1396-03-05 17:58
5752
2
39504
جوانی که جوانی خود را برای امنیت میهن هدیه کرد:

گفتگو با "جوان ترین جانباز گلستان" + تصاویر

حتی اگر پزشکان به من بگویند دیگر امیدی برای بهبودی شما وجود ندارد من باز هم ناامید نمی شوم؛ زیرا چیزی بنام ناامیدی وجود ندارد، بلکه با امید به خداوند متعال تمامی دشواری ها و سختی ها طی خواهد شد.

به گزارش گلستان ما به نقل از رادکانا، این پایگاه خبری همواره بدنبال تهیه گزارش هایی بوده که بتواند صدای مردم را به گوش مسئولین محترم و بزرگوار برساند.

همچنین در کنار تهیه چنین گزارشاتی به معرفی نخبگان و فعالین عرصه های مختلف علمی، سیاسی، مذهبی، فرهنگی، ورزشی و اقتصادی پرداخته است که بارها و بارها در این پایگاه خبری مشاهده کردید.

ساعت 3 بامداد 8 آذرماه سال 93 بود که برای یکی از جوانان بسیجی و غیور شهرستان کردکوی حادثه ای اتفاق افتاد که منجر به ضایعه نخاعی وی شد.

بیشتر از این در این خصوص توضیح نمی دهم تا خودتان گفتگوی رادکانا با این جانباز جوان که می توانیم آن را جوان ترین جانباز شهرستان کردکوی و استان گلستان خطاب کنیم، را بخوانید و به خوبی با وی آشنا شوید و بدانید چه کسانی برای امنیت پایدار این مرز و بوم از همه چیز خود می گذرند تا ما در آرامش و امنیت تمام زندگی کنیم.

متن این گفتگو بدین شرح است:

رادکانا: لطفا خودتان را برای مخاطبان سایت خبری رادکانا معرفی بفرمایید:

ابوالفضل خلیلی هستم فرزند حافظ متولد 24/10/71 از شهرستان کردکوی.

رادکانا: دوران تحصیلی خود را در چه مدارسی گذراندین ؟

دوران ابتدایی مدرسه شهید بنی عقیل، دوران راهنمایی در مدرسه مرحوم حاج قلی کیاء و دوران دبیرستان را در رشته برق صنعتی دبیرستان کار و دانش الغدیر کردکوی گذراندم.

رادکانا: آیا دقیقا زمانی که مدرک دیپلم خود را دریافت کردید وارد نیروی انتظامی شدین؟

پس از آنکه مدرک دیپلم خود را دریافت کردم، همانند دیگر فرزندان این سرزمین دفترچه خدمت خود را پست کردم و خدمت مقدس سربازی مشرف شدم.

تقریبا یک سال از خدمت مقدس سربازی من می گذشت که در همان زمان خدمت سربازی به نیروی انتظامی علاقمند شدم و برای جذب اقدام کردم و جذب شدم.

رادکانا: در کدام نهاد نظامی خدمت سربازی را گذراندید؟

در نیروی انتظامی استان گلستان- رسته پلیس امنیت شهرستان گرگان خدمت سربازی خود را گذراندم.

رادکانا: زمانی که برای جذب در نیروی انتظامی اقدام کردید؛ در چه رسته ای جذب شدید؟

رسته مرزبانی و زیر رسته دریابانی جذب شدم.

رادکانا: زمانی که جذب نیروی انتظامی شدین در کدام استانها و شهرستانها خدمت کردین؟

در شهر مرزن آباد شهرستان چالوس 10 ماه آموزش نظامی دریابانی دیدم. سپس همان ابتدا به بندرکلاهی(روستای کلاهی) شهرستان میناب بندرعباس منتقل شدم.

رادکانا: در بندرکلاهی شهرستان میناب چه مقدار خدمت کردین؟

حدود سه ماه در این بندر در رسته دریابانی خدمت کردم.

رادکانا: مشوق شما برای ورود به نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران چه کسی بود؟

ابتدا در همان خدمت مقدس سربازی به نیروی انتظامی علاقمند شدم.

سپس با راهنمایی های خانواده عزیزم و پرسنل انتظامی این شغل را انتخاب کردم.

رادکانا: مهمترین مولفه و ویژگی برای کسی که قصد خدمت در نیروی انتظامی دارد؟

“علاقه” مهم ترین مولفه و ویژگی برای ورود به نیروی انتظامی می باشد. اگر علاقه نداشته باشید نمی توانید خدمت کنید. تمامی سربازان وطن با علاقمند به وطن و سرزمین خود در مقابل دشمنان ایستادگی می کنند.

رادکانا: از آن شب حادثه بگین؛ شبی که این اتفاق ناگوار برایتان پیش آمد؟

هر شب برای توقیف خودروهای سوختی قاچاق که اکثرا نیسان بودند به یه مناطقی که شبیه دشت و صحرا بود می رفتیم.

حدود ساعت 3 بامداد بود که به همراه جانشین پاسگاه و یک سرباز به این منطقه رفتیم. در ادامه راه استتار سه خودروی سوخت قاچاق زیر یکی از درختان همان منطقه شدیم.

به محض اینکه متوجه حضور ما شدند بلافاصله اقدام به فرار کردند که یکی از آنان را دستگیر کردیم.

پس از دستگیری یکی از آنان مردم  به همراه خودروهای اسکورتی همراه ما ویراژ می دادند که خودروی ما از مسیر منحرف و به شدت واژگون شد.

طی این حادثه واژگونی نوک سلاح به چشمانم برخورد کرده و ضربه شدیدی به سرم خورد که بیهوش شدم.

بلافاصله پس از وقوع حادثه به بیمارستان منتقلم کردند و حدود 10 روز در حالت کما بودم.

زمانی که چشمانم را باز کردم متوجه شدم دچار ضایعه نخاعی شدم و در بیمارستانم.

رادکانا: چند روز در بیمارستان بستری بودین؟

حدود 15 روز در بیمارستان بندرعباس بستری بودم و پس از آن نیز به بیمارستان تهران منتقل شدم.

در بیمارستان تهران عمل شکستگی دست و عمل نخاع بر روی من انجام شد که برای آزادسازی نخاع پروتز مصنوعی در ستون فقراتم قرار دادند اما چون نخاعم شدیدا ضربه دیده بود نتوانست بهبود یابد.

رادکانا: آیا هیچ امیدی برای بازگشت نیست؟

حتی اگر پزشکان به من بگویند دیگر امیدی برای بهبودی شما وجود ندارد من باز هم ناامید نمی شوم؛ زیرا چیزی بنام ناامیدی وجود ندارد، بلکه با امید به خداوند متعال تمامی دشواری ها و سختی ها طی خواهد شد.

خداوند متعال بسیار رحیم و بزرگ هستند و من نیز امیدوارم بخدا و توکل بخدا کردم.

رادکانا: آیا وضعیت جسمانی تون نسبت به قبل بهتر شده است؟

بله الحمدلله خیلی بهتر شدم.

درحال حاضر از سینه به پایین هیچ حسی ندارم و فلج می باشم اما به مرور زمان با پزشکی درمانی، کاردرمانی و فیزیوتراپی باید خودم را قوی کنم تا به بهبودی دست یابم.

رادکانا: آیا درحال حاضر شما به درجه رفیع جانبازی نائل آمدید؟

بله. در محل خدمتم که شهرستان میناب بندرعباس باشد اقدامات جانبازی مرا انجام دادند و جانبازی 70 درصد به بالا تشخیص دادند و تعیین کردند.

نیروی انتظامی مرا بعنوان جانباز قبول دارد اما برای اینکه از امکانات پزشکی مربوط به شرایط خودم بهره مند شوم باید بنیاد شهید جانبازی مرا تأیید کند.

رادکانا: یعنی این نوید را به شما دادند که تحت پوشش بنیاد شهید و بنیاد جانبازان قرار خواهید گرفت؟

بله تأیید کردند و در دست اقدام است… یعنی بندرعباس تأیید کرد، ناجا هم تأیید کرد و درحال حاضر منتظر بنیاد شهید هستیم.

رادکانا: انتظار شما از مسئولین بعنوان یک جانباز جوان؟

بخاطر علاقه ای که به خدمت در نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران داشتم از جوانیم گذشتم و در سن 20 سالگی بخاطر عشق خدمت به وطن وارد این یگان شدم و در مرزهای ایران اسلامی خدمت کردم.

تنها خواسته من بعنوان یکی از جوان ترین جانبازان این مرز و بوم، بهبودی کامل و سرپا ایستادن است و امیدوارم ان شاالله با توکل به خداوند متعال به بهبودی دست یابم.

رادکانا: حرف آخر؟

ابتدا خداوند متعال را شاکرم که بحق اگر مهربانی ها و رحمت خدا نبود من نمی توانستم این شرایط سخت را تحمل کند و راضیم به رضای خداوند متعال.

از پدر و مادر عزیزم که سالها برایم زحمت کشیدند و در این روزهای دشوار پشتیبانم بودند تقدیر کنم و دستانشان را می بوسم.

جا دارد از دوستان بسیجی عزیزم در شهرستان کردکوی که همیشه به دیدار من می آیند و در این روزهای سخت و دشوار همدم و همراهم هستند.

همچنین باید از سردار جاویدان فرمانده انتظامی استان گلستان و پرسنل این یگان تقدیر کنم که به دیدارم آمدند و تجهیزاتی را برایم فراهم کردند.

فرماندهی مرزبانی استان گلستان و مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان گلستان که زحمات زیادی برایم کشیدند و پیگیر امورات من هستند.

سرهنگ بداغی جانشین نیروی انتظامی شهرستان کردکوی که ایشان نیز به دیدارم آمدند و از نزدیک درجریان مشکلاتم قرار گرفتند.

گفتگو: علی لیاقتی

انتهای پیام/

نظرات

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

حسن گرزین

آرزوی سلامتی دارم برای این جانباز و همه جانبازان . و احسنت بر پدرایشان و خانواده که باعث افتخاره

0
0
پاسخ
1396-03-07 18:59

© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.