شهید حسین جرجانی در ۲۱ اسفند سال ۱۳۶۴ در فاو به شهادت رسید.
شهید کمی، به دلیل مشکلات فراوان نتوانست تحصیلات خود را به پایان برساند. بهعنوان سرباز ارتش عازم جبهههای جنگ شد.
مادر شهید نقل میکند: نازقلی نظری از نظر اخلاقی، صداقت، معاشرت با دیگران پیشقدم و در رفتار مخصوصاً در برابر دشمن شجاع بود.
شهید «عزیزالله قربانی» در نامهای به پسر دایی خود مینویسد: «یک شب یکی از همرزمانم چند بعثی را با یک آفتابه غافلگیر کرد، خلاصه ابراهیم جان، بعثیها از سایه خودشان میترسند.»
مادر شهید شیرمحمدلی، نقل میکند؛ یکی از همرزمان پسرم از او خواسته بود تا از جبهه فرار کند؛ ولی محمدم در جوابش گفته بود: من اصلاً این کار را نمیکنم.
شهید عباس صیادی در وصیتش گفت: «نهال این انقلاب برای بارور شدن نیاز به خون ما جوانان را دارد. پس بعد از شهادتم هرگز گریه نکنید تا دشمن شاد نشویم».
طلبه شهید حسن خلیلی کاشیدار با صفای عشق به امام حسین(ع) پرورانده شده و به مقام شهادت رسید.
همسر شهید فرامرزی نقل میکند: «من با اینکه میدانستم همسرم به دلیل مجروحیت چند سال بیشتر زنده نمیماند، ولی با اصرار خودم تصمیم گرفتم با او ازدواج کنم. زیرا معتقد بودم برای سعادت ابدی باید از دنیا و تعلقات آن گذر نمود».
حبیبالله نارویی شهید اهلسنت گالیکش؛ به خواهران و برادر خود توصیه میکرد همواره گوش به فرمان ولیفقیه باشید تا دشمن نتواند به ایران اسلامی آسیبی وارد کند.
مادر شهید خواب میبیند روبروی منزل تکدرخت سروی کاشته شده اما با وزش یک باد تند درخت شکسته میشود و بهجای آن چندین درخت رویید.
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.