1393-10-24 13:27
3568
1
8857

فخر فروشی با ماشین های میلیاردی + تصاویر

تجمل گرایی»، «بچه پولداری» یا «مدگرا بودن» مهم نیست چه اسمی رویش بگذاری و به چه نامی صدایش کنی چون اختلاف طبقاتی گاهی ممکن است در برخی شهرها به ویژه تهران بیداد کند.

 به گزارش گلستان ما، خیابان های شهر به ویژه خیابان های شمالی شهر به محلی برای فخر فروشی عده ای بچه پولدار تبدیل شده تا با خودروهای میلیاردی و چند صد میلیونی شان، مانور بدهند، فخر بفروشند و اختلاف طبقاتی و تفاوتشان با دیگران را به هر بیننده ای گوشزد کنند. حالا دیگر چند سالی می شود که مازراتی و پورشه های میلیاردی میهمان خیابان های پایتخت شده اند و پولدارهای تهرانی حسابی از خجالت کارخانه های سازنده این خودروهای گران قیمت در آمده اند. آدم هایی با خودروهای میلیاردی،لباس های چند میلیونی و ساعت های چند صد میلیون تومانی شان به هر نحوی که شده تفاوتشان با من و شما را به رخ می کشند!

محمود یوسفیان، ۳۴ سالی می شودکه به صورت حرفه ای در تهران نمایشگاه اتومبیل دارد و حالا که در اوج است بیشتر ترجیح می دهد پورشه و مازراتی و دیگر برندهای گران قیمت خودرو را معامله کند و مشتری هایش هم مانند خودروهای نمایشگاهش خاص باشند.اتو گالری اش در یکی از خیابان های شهرک غرب واقع شده و مشتری هایش، هم انگشت شمارند، هم خاص! وارد اتاق کارش که می شوم کارمندانش در حال قول نامه یک مازراتی یک میلیارد و صد میلیون تومانی اند.مشتری هم مردی حدود سی ساله است.از نظر سن و سال با من فرقی ندارد اما موجودی حساب بانکی اش با من و شما خیلی متفاوت است.مازراتی را دیده ،پسندیده و وقتی من وارد اتاق می شوم امضای نهایی را پای قرار داد می زند و چک یک میلیارد و یکصد میلیون تومانی را امضا می کند تا به همین راحتی علاوه بر خودروی چند صد میلیونی اش که با آن به نمایشگاه آمده صاحب یک مازراتی هم بشود.

برج سازان و کارخانه دارها مشتریان خاص خودروهای میلیاردی

معامله که تمام می شود نوبت یوسفیان است تا از سال ها تجربه اش در مراوده با مشتری های خودروهای چند صد میلیونی و میلیاردی برایمان بگوید.وقتی می پرسم عمده مشتری های شما از چه قشری هستند و چه شغل و منصبی دارند؟ می گوید: عمده مشتری های ما کارخانه دارها و برج سازهای بزرگ تهرانی و البته آقا پسرهاشان هستند.تعدادشان هم محدود است و آن طور نیست که هر کسی با هر شغلی بتواند از این قبیل خودروها بخرد و استفاده کند. البته قشر خاصی هم هستند که از مشتری های پر و پا قرص خودروهای میلیاردی اند. کسانی که ملک و زمین داشته اند و با نوسانات چند سال اخیر در بازار ملک یک شبه سرمایه شان چندین برابر شده است.این آدم ها هم که به یک باره چند میلیارد تومان به دست آورده اند بخشی از سرمایه شان را صرف خرید خودروهای لوکس می کنند و بقیه را در کارشان سرمایه می کنند.

یوسفیان نگاهش را در چشم هایم گره می زند و با حالتی که گویی تعجبم را از حرف هایش درک کرده است می گوید: البته خودروهای ارزان قیمت هم داریم که بیشتر اقشار جامعه می توانند از آنها استفاده کنند. خودروهای کره ای با قیمت 150تا 200میلیون تومان! وقتی تعریف او از خودروی معمولی را می شنوم یاد پراید قراضه خودم می افتم و با لبخندی می گویم آن وقت مشتری این خودروهای معمولی چه کسانی هستند؟ لحظه ای مکث می کند و در جوابم می گوید:خیلی از کارمندها ،مهندس ها و پزشکان مشتری این قبیل خودروها هستند.خودروهایی که بیشتر از کره وارد می شوند و البته آپشن ها و امکانات خوبی هم دارند.

آقازاده ها مازراتی سوار نیستند

پای آقازاده ها که به میان می آید، مرد جوان کت و شلوار پوشی که برای فروش خودرواش آمده وسط حرف مان می دود و می گوید:چند وقت است که رسانه ها اصرار به القای این موضوع دارندکه مشتری خودروهای گران قیمت آقا زاده ها هستند. دلیلش را نمی دانم ولی خیلی مسخره است.یوسفیان در جوابم می گوید من دراین 34سال مشتری آقازاده نداشته ام و به جرات می گویم آقازاده مازراتی سوار ندیده ام، اگر هم از این قبیل خودروها بخرند یا از طریق واسطه و وکیلشان می خرند و سوار می شوند یا این که ترجیح می دهند به جای خودروی گران قیمت خریدن و در چشم همه بودن پولشان را جای دیگری سرمایه گذاری کنند و با خودرویی به مراتب ارزان تر در شهر تردد کنند.

از سطح تحصیلات مشتری هایشان که می پرسم لبخندی می زند و می گوید: این که می گویند این آدم ها گاو و زمین فروخته اند و پولدار شده اند درست نیست تمامشان تحصیلات دانشگاهی دارند و بیشترشان کارشناسی ارشد خوانده اند. خنده ای می کند و می گوید: درست است بچه پولدارند ولی به درس و مشقشان هم اهمیت می دهند!

توقف واردات پورشه و مازراتی با مصوبه جدید دولت

او در بین حرف هایش به مصوبه شهریور ماه دولت درباره ممنوعیت واردات هرگونه خودرو با حجم موتور بالای 2500سی سی هم اشاره می کند و می گوید: همه این خودروهای گران قیمت که می بینید مربوط به قبل از این مصوبه است و بعد از این مصوبه دیگر هیچ خودرویی با حجم موتور بالای 2500سی سی به کشور وارد نشده است.البته ما خودمان چند دستگاه پورشه کاین و پانامرای صفر کیلومتر داریم که تاریخ ورودشان به کشور ، به قبل از تصویب این مصوبه بر می گردد.

گیربکس 245 میلیون تومانی و هزینه های سرسام آور تعمیر

خیابان ستارخان،تعمیرگاه مرکزی مازراتی.پسر جوانی حدودا 25 ساله از تعمیرگاه بیرون می آید و به سمت مرسدس بنزش می رود. خودم را به او می رسانم و بعد از سلام و کمی مقدمه چینی می پرسم شما مازراتی دارید؟سرش را به معنای تایید تکان می دهد. از ایراد خودرواش و هزینه ای که برایش تراشیده است که می پرسم می گوید: خودرو را از دست خریدم و حالا بعد از سه ماه گیربکس اش ایراد پیدا کرده است.الان هم که برای تعمیر آوردم می گویند حدود 70 هزار دلار خرجش می شود.70 هزار دلار را ضرب در هر دلار ۳ هزار و ۵۰۰ تومان می کنم و بعد از چند ثانیه مکث می گویم: یعنی برای یک گیربکس باید 245میلیون تومان بدهی؟! از تعجبم تعجب می کند و می گوید: آره پولش برایم مهم نیست ولی امیدوارم مثل روز اولش بشود. می گویم راستی خودت خودرو را خریدی یا بابا خریده؟ انگار از سوالم زیاد خوشش نمی آید،قیافه جدی به خودش می گیرد و می گوید: من دانشجو هستم،ارشد می خوانم و هنوز وارد بازار کار نشده ام. خودرو را هم پدرم برایم خریده است. البته درسم که تمام شود در کارخانه پدرم کمکش خواهم کرد.

نیم ساعتی در خودرو منتظر می نشینم تا یک مشتری دیگر از راه برسد.آقایی حدود 40 ساله. خودرواش را قبل از خودش با خودرو بر به تعمیرگاه آورده اند.سر صحبت را باز می کنم و از مازراتی اش می پرسم و این که از خودرو راضی است یا نه. در جوابم می گوید: چطور؟ می خواهی بخری؟ لبخندی می زنم و سعی می کنم از جواب دادن به سوالش طفره بروم. می گوید: عالی است حرف ندارد اما متاسفانه دیروز به خاطر بی احتیاطی یک راننده تصادف کردم.الان هم می گویند حدود 17میلیون تومان هزینه تعویض یک گلگیر می شود.از شغلش که می پرسم می گوید: آرشیتکت است و در شمال تهران برج سازی دارد.الان هم اصلا از این وضعیت راضی نیست چون از کارش افتاده و مجبور شده نصف روزش را صرف آوردن خودرو به تعمیرگاه کند.

پورشه میلیاردی؛ کادوی تولد پدر به پسر

لازم نیست حتما در خیابان یا محل خاصی انتظار بکشی تا یکی از همین خودروهای لوکس از کنارت رد شوند. تصمیمم را می گیرم تا با یکی از پورشه سواران صحبت کنم و برای این کار عزمم را جزم می کنم.ساعت حدود ده شب است در این ساعت خیابان شمالی میدان کاج تهران در منطقه سعادت آباد بیشتر به پاتوق بچه پولدارهایی می ماند که آمده اند تا خودروهای میلیاردی شان را به رخ بکشند. سه جوان حدود 27-28 ساله کنار یک دستگاه پورشه پانامرا ایستاده اند و آب میوه می خورند. رودربایستی را کنار می گذارم ،کنارشان می ایستم و می گویم بچه ها یک سوال داشتم. این خودرو مال کدام یکی از شماهاست؟ یکی از پسرها که شلوار گرمکن به تن دارد می گوید: مال من است، فرمایش! از مدل خودرو می پرسم و این که آن را خودت خریدی یا بابات؟ با حالتی که انگار از سوالم زیاد خوشش نیامده می گوید: بابام برای کادوی تولدم خریده خودم هم هنوز دانشجو هستم و کار نمی کنم. یکی از پسرها با خنده می گوید: اگر شما هم دوست داری تاریخ تولدت رو بگو تا باباش برای شما هم بخره.آخه باباش خیلی مهربونه!

کمی جلوتر دو خانم کم سن و سال درون یک بی ام و شاسی بلند x6 نشسته اند.عذر خواهی می کنم و می پرسم: خودروی خودتان است؟خانمی که پشت فرمان است می گوید: برای بابا. ولی قرار است برای من یه لندکروز بخرد. من خودم لندکروز بیشتر دوست دارم. با این که از بی ام و ارزان تر است ولی من بیشتر دوست دارم ،کلاسش بالاتر است.با خنده می گویم: ولی 206 هم خودروی خوبیه ها! بیشترش اسراف می شه. می گوید: دارندگی و برازندگی! بابام داره برام میخره! اون مشکل نداره شما مشکل داری.از شغل بابا که می پرسم می گوید: شغلش آزاد است خرید و فروش می کند! ضمنا وقتی دخترخاله ام تویوتای اف جی کروز دارد زشت است من سوار 206 شوم.

حال خوبی ندارم.ناراحتم، از این همه اختلافی که بین ما و این آدم ها وجود دارد. از این ناراحت نیستم که عده ای خودروی دو میلیارد تومانی سوارند و خودروی ما ده میلیون تومان بیشتر نمی ارزد از این ناراحتم که جوانی به خاطر نداشتن پول رهن یک خانه هنوز ازدواج نکرده، از این که پدری تنها امیدش به وام 5میلیون تومانی است تا جهیزیه دخترش را جور کند، از این که قرار نبود در جامعه ما تا این اندازه اختلاف طبقاتی وجود داشته باشد! / خراسان

انتهای پیام/

نظرات

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.