وام ودیعه مسکن، اگرچه در ظاهر برای کاهش فشار مالی مستاجران طراحی شده، اما به دلیل چالشهای اجرایی و مشکلاتی نظیر کاهش ارزش پول و بازپرداخت بالا تبدیل به مشکل جدیدی برای مستاجران شده است.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «گلستان ما»؛ در هفته گذشته، شورای عالی مسکن به پیشنهاد وزارت راه و شهرسازی تصمیماتی را برای حمایت از مستاجران اعلام کرد. از جمله این مصوبات، افزایش سقف وام ودیعه مسکن به ۳۰۰ میلیون تومان با نرخ سود ۲۳ درصد و ارائه وام ۴۰۰ میلیون تومانی قرضالحسنه برای مستاجران تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی بود. این تصمیمات با هدف کاهش فشار اجاره بر دوش خانوارهای کمدرآمد و متوسط طراحی شدهاند.
با وجود افزایش سقف وام، بسیاری از مستاجران همچنان درگیر موانع متعددی برای دریافت این تسهیلات هستند. این وامها به دلیل ناهمخوانی با واقعیتهای بازار، تنها برای گروه کوچکی از متقاضیان مؤثر بودهاند.
داوود بیگینژاد، نائبرئیس اتحادیه املاک تهران، در این خصوص به راه دانا اظهار کرد: وقتی رهن یک آپارتمان ۷۵ متری در مناطق متوسط تهران به ۷۰۰ میلیون تومان رسیده است، وامهای ۳۰۰ یا حتی ۴۰۰ میلیون تومانی تنها بخشی از مشکل مستاجران را آن هم به صورت موقت حل میکنند.
وی افزود: یکی از بزرگترین چالشها، شرایط سختگیرانه برای دریافت وام است. الزاماتی مثل ارائه ضامن، اجارهنامه رسمی و حتی کارت پایان خدمت، باعث شدهاند بسیاری از مستاجران، بهویژه در بازار غیررسمی، نتوانند از این تسهیلات بهرهمند شوند.
وی توضیح داد: برای حل این بحران، کارشناسان و مسئولان چندین راهکار را پیشنهاد کردهاند:
داوود بیگینژاد تأکید کرد: دولت باید به جای تمرکز صرف بر وامدهی، روی افزایش عرضه مسکن استیجاری و کنترل سوداگری در بازار تمرکز کند. اجرای قانون مالیات بر خانههای خالی میتواند عرضه را افزایش دهد و اجارهها را تعدیل کند.
فرزانه صادق، وزیر راه و شهرسازی نیز در جلسه شورای عالی مسکن گفته بود: «دولت چهاردهم متعهد به حمایت از مستاجران است. افزایش بودجه وام ودیعه به ۲۰ هزار میلیارد تومان و ارائه وام ۴۰۰ میلیونی با سود ۴ درصد برای دهکهای کمدرآمد، گامهای مهمی بوده است.» ولی نکته اینجاست که وام 400 میلیونی را فقط دهک 1 تا 3 و کسانی که تحت حمایت کمیته امداد و بهزیستی هستند می توانند دوریافت کنند؛ کسانی که توان تهیه ضامن و یا بازپرداخت بیش از 8 میلیون تومانی اقساط این وام را ندارند.
وی همچنین گفت: «برای رفع موانع، در حال سادهسازی فرآیند ثبتنام هستیم و با بانک مرکزی هماهنگ کردهایم تا تخصیص منابع تسریع شود. همچنین، طرح ساخت ۷۵ هزار واحد استیجاری طی سه سال آینده را دنبال میکنیم تا عرضه مسکن افزایش یابد و فشار بر مستاجران کاهش پیدا کند.» این در حالی است که ۷۵ هزار مسکن در برابر نیاز سالیانه ۸۰۰ هزار مسکن که امروز به شکاف ۸ میلیون خانوار مستاجر در کشور افزوده میشود، مصل قطره در دریاست و مشکلی را مرتفع نخواهد کرد.
با توجه به مطالب گفته شده، اجرای اعطای این وام ها در عمل قبلا با مشکلات متعددی همراه بوده است و من بعد نیز احتمالا این مشکلات ادامه دار خواهد بود که اثربخشی اینگونه طرح ها را به دلایل زیر کاهش خواهد داد.
پوشش ناکافی هزینهها: حتی با افزایش سقف وام به ۲۷۵ یا ۴۰۰ میلیون تومان، این مبلغ تنها ۳۰ تا ۵۰ درصد از رهن یک واحد مسکونی در تهران را پوشش میدهد. این در حالی است که شکاف بین درآمد خانوارها و هزینههای اجاره روز به روز بیشتر میشود.
دسترسی محدود: گزارشها نشان میدهند که از هر پنج متقاضی واجد شرایط، تنها یک نفر موفق به دریافت وام شده است. صف طولانی متقاضیان و کمبود منابع مالی بانکها از دلایل اصلی این مشکل است.
تحریک بازار اجاره: برخی کارشناسان معتقدند که ارائه وام ودیعه بهصورت غیرمستقیم باعث افزایش اجارهبها شده است. صاحبان ملک با آگاهی از این تسهیلات، اجارهها را بالا بردهاند.
دریافت وام ودیعه مسکن با موانع متعددی همراه است که نه تنها اثربخشی آن را کاهش داده، بلکه آسیبهایی نیز به مستاجران وارد کرده است:
شرایط سختگیرانه: برای دریافت وام، متقاضیان باید فاقد مالکیت مسکن باشند، اجارهنامه رسمی ارائه دهند و ضامن معرفی کنند. این شرایط برای بسیاری از مستاجران، بهویژه کسانی که در بازار غیررسمی فعالیت میکنند، دشوار است. همچنین، الزام به ارائه کارت پایان خدمت برای مردان، برخلاف قوانین بانک مرکزی، مانعی ناعادلانه ایجاد کرده است.
تأخیر در پرداخت: تأخیرهای طولانی در ابلاغ بخشنامهها و تخصیص بودجه باعث شده است که بسیاری از مستاجران در فصل جابهجایی (اردیبهشت تا خرداد) نتوانند از این تسهیلات استفاده کنند.
ضعف مالی بانکها: کمبود منابع مالی بانکها منجر به تشکیل صفهای طولانی و رد درخواستها شده است.
اقساط سنگین: برای وام ۲۷۵ میلیون تومانی با نرخ سود ۲۳ درصد، اقساط ماهانه حدود ۸ میلیون تومان است. این مبلغ برای بسیاری از خانوارها غیرقابل پرداخت است، که با افزایش این مبلغ بازپرداخت آن نیز برای یک خانواده مستاجر، بیشتر و سخت تر خواهد شد.
نبود شفافیت: عدم شفافیت در فرآیند تخصیص وام و اولویتبندیها باعث شده است که برخی مستاجران احساس تبعیض کنند.
دسترسی محدود برای مستاجران جدید: اولویت دادن به کسانی که قبلاً وام دریافت کردهاند و اقساط آن را تسویه کردهاند، فرصت را از مستاجران جدید گرفته است.
مجید گودرزی، کارشناس مسکن درباره مشکلات قانونی و سیاستگذاریهای بازار مسکن و مشکلات به وجود آمده برای مستاجران و در تحلیل وضعیت اجارهنشینی در ایران به راه دانا گفت: مستأجران ایرانی در مقایسه با سایر کشورها، درگیر نظامی غلط و ناعادلانه هستند. در تمام کشورهای جهان، مستأجران تنها هزینه اجاره میپردازند، اما در ایران، مستأجر باید چهار نوع هزینه را به طور همزمان تحمل کند:
1- کاهش ارزش پول ملی: هر ساله قدرت خرید رهن مستأجران به اندازه نرخ تورم کاهش مییابد.
2- تورم لجامگسیخته مسکن: افزایش اجاره بر اساس نرخ تورم، فشار مضاعفی به معیشت خانوادهها وارد میکند.
3- سود تسهیلات بانکی: وامهای ظالمانه و بدون حساب و کتاب که برای جبران تورم و کاهش ارزش پول پرداخت میشوند.
4- اجاره ماهانه: مبلغی که مستأجر باید بهصورت دورهای به موجر بپردازد.
وی تأکید کرد که ودیعه در اقتصادهای جهانی بهعنوان وجه التزام و ضمانت اجرای درست قرارداد اجاره شناخته میشود، نه اجاره. اما در ایران، ودیعه نه تنها بهعنوان بخشی از اجاره محاسبه میشود، بلکه سالانه با افزایشهای خودسرانه موجران، بیشتر از کل درآمد سالیانه بسیاری از خانوادهها میرسد.
گودرزی به آمارهایی اشاره کرد که نشان میدهد از سال ۱۳۹۷ تا ۱۴۰۲، حدود ۹۲ درصد از ارزش و قدرت خرید ودیعه مستأجران به دلیل تورم دو رقمی از بین رفته است. وی ادامه داد: تنها در ۷ ماه گذشته پس از استقرار دولت چهاردهم، بیش از ۷۰ درصد ارزش ودیعه مستأجران در مقابل ارزهای خارجی مثل دلار کاهش یافته است.
این کارشناس مسکن اظهار داشت که نظام اجارهنشینی در ایران بر پایه قانونمندی نیست و ریشه در روابط ارباب و رعیتی دارد.
وی گفت: ما به جای نظام ارباب و رعیتی، به نظام مالک و مستأجری رسیدهایم که ظالمانهتر از قبل است. حتی انقلاب هم نتوانسته به استثمار ملک و مسکن پایان دهد.
گودرزی انتقاد کرد که قیمتگذاری در بازار مسکن همچنان در دست ذینفعان سیریناپذیر است و هیچ ارادهای برای قانونمندسازی آن وجود ندارد.
وی ادامه داد: راحتترین راه حل، تعیین قیمت واقعی مسکن و درصد اجاره آن است، اما متاسفانه هیچ اقدام مؤثری انجام نشده است.
وی به مثال کشور آلمان اشاره کرد که یکی از پیشرفتهترین بازارهای مسکن جهان را دارد. در آلمان، ودیعه به اندازه سه ماه اجاره است که در پایان قرارداد باید با سود متعلقه به مستأجر بازگردانده شود. اما در ایران، ودیعه بهصورت غلطی بخشی از اجاره محسوب میشود و مستأجران درگیر فشار هم رهن و هم اجاره هستند.
گودرزی تأکید کرد که در ایران، «آوارگی مستأجر» همچنان حق مسلم صاحبخانه و ابزاری برای فشار به مستأجران است. وی گفت: در دنیای کنونی، زندگی مستأجران مهم است و قانون مکلف به حمایت از آحاد جامعه است. اما در ایران، موجر میتواند هر زمانی که بخواهد، مستأجر را وادار به تخلیه ملک کند و همه هزینههای تصمیم ظالمانه خود را از مستأجر بگیرد.
وی افزود که وامهای ودیعه مسکن که اغلب بهعنوان بستههای حمایتی دولتی معرفی میشوند، بیشتر برای عمق بخشیدن به بحران مسکن طراحی شدهاند. این وامها اکثراً تصویب میشوند، اما پرداخت نمیشوند.
گودرزی در پایان خاطرنشان کرد: مسکن بخش مهمی از رفاه و معیشت مردم است که در طول تاریخ، منبع فشار دائمی بر خانوادههای ایرانی بوده و هست. ما نیازمند اصلاحات بنیادین و قانونمندسازی بازار مسکن هستیم. اما متاسفانه، دولت تنها در صدد رفع تکلیف است و هیچ اقدام مؤثری انجام نشده است.
محسن فلکی، کارشناس مسکن نیز درباره اثرگذاری مصوبات شورای عالی مسکن به خصوص بر بازار اجرا بها وضعیت فعلی بازار مسکن در ایران را شبیه قطاری توصیف کرد که با شتابی فزاینده به سمت پرتگاه حرکت میکند، و به راه دانا گفت: این بحران که سالهاست جریان داشته، امروز به مرزی رسیده که بیتفاوتی به آن معادل پذیرش فروپاشی است.
این کارشناس اقتصادی ادامه داد: شورای عالی مسکن با تصویب طرحهای حمایتی مانند ساخت واحدهای دولتی و اعطای وامهای اجاره، در حال تلاش برای حل بحران است. اما این تصمیمات روند مشکلات را کاهش نمیدهند و فقط مانع از پیشرفت بحران میشود.
فلکی افزود: دولت با نیت خیر، وامهایی برای حمایت از مستأجران ارائه میکند؛ اما این منابع مالی، به دلیل عدم وجود سازوکارهای نظارتی و کنترل قیمت، به ابزاری برای افزایش بیشتر قیمتها تبدیل شدهاند. این پدیده در ادبیات اقتصادی به عنوان «تله حمایتی» شناخته میشود: وقتی سیاستها به صورت ناخواسته ضد خود عمل کرده و شرایط را برای گروه هدف دشوارتر میکنند.
وی در ادامه گفت: معافیتهای مالیاتی برای موجران نیز بدون تعریف سازوکارهای نظارتی، نتیجه معکوسی داشته است. این سیاست نه تنها باعث بیعدالتی در بازار شده، بلکه توازن قدرت بین موجر و مستأجر را به طور کامل برهم زده است.
فلکی توضیح داد: طرح ساخت ۷۰ هزار واحد مسکونی دولتی نیز سؤالاتی بنیادی را مطرح میکند. وی پرسید: "آیا این تعداد، حتی در ظاهر، پاسخی برای نیاز سالانه ۸۰۰ هزار واحدی کشور است؟"
وی ادامه داد: "اگر دولت توان مالی اجرای این طرح را دارد، چرا همین منابع را در قالب وامهای کمبهره و بلندمدت در اختیار مردم قرار نمیدهد تا به جای اجارهنشینی، به خانهدار شدن نزدیک شوند؟"
این فعال حوزه مسکن گفت: تجربه جهانی نشان داده است که مسکنهای دولتی با اجاره پایین، اگر با بودجه کافی برای نگهداری و نوسازی نباشند، به سرعت به مجموعههایی فرسوده تبدیل میشوند. درحالیکه در سیستمهای موفق، سه رکن اساسی شامل کیفیت مناسب ساخت، قراردادهای بلندمدت با شرایط منصفانه و نظارت ساختاریافته و شفاف، نقش کلیدی دارند. متأسفانه، هیچیک از این مؤلفهها در طرحهای داخلی پیشنهاد شده توسط وزارت راه و شهرسازی به شورای عالی مسکن دیده نمیشود.
فلکی تصریح کرد: یکی از اصلیترین چالشهای بازار مسکن، عدم استفاده بهینه از داراییهای موجود است. در سراسر کشور، هزاران زمین و ساختمان دولتی و خصوصی بلااستفاده و راکد هستند که به دلایل مختلف مانند عدم برنامهریزی صحیح، قوانین پیچیده یا فقدان نظارت، از چرخه اقتصادی خارج شدهاند.
وی تاکید کرد: مولدسازی این داراییها به معنای تبدیل آنها به منابع تولیدی و سرمایهگذاری است. این فرآیند میتواند در حوزههای مختلف از جمله مسکن، زیرساختها و ایجاد فرصتهای شغلی مورد استفاده قرار گیرد. بهعنوان مثال، زمینهای دولتی در موقعیتهای استراتژیک میتوانند برای ساخت واحدهای مسکونی مقرونبهصرفه به کار گرفته شوند.
وی افزود: با مولدسازی داراییهای راکد، دولت نه تنها میتواند به ساخت مسکن ارزانقیمت برای اقشار مختلف جامعه بپردازد، بلکه منابع مالی نیز به چرخه اقتصادی وارد خواهد شد. این منابع میتوانند برای بازسازی و نوسازی سایر بخشهای کشور، بهویژه در مناطق محروم، مورد استفاده قرار گیرند.
برای خروج از این بحران، فلکی به بازنگریهای اساسی و شجاعانه در سیاستهای مسکن دعوت کرد. او پیشنهاد کرد:
وی خاطرنشان کرد: «مسکن تنها چهار دیوار برای زیستن نیست. بلکه زیرساختی حیاتی است که آرامش روانی، امنیت خانواده و جامعه اجتماعی بر پایه آن شکل میگیرد.»
این کارشناس مسکن در پایان گفت: آیا زمان آن نرسیده است که با نگرشی جسورانه و واقعبینانه، تصمیم بزرگی برای حل بحران مسکن در کشور بگیریم؟
وام ودیعه مسکن، اگرچه در ظاهر میتواند به کاهش فشار مالی مستاجران کمک کند، اما به دلیل چالشهای اجرایی و موانع متعدد، نتوانسته است بهطور مؤثر مشکلات اجارهبها را حل کند. برای بهبود این وضعیت، دولت و نهادهای مرتبط نیاز به اتخاذ رویکردی جامعتر دارند که شامل افزایش عرضه مسکن استیجاری، تنظیم بازار اجاره و اصلاح شرایط اعطای وام باشد.
اگرچه این وامها با نیت حمایت از مستاجران طراحی شده، اما به دلیل محدودیتهای مالی، شرایط سختگیرانه و ناهمخوانی با واقعیتهای بازار، نتوانسته تأثیر عمیقی بر وضعیت مستاجران تهران بگذارد. برای بهبود این وضعیت، دولت نیاز به اتخاذ رویکردی جامعتر دارد که شامل افزایش عرضه مسکن، تنظیم بازار اجاره و اصلاح ساختار وامدهی باشد.
منبع: راه دانا
انتهای خبر/
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد