به گزارش گلستان ما ؛ سخنان اخیر حضرت آیت الله نورمفیدی نماینده ولی فقیه در گلستان در جمع جوانان اصلاح طلب استان مبنی بر اینکه " در دولت هاشمی و دولت بعد از آن ، کارهای زیربنایی زیادی انجام شد ، اما در دولت قبلی ، این کارها مورد غفلت قرار گرفت " ، با واکنش جدی اردوگاه اصولگرایان و دولتمردان احمدی نژاد در استان مواجه شد.

البته حمایت آیت الله نورمفیدی از آیت الله هاشمی و تشابهات محورهای سخنرانی این دو نفر نشان می دهد تفکرات این دو بسیار به هم نزدیک است هر چند خود آیت الله نورمفیدی اعلام کرده که در انتخابات ریاست خبرگان آتی به هاشمی رای خواهد داد .

امام جمعه گرگان در بحثی دیگر دولت بعد از هاشمی یعنی دولت اصلاحات خاتمی را نیز بهتر از دولت احمدی نژاد خواند و مدعی شد در دولت هاشمی و خاتمی اقدامات زیربنایی خوبی شد اما در هشت سال گذشته یعنی دوره احمدی نژاد مورد غفلت واقع شد .

اما این پایان راه نبود و تعدادی از مدیران گلستانی دولت سابق نسبت به این سخنان واکنش نشان دادند . در واقع مجموعه کارگزاران نظام در دولت نهم و دهم یعنی از سال 84 تا 92 مدعی هستند که در این هشت سال در استان گلستان و کشور اقدامات زیربنایی اساسی در بحث های مختلف از جمله : سهمیه بندی سوخت ، تحقق گردش نخبگان ، سفرهای استانی ،  دیپلماسی فعال بین المللی ، مسکن مهر ، سهام عدالت ، یارانه ها ، حمل و نقل و آسفالت راه های کشور ، توسعه روستایی ، ساختن سالن های ورزشی کوچک و بزرگ در روستاها و شهرها ، گازکشی گسترده در شهرها و روستاها و ... انجام شده است .

همچنین صنعتی شدن استان گلستان بعد از سالها ممنوعیت ، افتتاح ورزشگاه 15 هزار نفری شهدای گرگان ، تکمیل و تجهیز فرودگاه بین المللی گرگان ، تکمیل و ساخت بیمارستان های صیاد شیرازی و تامین اجتماعی گرگان ، تکمیل و مساعدت مالی برای ساخت مصلی گرگان که متاسفانه توسط گروهی خاص مصادره شده است ، نیز از جمله اقدامات مهم دولتمردان دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد در گرگان است .

اگرچه در سفرهای استانی دولت احمدی نژاد به همه شهرهای استان و حضور شخص رئیس جمهور و همه وزرا در تک تک شهرها و تشکیل جلسات مفصل هیئت دولت برای اخذ تصمیات اختصاصی شهرستان ها بر اساس اولویت های اعلام شده از سوی مدیران شهرستان از نقاط قوت مهم دولت نهم و دهم بود که سفر تشریفاتی دولت روحانی به گلستان و دیدارهای فرمایشی وی و مصوبات کم فروغ آن این تفاوت های فاحش را کاملا عیان نمود .

حال که این دیدگاهها مطرح شده بد نیست به ریشه های عقب ماندگی استان گلستان اشاره ای بشود .

یکی از بدشانسی ها و یا اتفاقات ناخوشایند صورت گرفته ، همزمانی استان شدن گلستان با پیروزی اصلاح طلبان در دوم خرداد 76 در انتخابات ریاست جمهوری بود .

این موضوع باعث شد تا شالوده مدیریت ، نیروی انسانی و فکری استان گلستان از همان ابتدا بر مدار تفکر اصلاح طلبی شکل بگیرد و همین تفکر باعث حذف نیروهای انقلابی و دلسوز از عرصه اجرایی استان شد و صدمات جبران ناپذیری بر پیکره استان وارد کرد.

همچنین اشغال پست ها و جایگاه های حساس چون رسانه ها باعث شد تا غلبه این گروه بر استان بیش از پیش تصور شود و حتی این تفکر در سالهای 76 تا قبل از 18 تیر 78 آنچنان مظلومانه و با تدبیر پیش رفت که توانست با شعارهای فریبنده اش بسیاری از دلسوزان نظام ، رزمندگان دوران دفاع مقدس و جوانان را به سمت خود بکشاند .

این امر باعث شد تا مراکز اصلی برنامه ریزی و تصمیم گیری استان گلستان از مجموعه افراد دلسوزی که بخواهند و بتوانند برای توسعه استان فکری بکنند تهی شد و یک جریان سیاسی خاص زمام امور را در دست گرفت و آن طور که خود خواست جلو رفت و این بزرگترین آسیبی بود که به استان وارد شد .

البته در زمان دولت اصلاحات چیز قابل ذکری عاید کشور و گلستان نشد و متعجبیم که آیت الله از اقدامات زیربنایی آن دولت صحبت می کند ، حتی با تمام ارادتی که جبهه اصلاح طلبان به گرگان به عنوان یکی از حیات خلوت های خود دارد اما حلقه اصلی این جریان حتی حاضر نشد یک وزیر از گلستان برای کابینه خاتمی در نظر بگیرد .

اما در دولت احمدی نژاد دو وزیر مهم کابینه یعنی دکتر منوچهر متکی و دکتر محمد عباسی اصالتی گلستانی داشتند و سایر گلستانی ها نیز مناصب مهمی در دولت نهم و دهم کسب کردند و ثمره آن انجام دادن اقدامات زیربنایی بود بطوریکه امروز در اکثر روستاهای استان نیز علاوه بر گازکشی ، اجرای طرح هادی ، ساخت راه ها ، سالن ورزشی سرپوشیده داریم و مردم ضعیف جامعه از گرفتن حق خود از پول نفت تحت عنوان یارانه خوشحال و شادمان هستند ، پولی که در دولت هاشمی و خاتمی به جیب سرمایه داران می رفت تا فرزندان شان خرج خوشگذرانی در خیابان های شهر کنند اگرچه موضوع اجرای هدفمندی یارانه ها در قالب طرح تحول اقتصادی در همان گام های نخست از سوی برخی نا اهلان و افراد مغرض ناتمام و ناقص ماند تا شیرینی تحقق عدالت ناشی از آن به کام مردم و انقلاب ننشیند .

این در حالی است در دوره 8 ساله مدعیان اصلاح طلب ، هجمه های ناجوانمردانه بسیاری به اسلام ، قرآن ، پیامبر اکرم(ص) ، امام علی(ع) ، امام حسین(ع) ، حضرت مهدی (عج) ، وحی ، محرم ، مهدویت ، تقلید و مرجعیت و ... شد و حتی اکبر اعلمی در مجلس ششم سخن استیضاح امام زمان(عج) به میان کشید و از طرف دیگر حملات مغرضانه زیادی به شخصیت و اندیشه های حضرت امام(ره) ، تخریب نهادهای انقلابی ( نظیر شورای نگهبان ، وزارت اطلاعات ، سپاه و بسیج ، صدا و سیما و ...) ، خدشه در آرمان های اساسی انقلاب اسلامی ، تخریب چهره های دلسوز انقلاب ، کنفرانس برلین ، کودتای 18 تیر 78 ، حوادث ننگین مجلس ششم ، نامه جام زهر به رهبری ، حاکمیت دوگانه ، قتلهای زنجیره ای ، وادادگی بین المللی ، پلمپ همه تاسیسات هسته ای کشور و ... که درج همه آنها ، مثنوی هفتاد من کاغذ است و از کارهای زیربنایی (!) دولت خاتمی محسوب می شود .

تا جایی که در همان زمان یکی از بزرگان انقلاب فرموده بودند : " آن اندازه توهینی که به اسلام و مقدسات آن در دوره 8 ساله اصلاحات شد در دوره 50 ساله سلطنت پهلوی ها نشده بود "

علی ایحال ، بی توجهی شدید به مسائل اصلی نظام و انقلاب در حوزه های اقتصادی ، فرهنگی ، آموزشی ، صنعتی و ... در دولت مدعی اصلاحات و تمرکز یک سویه و غلظت توجه به مسائل سیاسی ( آن هم از نوع رادیکال !) به گونه ای بود که دیگر داد خود اصلاح طلبان انقلابی و دلسوز را هم درآورده بود و توجه به مسائل استان ها و مشکلات مردم از سوی دولت مردان خاتمی را به حالت کما فرو برده بود .

اگرچه بحث از دولت آقای هاشمی تحت عنوان دولت سازندگی پس از پایان دفاع مقدس و بررسی دستاوردها و اشکالات آن موضوع مفصلی است که بحثی مستقل می طلبد .

علیرضا  سعادتی