1394-04-16 01:02
2237
0
17219
یادداشتی از حسن بیارجمندی:

شرق در آستانه یک انفجار بزرگ / ابتکار عمل در دست حامیان داعش یا سازمان همکاری شانگهای / قسمت(1)

ایران با توجه به نفوذ و قدرت نرم و سخت پدآفندی و آفندی در برابر «بلک فلاگ ها» از یک« برگ قدرت » برای خود و یک«برگ فرصت» برای سایر اعضای سازمان بالاخص چین و روسیه بهره مند است که قطعا ایران را در یکی از تاریخی ترین فرصت های  طلایی خود قرار داده است.

به گزارش گلستان ما ؛ حسن بیارجمندی دانشجوی دکتری دانشگاه روابط بین الملل وابسته به وزارت خارجه روسیه طی مطلبی نوشت:

اجلاس سران سازمان همکاری شانگهای9-8 جولای در اوفا روسیه برگزار می شود و براساس اعلام  رسمی  معاون ارتباطات و اطلاع رسانی دفتر ردیس جمهور دکتر حسن روحانی رئیس جمهور محترم جمهوری اسلامی و هیات همراه در این اجلاسیه برخلاف پیش بینی های ناشی از فضای حاکم برجلسه شورای وزیران امور خارجه این سازمان در روز 3 ژوئن در مسکو، حضور و شرکت فعالانه ای خواهند داشت.

این حضور و مشارکت، صرف نظر از فضای سیاسی حاکم بر این اجلاسیه در آغاز پیوستن بعض اعضای ناظر و گمانه های رفع مهمترین مانع خارجی در برابر ایران(ما در مقام بیان موانع و ملاحظات داخلی در پیوستن یا عدم پیوستن به این سازمان نمی باشیم) یعنی تحریم بین‌المللی با توجه به نتایج احتمالی مذاکرات هسته ای 5+1؛ از جهت امنیتی در به صدا در آمدن پاي داعش- مزدوران نیابتی یا «بلک فلاگ ها»ی ایالات متحده و ناتو- در مرزهای عمده کشورهای عضو و ناظر، از نقطه شیوع  یعنی افغانستان  و تهدیدات ناشی از تجزیه کشورهای بازیگر اصلی سازمان از اهمیت دو چندانی بر خوردار شده است که قطعا عمده مباحث سران و تصمیمات را به خود اختصاص خواهد داد.

جمهوری اسلامی ایران با توجه به نفوذ و قدرت نرم و سخت پدآفندی و آفندی در برابر «بلک فلاگ ها»- که تجربه میدانی و موفق آن در سوریه و عراق به یک«  دست برتر جهانی» مبدل و حتی بسیاری از رقبای ژئوپلیتکی فرامنطقه ای و بین المللی را  به پای میز همکاری های دو جانبه  و چند جانبه کشانده است- از یک« برگ قدرت » برای خود و یک«برگ فرصت» برای سایر اعضای سازمان بالاخص چین و روسیه بهره مند است که قطعا ایران را در یکی از تاریخی ترین فرصت های  طلایی خود قرار داده است.

مقدمه

ایالات متحده آمریکا براي تغيير پيکره ترکیب بندی نظام کنونی جهانی و برقراری یک نظم نوین جهانی غربی مصمم است و در هر منطقه سیاست های چند لایه و ظاهرا مختلفی را نسبت به حامیان  اصلی نظام چند قطبی اتخاذ کرده که پيامدهاي قابل‌ملاحظه‌اي از منظر امنیتی برای هر یک از کشورهای هدفگذاری شده به همراه خواهد داشت.

با بیداری اسلامی ، ایالات متحده با سياست پدافندی خود نسبت به خاورمیانه و شمال آفریقا و مداخله ابتدایی نیابتی -که به یک جنگ تمام عیار نیابتی مسبوق به سابق( در اقصی نقاط جهان ) مبدل شده است- و بهره گیری از تاکتیک« نعل وارونه» ائتلاف نظامی علیه«بلک فلاگ ها» ، زمینه مداخله  بظاهر مشروع  خود و متحدینش را در مناطق استراتژیک  مورد هدف فراهم نموده است .

بنحوی که ارزیابی های دقیق نشان می دهد که این کشور و متحدینش آنگونه که نتوانستند  تحت پوشش پیمان های جنجالی امنیتی دو جانبه و چند جانبه منطقه ای زمینه نفوذ بظاهر قانونی خود را فراهم کنند؛ تحت این پوشش به مراتب موفقیت های چشمگیرتری رسیده و نظم نوین جهانی غربی بر مدل و  بسترهای «جغرافیای سوخته هیروشیما و ناگازاکی با بمب هوشمند داعش» را دست یافتنی تر کرده اند.

در اين ميان  بر خلاف آنچه که آمریکا و اروپای غربی در بن بست استراتژیک خود در همسایگی با شرق در اوکراین بصورت تاکتیکی نشان می دهند و تئوریسین های آنان از احیای مجدد جنگ سرد دیگری با روسیه در این منطقه سخن می گویند؛تمام شواهد نشان می دهد که غرب راهبرد همسایگی با شرق را نه از اوکراین که با «سوریزه و عراقیزه کردن افغانستان» یعنی عمق استراتژیک شرق با نیابت «بلک فلاگ ها» دنبال می کند.

افغانستان داعش زده تحت چنین راهبردی بر خلاف  دوره جنگ (۲۰۰۱–۲۰۱۴ میلادی)- که به اسم «عملیات بلندمدت آزادی- Операция Несокрушимая свобода» علیه القاعده و طالبان توسط ایالات متحده و متحدین غربی اش مورد هجمه نظامی قرار گرفت-از چشم انداز روشن تری برای تحقق اهداف آمریکا و اروپای غربی در گشودن درب ماوراء النهر بهره مند است.

 اگر درک درستی از این واقعیت داشته باشیم که از یک سواتحادیه اروپا بعنوان شریک راهبردی ایالات متحده در مدیریت جهان تک قطبی در سالهای اخیر با چالش های گسترده واگرایانه ای دست و پنجه نرم می کند.

KhorasanMap Large

این وضعیت بطور خاص اولا با اعمال سیاست ها و برنامه های ناهمسان حوزه رفاه اجتماعی برای جبران کاهش بودجه بدنبال بحران اقتصادي در سال ۲۰۰۸  و اختلاف آشکار سطح و استانداردهاي رفاهي در میان کشورهاي ثروتمند شمال اروپا و دیگر کشورهای عضو منجر به افزايش نارضايتي ها ،حاشيه نشيني و شکاف فزاينده طبقاتي گردیده است.

ضمن اینکه پدیده مهاجرت بر این شکاف بیش از هر زمان دیگر عمق بخشیده است ثانیا با بحران اقتصادی و مالی یونان و به بن بست رسیدن گفتگوهای این کشور با طلبکاران اروپايي و کشورهاي منطقه يورو آنهم با رای قاطع مردم یونان آشکارتر شده است تا جایی که بیم آن می رود که این سرکشی یونان به دیگر کشورهای اروپایی در پیش گرفته سیاست ریاضتی همچون پرتغال ، اسپانيا  و حتی ايتاليا و فرانسه سرایت کند.

ثالثا نتایج انتخابات پارلمانی اخیر انگلیس و طرح مجدد موضوع خروج لندن از اتحاديه اروپا بر این معادله چند وجهی افزوده است؛معادله ای که  با واقعیت  روی کار آمدن احزاب راست‌افراطي‌ در بعض کشور ها همچون فنلاند ، نروژ و دانمارک و همچنین احزاب مخالف طرفدار اتحاديه اروپا همچون اسپانيا و لهستان به یک شوک تاریخیتبدیل شده است.

اتحادیه  اروپا و منطقه یورو در خطیرترین پیچ تاریخی

علاوه بر این اگر وضعیت و بحران امنیتی و نظامی کنونی در شرق اوکراین-که پس از جنگ جهانی دوم بجهت کشاندن تهدیدات نظامی به عمف مرزهای اروپا بی سابقه است- را به آن بیفزایم؛ اتحادیه  اروپا و منطقه یورو را در خطیرترین پیچ تاریخی خود مشاهده خواهیم کرد.

این وضعیت بغرنج اجتماعی، اقتصادی و سیاسی،امنیتی و نظامی اتحاديه اروپا  که گمانه های فروپاشي و اضمحلال  را افزایش داده است ؛ با فضای تهدیدات امنیتی ناشی از گسیل کردن یا پیوستن اتباع این کشورها  در سوریه و عراق به داعش و بازگشت آنان به کشورهای متبوع شان پیچیده تر شده است تا جایی که امروز با توجه به  وقایع تروریستی در فرانسه و ارتقای سطح امنیتی بعض کشورهای اروپایی با توجه به وقایع تونس و همچنین انگلیس عملا از  به صدا در آمدن ناقوس تهدید جدی داعش براي اروپا سخن به میان می آید.

و از سوی دیگر رقبای جهانی اعم از کشورها یا سازمان های بین المللی منطقه ای و بازیگران اصلی آنان با اشراف کامل نسبت به وضعیت بحران داخلی یاد شده در اتحادیه اروپا  و همچنین ایالات متحده؛تاریخی ترین فرصت را برای بسط نفوذ و قدرت منطقه ای و جهانی خود یافته اند.

در این میان سازمان همکاری شانگهای هم به دلیل حضور کشورهای عمده بهره بردار از فضای خلا موجود در مقام عضو و ناظر و هم بعنوان یک سازمان بین المللی که در حال گذار و رسیدن به جایگاه مورد انتظار سران آن در عرصه بین المللی است؛اذعان خواهیم نمودیم«سوریزه و عراقیزه کردن افغانستان»  - عضو ناظر سازمان همکاری شانگهای - با توجه به موقعیت جغرافیایی آن می تواند چه آثار و تبعات جهانی داشته باشد.

تلاش غرب براي به چالش کشيدن سازمان همکاری شانگهای

سازمان همکاری شانگهای(Шанхайская организация сотрудничества – ШОС- شانگهایسکایا اُرگانیزاتسیا سُترودنیچِستوا) از درون رقابت قدرت‌های جهانی برسر منطقه ژئوپلیتیک آسیای میانه  و تهدیدات فراروی اعضای آن ظهور کرد.  بنابراین در ورای همکاری های اقتصادی و تجاری موجود بین اعضا،مسائل نظامی و امنیتی  در این منطقه ژئوپلیتیک به ویژه مبارزه با تروریسم، جدایی طلبی و افراطی گری بعنوان همکاری های اصلی، همواره مورد توجه و  در دستور کار سران آن بوده است .

هر چند تا پیش از سال 2011-که پیشا تحولات و تغییرات عمده در قلب جهان تحت محسوب می شود- سران این  سازمان تمایلی در به تصویر کشیدن  چهره ای از«ناتوی شرقی» یا همان «پیمان ورشوی سابق» نداشتند؛ اما تحولات این سالهای اخیر ناشی از بیداری اسلامی و همچنین رویکرد بعض کشورها در احیای جهان چند قطبی و همچنین  تهدیدات جدی ناشی از افراطی گری سازماندهی شده و نیابتی در عمق استراتژیک این سازمان وخطر تروریسم و جدایی طلبی در اکثر کشورهای این سازمان ،امروز بیش از هر زمان دیگر  همکاری های نظامی و امنیتی بین کشورهای عضو و ناظر را  در اولویت قرار داده است .

1

این موضوع زمانی از اهمیت و حساسیت بیشتری برخوردار خواهد گردید که با توجه به تجربه مداخله جویانه  ایالات متحده و بعض کشورهای غربی و عربی تحت ائتلاف خودخوانده مبارزه با «داعش خود ساخته»! در عراق و سوریه ؛با عنایت به حضور قدرتمند ائتلاف در دوره (۲۰۰۱–۲۰۱۴ میلادی) در افغانستان همچون دو لبه یک قیچی می تواند برش های عمیقِ تجزیه گرایانه ای را در کشورهای دارای جمعیت متمایل و مستعد جذب به داعش بزند.

جالب تر اینکه  ریشه باورهای مربوط به «رایات سود» یا ظهور«پرچم های سیاه» از طرف شرق در کتب اهل سنت بر مناطق فرارود یا ورارود یا ماوراء‌النهر (Трансоксания) تطبیق دارد که در میان دو رود آمودریا (جیحون) و سیردریا (سیحون) و بخش مهمی از آسیای میانه  و همچنین بخشی از خراسان قدیم-که در روایات یاد شده از جایگاه خاصی برخوردار است-را تشکیل می دهد که خود شامل تمام كشور ازبكستان ،بخش اعظمي از تاجيكستان و قرقيزستان و قزاقستان است و بر حوزه های تمدنی ایران(این منطقه برای 500سال بزرگترین مهد تمدن اسلامی ایران بزرگ و مرکز حکومت های ایرانی بوده است و تا قاجاریه تابع حکومت مرکزی ایران بوده است. )،هند،چین و روسیه نه تنها در گذشته بلکه در حال و آینده اثر گذار بوده و هست.

فاز سوم پروژه ؛ شبیه سازی مجعولی از «رایات سود» یا ظهور«پرچم های سیاه» در منطقه ماوراء‌النهر

بنابراین برای طراحان این پروژه که تا کنون به شبیه سازی های مجعولی در منطقه «عراق – شامات »و همچنین « جزیرة العرب و یمن» زده اند؛این عامل انگیزشی احتمالا مورد لحاظ قرار گرفته است و اکنون در فاز سوم پروژه خود در صدد شبیه سازی مجعولی از «رایات سود» یا ظهور«پرچم های سیاه» در منطقه ماوراء‌النهر یا بخشی از خراسان قدیم هستند.

کاربرد فراوان دور از واقعیت های میدانی موجود از «گروه خراسان» بنظر می رسد بنحوی آماده سازی افکار عمومی جهان و انگاره سازی از  هیولای هالیوودی است که قرار است بزودی از این منطقه سر از خاک بلند کند و تمام کشورهای حوزه آن را در آتش خشم خود بسوزاند.

 رابرت فورد سفیر سابق آمریکا در سوریه در مقطعی به این واقعیت اشاره کرده بود: «ما در دولت از لفظ خراسان استفاده می‌کردیم ولی نمی‌دانستیم که از کجا آمده است.. هر آن چه که می‌دانم این است که آنها خود را چنین نمی‌خوانند.» اندرو مکارتی دادستان فدرال سابق تروریسم در نشنال ریویو نوشته بود که این گروه قلابی است. «چیزی در مورد آن نشنیده‌اید زیرا وجود ندارد. نامی است که دولت به وجودش آورده»

فراتر از ریشه های یاد شده در چارچوب دکترین «برخورد تمدنها »«Столкновение цивилизаций »  ساموئل هانتینگتون « Сэмюэла Хантингтона»این منطقه در حال حاضر بصورت مستقیم کشورهای عضو و ناظر سازمان همکاری شانگهای و عمق استراتژیک آن را هدف قرار داده و به جرات می توان گفت جدی ترین چالش پیش روی این سازمان می باشد.

چالشی که بر خلاف راهبرد پیشینِ به بن بست رسیدهِ ایالات متحده و کشورهای غربی  در همسایگی با شرق(اوکراین) و رویکرد تکمیلی آن در نگاه به ژئوپولتیک مدیترانه ای(شامات و عراق و...) ؛با توجه به رویکرد آسیا –اقیانوسیه ای ایالات متحده و گشودن جبهه ای از چشم انداز پنجره شمال افغانستان رو به «دروازه ماوراء‌النهر»چهار تمدن اسلامی-ایرانی(جمهوری اسلامی)،اسلاو-ارتدوکسی(جمهوری فدرال روسیه)، کنفوسیوسی(جمهوری خلق چین) هندوئیسم را وارد یک جنگ نیابتی ویرانگر خواهد کرد.

اما این چالش و تهدیدات تا چه میزان با واقعیت های میدانی  از نقطه تا پیرامون تطبیق دارد؟افغانستان عضو ناظر سازمان همکاری شانگهای در« پروژه ماوراء‌النهر» از چه جایگاه و اهمیتی برخوردار است؟

مولفه هایی که به افغانستان چنین موقعیت و اهمیتی می دهد کدام هستند؟ همچنین  چالش و تهدیدات  یاد شده تا چه میزان با واقعیت های میدانی  در پیرامون و حوزه های تمدنی چهارگانه صدرالاشاره  تاثیر گذار است؟

و...

انتهای پیام /

 

نظرات

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.