دست های نامرئی بنحو حیرت آوری در یکسال گذشته نقش احیا کنندگی نباتی یک جریان و هماهنگ کنندگی بین نخبگان این جریان را بطور خاص در فضای مجازی در قالب تشکیل گروه ها «خانه های تیمی مجازی» ایفا می کند.
به گزارش گلستان ما ؛ دکتر حسن بیارجمندی فعال فرهنگی اجتماعی استان گلستان که در حال تحصیل در کشور روسیه است در یادداشتی که برای گلستان ما فرستاده ، نوشته است :
در تحلیل پدیده های سیاسی از منظر جامعه شناسی فضای اجتماعی کنونی ما،با نوعی پیچیده گی ظاهری روبروست اما وقتی در سطوح مختلف اجتماعی هر یک از پازل های مرتبط را در کنار هم می گذاریم؛بقول آدام اسمیت با دست نامرئی(Invisible hand) مواجه می شویم که بنحو حیرت آوری در یکسال گذشته نقش احیا کنندگی نباتی یک جریان و هماهنگ کنندگی بین نخبگان این جریان را بطور خاص در فضای مجازی در قالب تشکیل گروه ها «خانه های تیمی مجازی» ایفا می کند.
بررسی این موضوع با جزییات آن تحت عنوان«مهندسی تحولات اجتماعی در ایران در افق 2016» در دستور نگارنده می باشد و بزودی منتشر خواهد شد.
اما تا آنجایی که به این موضوع و روش شناسی عملیاتی آن ارتباط پیدا می کند-که افراد عضو این« خانه های تیمی مجازی» خواسته یا ناخواسته از این «دست نامرئی »فرمان می برند- ما شاهدیم اولا از سال گذشته موضوع انتخابات خبرگان رهبری با ملاحظات سیاسی آن در دستور کار قرار گرفته و موضوعات مختلفی پیرامون آن اعم از لیست و تعداد50نفره،ترکیب سنی و حتی پیشنهاد یک لیست جوان،ارتباط با چهره ها،جریان سازی برای چهره های جوان هدف و...طرح و برای آنان جریان سازی شده است.
ثانیا از سال جاری با طرح عناصر اصلی گفتمان سازی پیرامون انتخابات خبرگان در سطح جامعه با توجه به ضعف مفرط جریان سازی زنجیره ای بالاخص با وجود توان بالای جریان گفتمانی انقلاب اسلامی،شاهد نوعی مهاجرت از حیاتی نباتی گفتمانی به حیات مجازی گفتمانی در قالب « خانه های تیمی مجازی» هستیم.در ارتباط با این موضوع خاص در دو سطح شاهد طرح شبهات علیه «اصل ولایت فقیه» و«خبرگان رهبری و جایگاه آن» هستیم؛
مثلا با توجه به موضوع اصلی این مقاله و بعنوان نمونه از چند ده شبهه جریان ساز، علی مطهری نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در ارتباط با مجلس خبرگان رهبری می گوید:«روال کار مجلس خبرگان این است که سالی دو بار دور هم جمع میشوند و ناهار و شامی میخورند و چند تهاجم به فتنه گران میکنند و چند تذکر فرهنگی به دولت یازدهم میدهند و تمام»!!! شبهه ای که البته نخبگان حوزه پاسخ ایشان را داده اند از جمله در مصاحبه اخیر حضرت آیه الله مجتهد شبستری بدان پاسخ داده شد و یا همین سخنان اخیر مطهری در مراسم روز دانشجوی انجمن اسلامی دانشگاه تهران که در تالار شهید چمران دانشکده فنی برگزار گردید و مطالبی پر از اغلاط محتوایی در ارتباط با نقد ولایت فقیه بیان داشتند.
این مباحث در این فضا موضوع این مقاله و مد نظر ما نمی باشد بلکه فعالیت هایی است که پس از این اظهارات در فضای مجازی و همچنین در چارچوب «خانه های تیمی مجازی»شکل می گیرد.
براساس اطلاعات موجود و مشاهدات عینی و شخصی نگارنده اولا بین طرح موضوعات در فضای اجتماعی و بسط آن در فضای مجازی ارتباط معنا داری وجود دارد ثانیا گروه های مجازی یا به تعبیر ما«خانه های تیمی مجازی» در بسط این موضوعات نقش محوری دارند ثالثا در بسط این شبهات جریان ساز در فضای مجازی از محتوی های تولید شده کاملا حرفه ای با شگرد فنی در تحریف سخنان استفاده می شود که به نظر نگارنده ما با یک مرکز«مرجع پیام شبکه های اجتماعی مجازی موبایلی» مواجه هستیم و...که وجود آنتی شبکه آن جهت پاسخگویی مستند به این شبهات در فضای مجاری یک ضرورت است.
در این مقاله ما بطور موردی در صدد بررسی شبهه و تفسیر تحریفی و استفاده یکی از اعضای گروه «همصدایان استان گلستان» پیرامون موضوع نظارت در حوزه ولایت فقیه ، نقش و جایگاه قانونی و شرعی خبرگان رهبری و همچنین نقد ولایت فقیه و در چارچوب تاکتیک نوین طراحان آن می باشیم.اما نباید این را فراموش کنیم که هر یک از ما هرگاه از جهان بینی اسلامی و ایدئولوژی ناب آن دور و به آلوده گی های غالب در ساحت اندیشه همچون لیبرالیسم –که اکنون با جغرافیای خاص آن یعنی ایالات متحده آمریکا شناخته می شود-قرابت و دچار التقاط فکری شویم؛ به همان میزان از اسلام ناب محمدی(ص) دور و به اسلام التقاطی نزدیک می شویم.
اسلامی که آنرا «اسلام آمریکایی» می خوانند.وقتی اسلام این فرد آمریکایی شد؛ انقلاب اسلامی او هم آمریکایی و نظام جمهوری اسلامی و تمام نهادها و اصول و آرمان های آن با طعم آمریکایی و نمادهای جهانی آن شناخته و قابل هضم و ملموس می باشد.آنگاه از این فرد چه انتظاری خواهید داشت که مثلا ولایت فقیه بعنوان اصلی ترین نهاد نظام جمهوری اسلامی را براساس ذائقه مک دونالدی خود تفسیر و تحلیل نکند؟
آنچه در فضای کنونی قابل مشاهده است این است که واحد یا مرکز تولید کننده محتوی اولیه پیام در فضای مجازی موبایلی از گفتمان تولیدی روشنفکران دگر اندیش خود در فضای مجازی بهره می برند؛ در واقع هم نوعی تبلیغ برای محتوی تولید شده است و هم نوعی بسط و گسترش شبهه در سطح وسیع با توجه به فیلتر بودن بعض این سایت ها.
بر همین اساس مرکز پیام سازی از چنین محتواهایی با بهره گیری از فنون تحریف با تاکتیک « محتوای جدلی»(استفاده از موادی که نه شخص بیان کننده مطلب یا نویسنده و نه محتوی آن مورد قبول استناد کننده پیام ساز نیست بلکه هدف به تعبیری اولا اسکات و یا خلع سلاح رقیب ثانیا بیان شبهات در پوشش همین مواد با تحریف معنوی آن مواد است.
ثالثا در مقام ترور شخصیتی فرد هدفگذاری شده در اتاق فکر هستند وگرنه در همین پیام که عقبه آن را خواهیم گفت سخنان دیگر علما همچون حضرت آیه الله جوادی آملی هم هست و چرا در پیام سازی به آن استناد نمی شود؟
دکتر عارف صالحی یکی از اعضای گروه« همصدایان استان گلستان» در فوروارد دو پیام متنی استخراج شده از مقاله شیخ محمد سروش محلاتی- از تئوریسین های جریان فتنه و همکار ضیاء مرتضوی – با عنوان «معصوم انگاری حاکمان » ذیل موضوع «دین و دیکاتوری»و یک فایل تصویری-که ارسال این پیام تصویری اخیر دال برجدلی بودن مواد گزینشی یاد شده و ترور شخصیتی آیت الله مصباح یزدی می باشد؛شبهاتی متناسب با خط آتش فضای بیرونی طرح می کند.
طراح و دامن زننده به این شبهه در فضای یاد شده براساس عدم یک فرض که خود بدان اشاره می کنند: «مراجعه به منابع دهه اول و دوم نظام درباره ولایت فقیه، نشان می دهد که در آن دوره اساساً چنین موضوعی مطرح نبوده» به مخاطب القا می کنند که کسانی هستند که چنین انگاره ای دارند!!! و با نقد چنین انگاره ای که وجود خارجی ندارد و بصورت خاصی همچون حرکات اضافی شعبده بازان برجسته تا اولا هدف پنهانی خود یعنی« قداست زدایی از ولی امری و امامت امت»را دنبال نمایند. ثانیا در سایه انحراف ذهن مخاطب،تردستی و انحراف فکری آنان بر ملا نشود.تا با ظرافت خاصی سخنان مورد نظر را تحریف کنند.
در همین پیام طراح و تحریف کننده اصلی این سخنان می گوید:«و حتی افرادی مانند آیت الله مصباح یزدی، به شدت «معصوم انگاری ولی فقیه» را نفی می کردند و نتیجه می گرفتند که مجلس خبرگان، باید «نظارت دقیق» بر رهبری داشته باشد» حال آنکه همچنانکه ایشان در ادامه کلام خود بصورت نقل قول مورد استناد قرار داده است حضرت آیت الله مصباح یزدی قائل به« نظارت بر اعمال رهبری» است نه «نظارت بر رهبری»:«یکی از وظایف مجلس خبرگان رهبری این است که بر اعمال مقام معظم رهبری «نظارت دقیق» داشته باشد…» حال آنکه بین این دو تفاوت بسیاری است.
بالاخص آنکه« نظارت بر اعمال رهبری» بعنوان مقدمه لازم برای« نظارت بر بقای شرایط ولایت فقیه» مطرح است.یعنی این نظارت بر اعمال تا جایی است که در ارتباط با بقای شرایط ولایت فقیه است و نه تنها برای خارج از آن هیچ اذن نقلی وجود ندارد بلکه نامشروع و باطل است.حال آنکه نهاد« نظارت بر رهبری» که ریشه در نظریه فاقد سند معتبر، بدعت آمیز و آلوده به مبانی جدلی انتخاب و تنزل مقام ولایت به عقد وکالت دارد؛یک نهاد عاریه ای و التقاطی در فضای اندیشه ای اسلام آمریکایی است.
ثانیا: در ارتباط با تجویز انتقاد نسبت به ولایت فقیه که در تداوم موضوع تحریفی یاد شده آورده شده است همچنانکه در ادامه مطلب بدون نقل قول صریح و اشارات کلی به یکسری از منابع ارجاع داده شده است ؛حقیقت سخن و نظر حضرت آیت الله مصباح یزدی را پنهان نموده است.حال آنکه حضرت آیت الله مصباح یزدی در مجموعه پرسش ها و پاسخ ها و در ذیل(15ـ قداست ولى فـــقــيه و مرجع دينى چه تـأثيرى در جامــعه دارد؟(قداست، ضامن بقاى نظام)
در فصل سوم:ولایت فقیه(صص80-81) صریحا در این ارتباط می فرمایند:«تجربه نشان داده است مرجعيت و ولايت همواره مايه اميد شيعيان در زمان غيبت بوده است. مرجعيت، پيوسته جامعه را از خطرات جدّى رهانيده است. اكنون دشمنان اسلام، پس از مطالعات روانشناسانه، رمز وحدت امت و پايدارى نظام اسلامى را بخوبى شناخته اند؛ آنها دريافته اند قداستى كه مردم براى رهبرى و ولايت امر قائلند، نظام و انقلاب را بيمه كرده است، از اين رو تمام تلاش و همّت خود را براى شكستن اين قداست بكار گرفته اند، تا چنين وانمود كنند رهبر و مرجع در رديف ديگر دولتمردان و يا حتى افراد عادى است.
آنها چنين القا مى كنند همان گونه كه از وزير، وكيل و يا يك شخصيت قضايى مى توان انتقاد كرد، مى توان از ولى فقيه انتقاد كرد!البتّه ما نيز معتقد به جواز انتقاد از ولى فقيه هستيم، ولى با روش صحيحى كه نشانه خيرخواهى و دلسوزى است. به هرحال زمانى كه قداست رهبرى شكسته شد، ديگر كسى امر او را مطاع نمى داند و عمل كردن به دستورهاى او را وظيفه شرعى نمى شمرد و كسى كشته شدن در اين راه را شهادت نمى داند.
در اين هنگام است كه دشمن به تمام اهدافش رسيده است، زيرا در مواقع بحرانى ديگر كسى وجود ندارد كه با يك فتوا توطئه ها را خنثى كند و كشور را نجات دهد.كمى بيانديشيم كه شكستن اين قداست به سود كيست؟ و القا كنندگان اين شبهات در پى چه امرى هستند؟!»بنابراین حضرت آیه الله مصباح یزدی در چارچوب «النصيحة لائمة المسلمين» این انتقاد را تجویز نموده اند و آنچه نگارنده این مقاله از نهاد انتقاد تحت عصمت زدایی اراده کرده اند کاملا متفاوت و متعارض است.
این افراد خوب باید بدانند که نهاد« نظارت بر بقاء شرايط رهبری» یک نهاد شناخته شده براساس موازین اسلامی است که از اولین دوره مجلس خبرگان رهبری مورد توجه و براساس آئین نامه داخلی مجلس خبرگان رهبری مورد عمل مستمر بوده و هست و خبرگان رهبری تاکنون وظایف قانونی خود بنحو احسن ایفا نموده است.
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
چرا نیرو های ارزشی خواب تشریف دارند و مقابل فعالیت این میکروب ها در فضای مجازی فعالیتی ندارند؟
خوب اس 300ها را تو دهانه ولگا مستقر کردی و یکی یکی پایگاههای مک دونالدی ها را می زنی!دمت گرم ولی اینها رب و روب حالیشان نمیشه تو همون مسکو می زنن پیاده ات می کنن!اگر بدانی توی همین کاخ سفید سایت اداری و در چه سطحی علیه ات صحبت می کنند!غلاف می کردی و قلم ات را می انداختی تو رود مسکو و می رفتی دنبال کریسمس و شب های مسکو!از من نفوذی در میان این مک دونالدی ها نصیحت .
از نصیحت تان ممنون!اما بدانید اس 300یک سیستم تدافعی است نه تهاجمی! این سیستم معمولا برای حفاظت از زیرساخت های حیاتی و راهبردی است و شما نباید انتظار داشته باشید به زیرساخت های نرم نظام جمهوری اسلامی چون اصل ولایت فقیه و خبرگان رهبری حمله بشود و هیچ واکنشی نشان ندهیم.حقیقتش تا قبل از خواندن دغدغه های فرهنگی رهبری کمی احتیاط و ملاحظه می کردم اما بعد از خواندن فصل چهارم آن کتاب همه این ملاحظه کاری ها را گذاشتم کنار .چون بزرگ ترین تهدید را ایوان نشینی جریان فکری انقلاب اسلامی می دانم.من اگر می خواستم سواره باشم ایران می ماندم و ...حتی سال قبل...سواره بودن و ماندن در هر فصل و سالی دیگر هنر نیست؛پیاده در هر فصل و سالی دنبال انقلاب و آرمان هایش دویدن هنر است.
درود بر ابوذر استان گلستان که کاخ نشینان را به وحشت انداخته است. حق قلم را خوب ادا کن ای برادر . خدا نگهدا شما باشد.
کسی در این فضای استان جرات داره اینها را نقد کنه؟شما اگر پشتتان گرم نبود می توانستید از این خاک مرده ای که روی استان ریختن غبارروبی کن
ببخشید شما هنوز مسکو تشریف دارید ، خوش بحالتون آدم با بورسیه ... بره مسکو برگرده و اینقدر مدعی باشه باریک الله /
با سلاممن هم برای شما دعا می کنم: انشالله مثل پدر و مادرم ؛ 34 سال بالای سر فرزندت باشین اولا شاگرد اول دوره متوسطه بشود ثانیا رتبه 76 کنکور با 18 ساعت درس خواندن در روز بدست بیاورد ثالثا شاگرد ممتاز کارشناسی باشد رابعا کارشناسی ارشد دانشگاه تهران قبول بشه و با شاگرد اولی ممتاز فارغ التحصیل بشود خامسا از طریق آئین نامه جذب نخبگان جذب بشود و در یک دوره 5 ساله دو وزیر از او شخصا تقدیر کند و بیش از 5000 صفحه کار پژوهشی و نظریه کارشناسی و فعالیت های جنبی داشته باشد سادسا در یک مصاحبه ای شرکت کند که یک شخص متقی و صالح چون دکتر کدخدایی سخنگوی سابق شورای نگهبان از او مصاحبه علمی بگیرد و بورسیه قبول بشود.من ملاحظات خاصی دارم وگرنه تمام مستندات آن را منتشر می کردم تا امثال شما بدانید این ها ادعا نیست واقعیت است و امثال شما نمی توانید ببینید.این ندیدن مشکل خود شماست نه من.
خدا را شکر هنوز در استان غبار گرفته ما که دالان و ترمینال جناح چپ و اصلاح طلبان است ، عماریونی هستند که دغدغه اسلام ناب محمدی را هنوز در اعماق وجودشان دارند.حاج حسن بیارجمندی استاد ما در دانشگاه بود که برای ایفای رسالتش مرز و جغرافیا نمی شناسد و در هر کجای دنیا باشد به تکلیفش که همانان دفاع از ارزشهای اصلی انقلاب و نظام اسلامی است عمل می کند.ارادتمندشاگرد شما در دانشگاه ازاد آزادشهر
مطالب زیر از کتاب سیری در نهجالبلاغه شهید مطهری است :یکی از چیزهایی که رضایت عموم بدان بستگی دارد این است که حکومت با چه دیدهای به توده مردم و به خودش نگاه میکند؛ با این چشم که آنها برده و مملوک و خود مالک و صاحب اختیار است؟ و یا با این چشم که آنها صاحب حقاند و او خود تنها وکیل و امین و نماینده است؟ در صورت اول هر خدمتی انجام دهد از نوع تیماری است که مالک یک حیوان برای حیوان خویش انجام میدهد، و در صورت دوم از نوعخدمتی است که یک امین صالح انجام میدهد. اعتراف حکومت به حقوق واقعی مردم و احتراز از هر نوع عملی که مشعر بر نفی حق حاکمیت آنها باشد، از شرایط اولیه جلب رضا و اطمینان آنان است
مطالب زیر از کتاب سیری در نهجالبلاغه شهید مطهری است : منطق نهج البلاغه در باب حق و عدالت بر این اساس است. اینک نمونههایی در همین زمینه:در خطبه 207 که قبلًا قسمتی از آن را نقل کردیم چنین میفرماید:امّا بَعْدُ فَقَدْ جَعَل اللَّهُ لی عَلَیکمْ حَقّاً بِوِلایةِ امْرِکمْ وَلَکمْ عَلَی مِنَ الْحَقِّ مِثْلُ الَّذی لی عَلَیکمْ، وَالْحَقُّ اوْسَعُ الْاشْیاءِ فِی التَّواصُفِ وَ اضْیقُها فِی التَّناصُفِ، لا یجْری لِاحَدٍ الّا جَری عَلَیهِ وَلا یجْری عَلَیهِ الّا جَری لَهُ.خداوند برای من به موجب اینکه ولی امر و حکمران شما هستم حقی بر شما قرار داده است و برای شما نیز بر من همان سیری در نهجالبلاغه، ص:130اندازه حق است که از من بر شما. همانا حق برای گفتن، وسیعترین میدانها و برای عمل کردن و انصاف دادن، تنگترین میدانهاست. حق به سود کسی جریان نمییابد مگر آنکه به زیان او نیز جاری میگردد و حقی از دیگران بر عهدهاش ثابت میشود، و بر زیان کسی جاری نمیشود و کسی را متعهد نمیکند مگر اینکه به سود اونیز جاری میگردد و دیگران را
مطالب مطلب زير از کتاب سیری در نهجالبلاغه شهید مطهری است : فَلا تُکلِّمونی بِما تُکلَّمُ بِهِ الْجَبابِرَةُ وَ لا تَتَحَفَّظوا مِنّی بِما یتَحَفَّظُ بِهِ عِنْدَ اهْلِ الْبادِرَةِ، وَلَا تُخالِطونی بِالْمُصانَعَةِ وَلا تَظُنّوا بِی اسْتِثْقالًا فی حَقٍّ قیلَ لی وَ لَا الِتماسَ اعْظامٍ لِنَفْسی، فَانَّهُ مَنِ اسْتَثْقَلَ الْحَقَّ انْ یقالَ لَهُ اوِالْعَدْلَ انْ یعْرَضَ عَلَیهِ کانَ الْعَمَلُ بِهِما اثْقَلَ عَلَیهِ، فَلا تَکفّوا عَنْ مَقالَةٍ بِحَقٍّ اوْ مَشْوَرَةٍ بِعَدْلٍ.با من آن سان که با جباران و ستمگران سخن میگویند سخن نگویید؛ القاب پرطنطنه برایم به کار نبرید؛ آن ملاحظه کاریها و موافقتهای مصلحتی که در برابر مستبدان اظهار میدارند، در برابر من اظهار مدارید؛ با من به سبکسازشکاری معاشرت نکنید؛ گمان مبرید که اگر به حق سخنی به من گفته شود بر من سنگین آید و یا از کسی بخواهم مرا تجلیل و تعظیم کند، که هر کس شنیدن حق یا عرضه شدن عدالت بر او ناخوش و سنگین آید، عمل به حق و عدالت بر او سنگینتر است؛ پس، از سخن حق یا نظر عادلانه خودداری نکنید.
مطالب زیر از کتاب سیری در نهجالبلاغه شهید مطهری است : .مقام واقعی حکمران امانتداری و نگهبانی حقوق مردم است غفلت نشده، بلکه سخت بدان توجه شده است.در منطق این کتاب شریف، امام و حکمران، امین و پاسبان حقوق مردم و مسؤول در برابر آنهاست؛ از ایندو (حکمران و مردم) اگر بناست یکی برای دیگری باشد، این حکمران است که برای توده محکوم است نه توده محکوم برای حکمران.
مطالب زیر از کتاب سیری در نهجالبلاغه شهید مطهری است : چنانکه ملاحظه میشود، قرآن کریم حاکم و سرپرست اجتماع را به عنوان «امین» و «نگهبان» اجتماع میشناسد؛ حکومت عادلانه را نوعی امانت که به او سپرده شده است و باید ادا نماید تلقی میکند. برداشت ائمه دین و بالخصوص شخص امیرالمؤمنین علی علیه السلام عیناً همان چیزی است که از قرآن کریم استنباط میشود... وَ لاتَقولَنَّ انّی مُؤَمَّر امُرُ فَاطاعُ، فَانَّ ذلِک ادْغالٌ فِی الْقَلْبِ وَ مَنْهَکةٌ لِلدّینِ وَ تَقَرُّبٌ مِنَ الْغَیرِ.مگو من اکنون بر آنان مسلطم، از من فرمان دادن است و از آنها اطاعت کردن، که این عین راه یافتن فساد در دل و ضعف در دین و نزدیک شدن به سلب نعمت است.