام.
10 ـ طرح متغیر بودن سیاست و تابعیت آن از اقتضائات زمانی و مکانی و دیگر شرایط زندگی، در برابر انعطاف ناپذیری دین.
11 ـ القاء ضرورت شکل گیری اصلاحات در دین و ارائه تفسیر جدید از تعالیم اسلامی جهت کاربردی ساختن و انطباق با دستاوردهای علوم انسانی جدید و مبتنی بر اومانیسم.
12 ـ طرفداران و اندیشمندان سکولار می گویند خود قرآن برای دین و انبیاء رسالتی جز دعوت و ابلاغ حکم خدا قائل نشده است و دخالت در سیاست و تشکیل حکومت و رفاه و آبادانی دنیایی را در شأن انسان های آسمانی و رهبران دینی نمی داند.
رکن دوم: رهبری انقلاب و نظام اسلامی
اسلام منهای رهبری جامع الشرایط و منطبق با معیارهای اسلامی، نه تنها هدایت گر جامعه محسوب نمی شود و با منافع و سلطه مستکبران تضاد و تقابلی ندارد بلکه چه بسا با تحریف محتوایی در دین و حکومت و نظام اسلامی و به انحراف کشاندن احساسات و عواطف دینی مردم، توجیه کننده ظلم و تعدی طاغوتها و نظام طبقاتی تحمیل شده به وسیله قدرتهای استعمارگر باشد، و این همان اسلام آمریکایی، سلطنتی و شاهنشاهی است که امام خمینی و مقام معظم رهبری بارها به آن اشاره داشته اند.
از همان ماههای آغازین پیروزی انقلاب اسلامی و همزمان با اقدامات عملی برای شکست نظام ولایی [که قبلاً یادآوری شد،] تهاجم فکری وفرهنگی در ترویج القائات و شبهات و مشوّش کردن اذهان عمومی علیه نظام سیاسی اسلام و ولایت فقیه و حکومت دینی در دستور کار دشمنان قرار گرفته بود. به خصوص هنگام تدوین قانون اساسی و تصویب اصل ولایت فقیه اقدامات شبهه افکنی و چاپ مطالب و مقالات ضد نظام ولایی در روزنامه ها گسترش یافت.
پس از رحلت امام خمینی(ره) و ناکامی دشمنان در نقشه های عملی نسبت به حذف یا کنترل و کم رنگ نمودن نقش رهبری و ولی فقیه، تهاجم دشمن و عوامل داخلی آن به مبانی فکری و عقیدتی حاکمیت دین و نظام ولایی شدت گرفت و با یک برنامه منسجم و از قبل طراحی شده با امکانات و قدرت بیشتری وارد صحنه گشته، استحاله انقلاب را تعقیب نمودند.
از آنجا که تبیین و تحلیل تمام فعالیت های شبهه افکنانه دشمن بحث جامع و مستند و مستقلی را می طلبد که از حوصله این نوشتار بیرون است.
رکن سوم: مردم
در نظام سیاسی اسلام و انقلاب اسلامی ایران، مردم یکی از سه رکن اساسی نظام هستند؛ رکن مهمی که مکمل و متمم تحقق دو رکن دیگر یعنی اسلامیت و رهبری است. تجربه تاریخی ثابت کرده است که بدون حضور مردم در صحنه سیاست و پذیرش آگاهانه اسلام و حاکمیت دینی و نظام ولایی؛ ولایت خدا و حکومت دینی محقق نمی گردد و قانون الهی اسلام ضمانت اجرایی پیدا نمی کند.
همچنان که شخصیت عظیم جهان بشریت، انسان کامل و تجسم اراده الهی و تبلور قانون اسلام یعنی حضرت علی(ع) پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) بدون حمایت و پشتوانه مردمی، امکان تشکیل حکومت اسلامی را نیافت و تنها پس از حضور پرشور مردم و بیعت با او بود که موفق به تشکیل حکومت اسلامی شد و به اجراء احکام الهی رسماً اقدام نمود و مجدداً به علت سستی، دنیاگرایی و پیمان شکنی مردم، حکومت عدل علی(ع) به افول گرایید.
وَ اخِرَ دَعوینا ان الحمدلله ربّ العالمین
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد