1393-08-21 16:36
2920
0
5692

7 زن با 7 جنایت جنجالی !

وقتی صفحات حوادث روزنامه‌ها را ورق می‌زنیم خبرهایی را از قتل مردان توسط زنان می‌بینیم. جنایت‌هایی که به خاطر جنسیت قاتل یا انگیزه او به جنجالی رسانه‌ای تبدیل شدند. برخی رسانه‌ها نیز در این ماجرا خود را در مقام مدعی‌العموم قرار داده و بدون توجه به حقوق اولیای دم خواستار توقف اجرای حکم می‌شوند.

حال نکته‌ای که در این جنجال‌ها به آن توجهی نشده زندگی این قاتلان قبل از ارتکاب جنایت است.

اغلب این قاتلان در زندگی خود نکات مشترک داشته‌اند که هیچ‌گاه به آن پرداخته نشده است.

شرایط اجتماعی و خانوادگی این قاتلان، عامل اصلی ارتکاب قتل توسط آنها بوده و با دفاع رسانه‌ای از قاتلان غوغا‌سالاری و قهرمان‌پروری کاذب شده است.

ارتکاب قتل با انگیزه دفاع مشروع یا معرفی فردی دیگر به عنوان قاتل، مهم‌ترین دفاع آنها در برابر افکار عمومی است.

ادعاهایی که در پرونده‌های جنجالی هیچ‌گاه تائید نشد اما گذشته اغلب آنها نقطه‌ای مشترک دارد؛ فرار از وضعی که در آن هستند، برای رسیدن به آرزوها. حال در این مسیر برخی مشکلات آنها را مجبور به ارتکاب قتل کرده است.

عروس سیاه بخت

اگر خواننده صفحات حوادث باشید، بی‌شک نام کبری رحمان‌پور را شنیده‌اید. زن جوانی که لقب عروس‌سیاه بخت را به خود اختصاص داد.

کبری در خانواده فقیری چشم به دنیا گشود، خانه‌ای مستاجری با پدر و مادری میانسال و مریض، اما تنها فقر نبود که به دل کبری زخم می‌زد زیرا برادرش نیز بیمار بوده و شرایط جسمی او خوب نبود. پدر پیرش بسختی امورات زندگی را می‌گذراند.

وقتی علیرضا مرد میانسال و ثروتمند به خواستگاری او آمد، کبری به خاطر خانواده‌اش و برداشتن باری از دوش آنها باوجود مخالفت‌های پدر به علیرضا پاسخ مثبت داد.

کبری خود را برای زندگی آماده کرده بود، اما مادرشوهر هفتاد و پنج ساله‌اش سرناسازگاری برداشت و در نهایت به او گفته شد طلاق.

ساعت ۱۱ و ۳۰ دقیقه یکشنبه پنجم آبان ۷۹ کبری وارد خانه مادر شوهرش در نیاوران شد، آنها باهم دعوای لفظی پیدا کردند و مادر شوهر، کبری را از خانه بیرون کرد.

کبری وقتی از خانه خارج شد تصمیم گرفت بازگردد و با التماس از زن کهنسال بخواهد که او را ببخشد، اما این درخواست بخشش با مخالفت او مواجه شد و در نهایت کبری دست به جنایت زد. او 13 سال در زندان به سر برد، چند بار به خواسته اولیای دم پای چوبه‌دار رفت و هر بار توانست از آنها وقت بگیرد.

در نهایت پس از 13 سال با پرداخت دیه، رضایت آنها را گرفت و بعد از مدت‌ها پا در خانه مستاجری‌شان گذاشت. هنوز مدتی از آزادی کبری نگذشته بود که پدرش برای همیشه او را تنها گذاشت.

آرزوهایی که با قتل بر باد رفت

چرا گاهی زنان مرتکب قتل می‌شوند؟ آنها در زندگی‌شان چه مشکلاتی داشته‌اند که باعث شده چند سال از عمرشان را پشت میله‌های زندان سپری کنند؟ بعضی از آنها با گذشت چند سال زندان موفق به گرفتن رضایت و برخی دیگر قصاص شدند. برای رسیدن به پاسخ این پرسش‌ها به سراغ عبدالصمد خرمشاهی، وکیل دادگستری رفتیم.

خرمشاهی درباره پرونده افسانه نوروزی می‌گوید: «بی‌شک شرایط زندگی افسانه در این جنایت نقش داشته است، افسانه و همسرش از لحاظ مالی مشکلاتی داشتند. این شرایط باعث شد آنها تصمیم بگیرند ترک دیار کنند و با کمک یکی از دوستان همسرش به کیش بروند. بی‌شک مشکلات مالی نقش بسزایی داشت تا افسانه در این مخمصه گرفتار شد.»

کبری، قربانی آرزوهایش شد

خرمشاهی در خصوص کبری می‌گوید: دختر جوان برای نجات از فقر تن به ازدواجی ناموفق داد. او با مردی ازدواج موقت کرد که بیش از ۴۰ سال از او بزرگ‌تر بود. او اگر در خانواده‌ای بزرگ می‌شد که می‌توانست به حداقل‌های زندگی برسد هیچگاه تن به این ازدواج نمی‌داد.

حسادت زنانه شهلا را قاتل کرد

این وکیل درباره شهلا می‌گوید، شهلا از خانواده‌ای متوسط و رو به پایین جامعه بود. اما خودش از لحاظ مالی گرفتاری نداشت و همین مساله او را متمایز از دیگران می‌کند. تصور می‌کنم شهلا قربانی حسادت‌های زنانه و الگوسازی بی‌رویه از ورزشکاران و عشق و علاقه کور نسبت به ناصر محمد خانی بود.

زنی که قربانی حمایت از شوهرش شد

خرمشاهی می‌گوید: یکی از موکلانم زنی بود که به قدیمی‌ترین زندانی زن معروف شد. فاطمه مطیع به گفته خودش تحت تاثیر اظهارات همسرش و به خاطر کمک به او جنایت را پذیرفته و روحش نیز از این قضیه بی‌خبر بوده است.

دوستی مرگبار دلارا و خودکشی همدستش

وی درباره پرونده دلارا نیز می‌گوید: دلارا، داستانش با خیلی از موکلانم فرق می‌کند. دلارا کم‌سن و سال بود و از مشکل فقر هم رنج نمی‌برد. فکر می‌کنم او فریب دوستش را خورد و بر همین اساس هم اقرار به قتل کرد. هر چند که دوست او که به اتهام معاونت در قتل بازداشت بود، بعد از قصاص دلارا به خاطر عذاب وجدان دست به خودکشی زد.

فقر و ازدواج دوم، ریشه قتل

خرمشاهی درباره پرونده فاطمه پژوه نیز می‌گوید: فاطمه یکی دیگر از زنانی بود که فقر در جنایت او نقش بسزایی داشت. فاطمه در شرایط مالی خوبی نبود و همین موضوع باعث شد او دوباره ازدواج کند. او ادعا کرد همسر موقتش قصد تعرض به دخترش را داشته که هرگز این موضوع در دادگاه ثابت نشد.

کاش پرونده جنجالی نمی‌شد

آخرین زن قاتلی که پرونده‌اش جنجالی شد، ریحانه بود. خرمشاهی در ابتدا وکالت او را برعهده داشت و درباره این زن می‌گوید: شاید اگر این پرونده در رسانه‌ها این‌قدر جنجالی نمی‌شد، اولیای دم رضایت می‌دادند.

این شش زن، قربانی شرایطی در زندگی شدند که ناخواسته آنها را به سمت ارتکاب قتل کشاند. بررسی زندگی و نوع جنایت‌های آنها نشان می‌دهد اگر این زنان می‌توانستند با شرایط کنار بیایند و خشم خود را کنترل کنند هیچ‌گاه مهر قتل بر زندگی‌‌شان زده نمی‌شد.

آزادی قدیمی‌ترین زندانی زن

فاطمه مطیع نه برای زندانیان زندان زنان بلکه برای خیلی از خوانندگان اخبار حوادث نامی آشناست؛ زنی که لقب قدیمی‌ترین زندانی زن ایران را به خود اختصاص داد.

فاطمه مطیع زن خانه‌داری بود که رابطه خوبی با همسر و فرزندانش داشت. مقتول یکی از اقوام همسرش بود که همیشه همراه همسرش به خانه آنها برای مهمانی می‌آمد.

فاطمه متهم بود تیر 1372 دست به قتل یکی از اقوام شوهرش به نام مجید زده است. آن‌طور که فاطمه بعدها در اعترافش بیان کرد به خاطر اختلافی که با مجید داشت در دوغی که برای شام آورده بود سم ریخت و او را به قتل رساند.

فاطمه مدعی بود این کار را با همدستی شوهرش انجام داده و بعد از جنایت جسد مجید را داخل خودرویش در منطقه‌ای در جنوب شهر رها کرده‌اند.

او ابتدا گفت مجید را با مرگ موش به قتل رسانده اما پزشکی قانونی اعلام کرد که مرد میانسال با سم گیاهی کشته شده است. این درحالی بود که وی در مراحل بعدی تحقیقات منکر جنایت شد، اما مدارک و شواهد موجود در پرونده به اندازه‌ای نبود که بی‌گناهی زن میانسال را به اثبات برساند.

جنایت در نیمه شب

فاطمه زن میانسالی بود که به‌خاطر مشکلات از همسر اولش جدا شد و همراه فرزندانش زندگی جدیدی را آغاز کرد. بعد از مدتی او با مردی به نام بهمن که چهار سال از خودش کوچک‌تر بود، ازدواج موقت کرد. فاطمه علاقه زیادی به بهمن داشت و او هر چند روز یکبار پا در خانه فاطمه می‌گذاشت. بهمن اعتیاد به مواد مخدر داشت. یکی از شب‌های فروردین 81 زمانی که بهمن به خانه فاطمه آمد حادثه تلخی رخ داد. آنها باهم درگیر شده و مرد میانسال به دست فاطمه به قتل رسید. فاطمه پس از جنایت جسد را مثله و هر قسمت آن را در یکی از خیابان‌ها رها کرد.

با کشف جنازه مرد میانسال تحقیقات کارآگاهان جنایی آغاز شد، در بررسی‌های صورت گرفته سرنخ‌هایی از عامل جنایت به دست آمد که تمام آنها به خانه فاطمه پژوه مربوط می‌شد. در نهایت زن میانسال بازداشت شد و به قتل اعتراف کرد.

فاطمه پس از دستگیری در تحقیقاتش به بازپرس پرونده گفت: «چند وقتی بود که‌ فهمیدم‌ بهمن‌ به‌ دختر بزرگم‌ که‌ پانزده ساله‌ بود نظر دارد. خیلی نگران‌ این‌ موضوع‌ بودم‌ تا این‌که‌ یک‌ شب‌ بهمن‌ به‌ من‌ گفت‌ دخترت‌ را در قمار باخته‌ام‌ و باید او را پیش‌ دوستم‌ ببرم‌. از این‌ حرفش‌ بسیار ناراحت‌ و عصبی شدم‌ و دعوای سختی با او کردم‌. نیمه‌های شب روسری‌ام‌ را برداشتم‌ و دور گردنش‌ انداختم‌ و آنقدر فشار دادم‌ تا جانش‌ درآمد بعد هم‌ با چاقو او را تکه‌تکه‌ کردم‌ و هر تکه‌ را در چند خیابان‌ و کوچه‌ انداختم‌. باتوجه به اعتراف متهم به قتل، او به بازسازی صحنه پرداخت و از سوی دادگاه کیفری به قصاص محکوم شد و پس از شش سال به درخواست اولیای دم پرونده زن میانسال هفتم آذر 87 مختومه اعلام شد.

قاتل نقاش

اگر قتل را نادیده بگیریم شاید وجه تشابه ریحانه و دلارا، هنرمند بودنشان بود. دلارا هفتم مهر 65 در شهرستان رشت به دنیا آمد، خانواده دلارا هرگز تصور نمی‌کردند دخترشان 17 سال بعد دست به قتلی بزند و آنها او را به پلیس معرفی کنند.

دلارا نقاش بود و ذوق هنری زیادی داشت، به طوری که مسئول نگارخانه گلستان در رابطه با نقاشی‌های دلارا دارابی گفته بود: جدا از وضع دلارا، نقاشی‌های او قابل تامل و خلاقانه است و قدرت او را در به تصویر کشیدن ترس‌ها و دغدغه‌های ذهنی‌اش نشان می‌دهد.

رنگ‌های تیره، خطوط خشن و شب از جمله موضوعات رایج در نقاشی‌های دلارا دارابی بود. در نقاشی‌های دختر اعدامی در زندان، رنگ‌های تیره، خطوط خشن و چهره‌های درهم پیچیده فریاد را تداعی می‌کرد و با کارهای پیش از زندان وی تفاوت زیادی از نظر رنگ و فضا داشت و تاثیر عمیق زندان را بر او نشان می‌داد.

نخستین نمایشگاه تابلوهای دلارا

سال 85 در نگارخانه گلستان برپا شد، اما امواج طغیانگر زمانی زندگی دلارا را دستخوش خود قرار داد که دختر هفده ساله با پسری به نام امیرحسین آشنا شد، رابطه‌ای که باعث شد ورق زندگی دختر نقاش برگردد. دلارا با وسوسه‌های دوست پنهانی‌اش، شامگاه دی 82 وارد خانه دختر عموی پدرش شد. زن ثروتمندی که به تنهایی زندگی می‌کرد.

زمانی که پلیس از قتل با خبر شد، با جسد زنی شصت و دو ساله مواجه شد که با 16 ضربه چاقو از پا درآمده بود. کمتر از 24 ساعت پس از جنایت مردی با پلیس تماس گرفت و مدعی شد دخترش عامل قتل است و مقتول کسی نیست جز دختر عمویش و به این ترتیب دلارا بازداشت شد، دختر جوان در مراحل اولیه تحقیقات به قتل اعتراف کرد، اما دو هفته پس از قتل ادعای جدیدی را مطرح کرد: «قتل را من انجام نداده‌ام، امیرحسین عامل این جنایت بود اما او به من گفت چون سن تو قانونی نشده تو را اعدام نمی‌کنند برای همین قتل را تو به گردن بگیر.» دلارا زمانی این ادعا را مطرح کرد که همدستش آن را رد کرد. به همین دلیل امیرحسین به ده سال حبس و دلارا به اعدام محکوم شد. در نهایت شش سال پس از جنایت، دلارا یازدهم اردیبهشت 88 پای چوبه دار رفت و پرونده او مختومه شد.

قاتل عاشق

شهلا بی‌گمان یکی از معروف‌ترین قاتلان زن ایران است. شهرت او نه به خاطر جنایتش بلکه به دلیل رابطه‌اش با همسر مقتول بود. به عبارتی او معروفیتش را بیشتر به این دلیل به‌دست آورد که همسر ناصر محمدخانی، بازیکن فوتبال را به قتل رساند.

شاید همین شهرت محمدخانی باعث شد شهلا از سیزده‌سالگی دل به ناصر ببندد. شهلا سال‌ها بعد به‌واسطه مرد فوتبالیستی توانست با ناصر آشنا شود و عشق دوران نوجوانی‌اش را به پای مرد فوتبالیست بریزد. شهلا در حالی همسر موقت ناصر محمدخانی شد که او با لاله سحرخیزان زندگی مشترکش را آغاز کرده بود.

شهلا هفدهم تیر 81 ، چهار سال بعد از این آشنایی، زمانی که ناصر همراه تیم پرسپولیس به آلمان رفته بود، شبانه با کلیدی که از ناصر گرفته بود وارد خانه‌اش شد. شهلا یک سال بعد به قتل لاله اعتراف کرد و در رابطه با جنایت گفت: «ناصر با پرسپولیس به آلمان رفته بود. من تصمیم گرفتم با استفاده از غیبت او برای همیشه لاله را از زندگیم حذف کنم. شب حادثه با کلیدی که از خانه ناصر داشتم، داخل منزل او رفتم و پشت شوفاژ پنهان شدم. از آنجا دیدم لاله، دو فرزند و دوستش به خانه آمدند. تا صبح پشت شوفاژ بودم. وقتی فرزندان لاله به مدرسه رفتند و دوستش از خانه خارج شد، لاله روی تخت دراز کشید. من چاقو را آماده و دستکشم را دست کردم. بعد یک راکت بدمینتون برداشتم و با دسته آن محکم ضربه‌ای به سر لاله زدم. بعد با هم درگیر شدیم و من هم با ضربات چاقو آن‌قدر او را زدم تا جان داد.» با آن‌که شهلا بعد از آن منکر جنایت بود، اما باتوجه به بازسازی صحنه قتل، اعترافات صریح متهم، مدارک و شواهد موجود در پرونده، وی آذر 89 به دار مجازات آویخته شد.

قتل در کیش

یکی از متهمانی که توانست پس از سال‌ها تلاش رسانه‌ها و دستگاه قضایی رضایت اولیای‌دم را بگیرد، افسانه نوروزی بود. زن جوانی که با ادعای دفاع مشروع دست به جنایت زد و پس از هشت سال حکم آزادی‌اش را دریافت کرد. افسانه همراه شوهر و دو فرزندش به کیش رفتند تا شاید دوست قدیمی مصطفی (شوهر افسانه) بتواند برای آنها کاری پیدا کند. قبل از آن زندگی آنها به سختی می‌گذشت و حتی مصطفی مجبور شد کلیه‌اش را بفروشد. اما این کار نه تنها دردی را درمان نکرد بلکه مرد خانواده دچار ضعف جسمی هم شد.

وقتی مصطفی با دوست قدیمی‌اش دوباره دیدار کرد، او به مصطفی قول همکاری داد و همین مساله باعث شد او با زن و بچه‌اش راهی کیش شوند. مصطفی بعد از آن به خاطر ماموریت راهی تهران شد، اما بهزاد با همسر و بچه‌های مصطفی در شهر تنها ماندند.

عصر یکشنبه پانزدهم تیر 76 زمانی که مصطفی به جزیره برگشت با دست‌ها و لباس‌های خونین همسرش مواجه شد و در طبقه دوم با جسد بهزاد، دوست قدیمی‌اش. آن زمان بود که افسانه ادعا کرد بهزاد قصد آزار و اذیت او را داشته و به همین دلیل دست به چاقو شده است. همان روز آنها راهی تهران شدند، اما افسانه فردای آن روز بازداشت شد.

افسانه در همان تحقیقات اولیه ادعای دفاع مشروع را مطرح کرد و به بازسازی صحنه جنایت پرداخت. مسئول رسیدگی به پرونده افسانه در این رابطه گفته بود: «شوهرافسانه دربازسازی صحنه نقش مقتول را بازی می‌کرد و بازسازی صحنه با اظهارات افسانه دقیقا مطابقت داشت. اول ما شک کردیم که شاید بجز افسانه فرد دیگری نیز در قتل دست داشته است، امانظریه پزشکی قانونی اعلام کرد به بهزاد ۲۷ ضربه چاقو و همه توسط یک نفر وارد شده که ۱۵ضربه عمیق و بقیه سطحی بوده است و باتوجه به این که شدت ضربات یکسان بوده به این نتیجه رسیدیم که قاتل یک نفر است. با رضایت اولیای دم، افسانه تیر 76 با پرداخت دیه از زندان آزاد و از چوبه‌دار رهایی یافت. افسانه بعد از آزادی‌اش گفت: وقتی قاضی دستور داد برای همیشه دستبند از دستانم باز شود، فکر می‎کردم هنوز خواب می‎بینم.

ادعایی که هرگز ثابت نشد

ریحانه در خانواده‌ای بزرگ شد که به گفته خودش پدری نامهربان داشت، پدری که دختر جوان قصد قتل او را داشت و این مساله را پرینت اس‌ام‌اس‌هایش ثابت می‌کرد. او در اس‌ام‌اس‌هایش به دوست پنهانی‌اش نوشته بود: «امشب به تیپ هم زدیم و این (...) را امشب می‌کشم.» ریحانه درباره این پیامک گفته بود: «پدرم هر وقت مست می‌کند مرا زیر کتک می‌گیرد.» همین مساله نشان می‌دهد او در خانواده‌ای بزرگ شده که آرامش در آن نقشی نداشته است.

ریحانه روحیه‌ای البته لطیف داشت و دختری هنرمند بود. او به طراحی دکوراسیون می‌پرداخت و به گفته دوستانش علاقه زیادی به کارش داشت. وقتی او به اتهام قتل دستگیر شد، باور این‌که ریحانه مرتکب قتل شده باشد برای همه سخت بود. البته کارشناسان پزشکی قانونی پس از معاینه او اعلام کردند ریحانه دوست دارد خود را از آنچه هست بزرگ‌تر نشان دهد.

موضوعی که خود ریحانه آن را تکذیب کرد. با آن‌که ریحانه مدعی دفاع مشروع بود، اما مدارک و شواهد زیادی در صحنه به‌دست آمد که این گفته او را رد می‌کرد. ریحانه جباری تیر 86 ، زمانی که 19 سال بیشتر نداشت دست به قتل زد و با گذشت هفت سال از جنایت، سوم آبان 93 پای چوبه دار رفت.

مرجان همایونی

دلایل ارتکاب قتل توسط زنان

آمار جرم و جنایت در میان زنان به چند دلیل کمتر از مردان است؛ نخستین علت آن ضعف جسمی زنان است که باعث می‌شود کمتر دست به ارتکاب جنایت بزنند.

دوم دلایل روانشناختی است. زنان به دلیل گرایش‌های احساسی، عاطفی، محبت کردن و محبت ورزیدن، صبر و گذشت و ایثاری که دارند، کمتر به سمت ارتکاب قتل می‌روند. اما گاهی اوقات زنان این ویژگی‌ها را نادیده گرفته و دست به جنایت می‌زنند.

یکی از دلایلی که زنان مرتکب قتل می‌شوند، احساس ناکامی در دستیابی به اهداف است. زنان در سیستم روانی و فکری‌شان پردازشگرهای خوبی به شمار می‌آیند و در ذهن خود برای رسیدن به اهداف مورد نظرشان برنامه‌ریزی می‌کنند، اما وقتی ناکام می‌شوند، هرچه هدف مهم‌تر باشد، احتمال ارتکاب قتل بیشتر خواهد بود.

گاهی اوقات از دست دادن جایگاه، زن را به سمت ارتکاب قتل می‌کشاند و احساس می‌کند دیگران درصدد آن هستند موقعیت یا محبتی را که متعلق به او است از آن خود کنند. وقتی این ترس به بالاترین حد خود برسد و زن حس کند موقعیت مورد نظرش دست‌نیافتنی‌تر شده است، مانع را با ارتکاب قتل از سر راهش برمی‌دارد.

گاهی اوقات زنان به زعم خود تمام تکنیک‌ها و مهارت‌های روانشناختی را به کار گرفته‌، اما در دستیابی به هدف همچنان ناکام مانده‌اند. این موضوع باعث می‌شود رفتاری داشته باشند که خلاف قانون و ارزش‌های خانوادگی باشد. بعضی از زنان مهارت برخورد با مشکل را کسب نکرده‌اند یا نمی‌توانند از آن درست استفاده کنند و به همین دلیل از قتل به عنوان اولین راه استفاده می‌کنند.

ارتکاب جنایت به تیپ‌های شخصیتی و ویژگی‌های روانشناختی افراد یا به الگوهای تربیتی دوران گذشته می‌تواند پیوند داده شود. زنان تندخو، پرخاشگر و عصبی در برخورد با موقعیت‌هایی که با ویژگی‌های روانشناختی‌شان هماهنگی بیشتری دارد از این خصوصیات در به قتل رساندن فرد دیگر می‌توانند استفاده کنند.

آشکار شدن راز هم دلیل دیگری است که زنان را به سمت ارتکاب جنایت سوق می‌دهد و تصور می‌کنند با به قتل رساندن کسی که از رازشان آگاه است، آن راز هرگز فاش نخواهد شد. گاهی اوقات سرمایه‌گذاری‌های بیش ازحد روانی، احساسی و عاطفی، زنان را مستعد ارتکاب جنایت می‌کند و احساس می‌کنند طرف مقابل استحقاق این همه انرژی روانی را نداشت و دست به قتل می‌زنند که این قتل می‌تواند جنبه انتقام و دفاع از خود را داشته باشد.

از دست دادن ارزش و اعتبار یک زن که همان پاکدامنی و عصمت او بوده و ممکن است در جریان برقراری یک رابطه از بین برود نیز وقوع یک قتل را رقم می‌‌زند.

تجاوز و مورد بهره‌برداری قرار گرفتن نیز عامل دیگری است که زن را به سمت ارتکاب جنایت سوق می‌دهد. رابطه‌های طولانی مدت و به سرانجام نرسیدن آن و این حس که مورد سوء‌استفاده دیگران قرارگرفته نیز باعث می‌شود زن به انتقام و قتل طرف مقابل فکر کند.

نوع قتلی که زنان مرتکب می‌شوند، بستگی به محتوای خانواده‌ای دارد که آنها واردش می‌شوند. زنانی که وارد رابطه خانوادگی طرف مقابلشان شده و با مانع آنها برای رسیدن به هدفشان مواجه می‌شوند، سعی می‌کنند اعضای خانواده را از سر راهشان بردارند.

علت این‌که پرونده زنان قاتل بیش از مردان قاتل مورد توجه جامعه قرار می‌گیرد، تصوراتی است که مردم از زنان دارند و با ارتکاب قتل توسط یک زن، انبوهی از سوالات در ذهن مردم ایجاد می‌شود. چرا که جامعه زنان را مظهر مهربانی و عشق و عطوفت می‌داند و قاتل بودن یک زن، تصورات شناختی و پیش‌فرض‌های ذهنی آنان را دچار تضاد و مغایرت می‌کند و به همین دلیل بیشتر پیگیر دلایل بروز این قتل می‌شوند.

علت دوم؛ فراوانی مردان قاتل بیش از زنان قاتل است. در جوامع انسانی از دنیای کهن تا به امروز، مردان بیشتر به سمت رفتارهای پرخطر و جنایت کشیده شده‌اند و این امر در ذهن افراد جامعه، رفتاری دور از انتظار نیست. اما ارتکاب قتل توسط زنان به گونه‌ای دیگر بوده و با خواندن سرگذشت زنان قاتل در رسانه‌ها، کنجکاوی‌های روانی و انگیزشی برای پیدا کردن دلایل آن در افکار عمومی جامعه مشاهده می‌شود.

نکته دیگر، مجازات مجرم است. گاهی قانون حاکم بر جامعه می‌گوید قاتل باید اعدام شود، اما برخی رسانه‌ها در تضاد آن می‌گویند اعدام نکنید. گاهی اوقات رسانه‌ای کردن موضوع زن قاتل باعث می‌شود خانواده مقتول، رفتار قانونمند کردن این موضوع یعنی قصاص را درپیش بگیرد. / ضمیمه تپش

نظرات

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.