در روز دوشنبه مورخ 07/03/97 مصادف با دوازدهم ماه مبارک رمضان امسال ٬ جمعی از دانشجویان دانشگاه های سراسر کشور به دیدار رهبری معظم آمدند ٬ ابتدا نمایندگاه آنان از تشکل های مختلف به بیان دیدگاه ها و گلایه های خود با رهبری در حدود 2 ساعت پرداختند و سپس رهبری به ایراد بیانات و ارائه توصیه های به جمیع دانشجویان و جوانان پرداختد .
به گزارش گلستان ما ؛ مجتبی لشکربلوکی ؛ مدرس معارف انقلاب اسلامی :این نگارش به بررسی توصیه های رهبری به عنوان سکاندار انقلاب اسلامی می پردازد .
در ابتدای رهبری با توجه به القاء غلط برخی مبنی بر یاس و ناامیدی در دانشگاه ها با توجه به شرایط دانشگاه ها و ارائه سخنان شجاعانه نمایندگان تشکل های دانشجویان به مخالفت این تفکر اشتباه پرداخته و بیان داشتند :
علیرغم گلهگزاریها و نگرانیها و مانند اینها که [بیان] کردند، جلسهی امروز ما نشان داد که محیط دانشجویی یک محیط بانشاط و زنده است؛ درست عکسِ آن چیزی که دشمنان میخواهند، بیگانگان میخواهند و بعضی وانمود میکنند که «آقا، دانشگاه افسرده است، دانشگاه مأیوس است»؛ نه، دانشگاه زنده است.
امّا این جلسه، مجموعاً حامل یک مژدهی بزرگ ، یک بشارت بزرگ ، یک امیدواری بزرگ است ؛ یعنی نشان میدهد که جوانهای ما - لااقل یک جریانی از جوانهای دانشجوی ما - دارای انگیزه ، دارای ایمان ، دارای غیرت و عازم بر اقدامند ؛ این بسیار چیز خوبی است ؛ این جلسهی ما ، این را نشان داد . کسانی که ناامیدند نسبت به آینده ، نگاه کنند به این وضعیّت و تصحیح کنند فکر خودشان را .
شما آرزوها را خیلی راحت بیان میکنید ، بنده فاصلهی بین وضع موجود و آرزوها را از لحاظ شرایط و موانع به تجربه میبینم و لمس میکنم ؛ تفاوت فقط اینجا است. بله ، خیلی از این اشکالات وارد است امّا رفع این اشکالات به این آسانی نیست . کار لازم دارد، تلاش لازم دارد ، مقدّمات لازم دارد .
آن بخشی که مربوط به مدیریّت خود بنده است؛ مثل آنچه مربوط به نیروهای مسلّح و مانند اینها است که آنجا بحث مدیریّت رهبری است ؛ یعنی آنجا رهبری مدیریّت میکند در زمینهی نیروهای مسلّح ؛ صداوسیما اینجوری نیست، قوّهی قضائیّه اینجوری نیست . بله ، رئیس قوّهی قضائیّه را رهبری می گذارد امّا رهبری قوّهی قضائیّه را مدیریّت نمیکند ؛ باید بین اینها تفاوت قائل شد . صداوسیما را رهبری مدیریّت نمیکند ؛ البتّه شما بدانید که من در مواجههی با صداوسیما همیشه موضع انتقادی دارم ؛ هم در مدیریّت فعلی ، هم در مدیریّتهای قبلی دائماً من انتقاد دارم .
کار اساسیای که باید انجام بگیرد -که حالا در خلال فرمایشات بعضی از دوستان هم بود - این است که باید عناصر جوان و مؤمن و پُرانگیزه و انقلابی در بدنهی این دستگاهها تزریق بشوند که انشاءالله این کارها را بنا دارند بکنند ، بنده هم تأکید کردم .
اینکه من بارها میگویم فردا مال شما است و شما خودتان را باید آماده کنید برای مدیریّت فردا ، این تعارف نیست ، این شوخی نیست ، این واقعیّت است ؛ البتّه مراقب باشید که بر همین صراط مستقیم پیش بروید ؛ یعنی همین انگیزه را حفظ کنید .
این را بدانید شما : ما به سمت جلو داریم حرکت میکنیم . حرکت ما بدون تردید به سمت جلو است .
رهبری معظم در حرم مطهر امام خمینی (ره) در مورخه 14/03/95 به معرفی شاخص انقلابیگری، انقلابی بودن و انقلابی ماندن اشاره داشتند ٬ شاخص های مذکور در جدول زیر آمده است :
شاخص های انقلابیگری، انقلابی بودن و انقلابی ماندن | ||
۱ | پایبندی به مبانی و ارزشهای اساسی اسلام و انقلاب | بنده در سال گذشته در همین جلسه راجع به مبانی امام صحبت کردم. مبانی اساسی ما آنهاست ... اگر این پایبندی وجود داشت، حرکت، حرکت مستمر و مستقیم خواهد بود. در تندباد حوادث این حرکت تغییر پیدا نمیکند... نقطهی مقابل این پایبندی عملگرایی افراطی است. یعنی هر روزی به یک طرف رفتن، هر حادثهای انسان را به یک طرف کشاندن. |
۲ | هدفگیری آرمانهای انقلاب و همت بلند برای رسیدن به آنها | بعضی سعی میکنند جامعه و جوانهای ما را دچار ناامیدی کنند. بگویند آقا فایده ندارد! نمیشود! نمیرسیم! ... شاخص دوم این است که هرگز منصرف نشویم از رسیدن به آن اهداف بلند و آرمانهای بلند. تسلیم نشویم در مقابل فشارها. |
۳ | پایبندی به استقلال کشور | استقلال سیاسی معنایش این است که ما در زمینهی سیاسی فریب [دشمن را] نخوریم... استقلال فرهنگی که از همه مهمتر است در این است که سبک زندگی را سبک زندگی اسلامی ایرانی انتخاب بکنیم... استقلال اقتصادی هضم نشدن در هاضمهی اقتصاد جامعه جهانی است. |
۴ | حساسیت در برابر دشمن و نقشه دشمن و عدم تبعیت از آن |
باید دشمن را شناخت، نقشهی او را فهمید، از تبعیت دشمن سر باز زد؛ این شاخص چهارم، این عدم تبعیت را قرآن، جهاد کبیر نام نهاده است. |
۵ | تقوای دینی و سیاسی | اینکه ما عرض کردیم که باید به آرمانها پابند بود، اسلام اینها را از ما خواسته است. یک تکلیف دینی است و رعایت آن تقوای دینی است. تقوای سیاسی هم همراه همین است؛ تقوای سیاسی یعنی انسان از لغزشگاههایی که دشمن میتواند از آن استفاده بکند پرهیز بکند. |
ایشان در دیدار هفتم خرداد ماه برای چندمین بار تأکید بر نکته انقلابی ماندن و انقلابی حرکت کردن داشتند و فرمودند :
من یک بحث معرفتی میخواهم بکنم که تأکید بر آن مطلبی است که همواره بنده تکرار کردهام و گفتهام و آن عبارت است از انقلابی ماندن و انقلابی حرکت کردن .
برای رسیدن به تمدن اسلامی باید 5 مرحله طی شود :
1- تشکیل انقلاب اسلامی
2- تشکیل نظام اسلامی
3- تشکیل دولت اسلامی
4- تشکیل جامعه اسلامی
5- تشکیل تمدن اسلامی
که رهبری معظم با اشاره به آن ٬ ایراد به تفکر غلطی می گیرد که معتقدند انقلاب اسلامی انجام شد و پس از تشکیل نظام اسلامی دیگر به آن نیازی نیست .
ایشان می فرمایند که انقلاب مراحلی دارد و آنچه در سال 1357 اتفاق افتاد مرحله اول آن است .
در مجموعهی انقلاب، از اوّلِ انقلاب یک تفکّر غلطی وجود داشت و آن این بود که انقلاب ، تا وقتِ تشکیل نظام است ؛ از روز اوّل پیروزی انقلاب یک چنین تفکّری وجود داشت ؛ این تفکّر ، غلط است.
1- انقلاب مراحلی دارد؛ آنچه در اوّل انقلاب در سال ۵۷ اتّفاق افتاد، مرحلهی اوّل انقلاب بود .
2- در مرحلهی دوّم ، این نظام بایستی ارزشها را محقّق کند
3- این ارزشها اگر بخواهد تحقّق ببخشد، یک دستگاه مدیریّتی لازم دارد که آن میشود دولت انقلابی
4- بعد که این دولت انقلابی تشکیل شد، آنوقت بایستی بهوسیلهی اجرائیّات درست - قانون درست ، اجرای درست - این آرمانها و ارزشهایی که مطرح شده، این آرزوهای بزرگ انقلابی، یکییکی در جامعه تحقّق پیدا کنند ؛ آنوقت نتیجه میشود جامعهی انقلابی
5- بعد که جامعهی انقلابی درست شد، آنوقت زمینه برای ایجاد تمدّن انقلابی و اسلامی به وجود میآید.
حالا من تعبیر به «انقلابی» کردم؛ به جای کلمهی «انقلابی» میتوانید کلمهی «اسلامی» بگذارید؛ یعنی دولت اسلامی، جامعهی اسلامی، تمدّن اسلامی؛ این مراحلی است که وجود دارد.
بنابراین انقلاب تمام نمی شود ، انقلاب استمرار دارد ، انقلاب ادامه دارد ، انقلاب متوقّف نمی شود .
ایشان به بیان 8 آرمان مهم جامعه برای طی طریق مراحل مذکور بالا در صراط مستقیم می پردازند :
1- عزّت ملّی
این خیلی مهم است ! عزّت ملّی یعنی احساس افتخار ملّی که این احساسِ افتخار ، ناشی از واقعیّات باشد ، ناشی از یک واقعیّاتی در متن جامعه و بر روی زمین ، و نه متّکی بر توهّمات و تصوّرات .
2- اعتماد به نفس ملّی
اعتمادبهنفس ملّی، راه وابستگی را میبندد . اگر این اعتمادبهنفس وجود داشت ، ملّت احساس نمیکند که به وابستگی نیاز دارد ، بلکه از وابستگیِ به دیگران می گریزد.
3- استقلال سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی
اگر چنانچه این وجود داشت آن ملّت مجبور نمیشود که زورگویی و تحمیل را از زورگویان و زیادهخواهان عالم تحمّل کند .
یکی از آرزوها استقلال است.
4- آزادی
آزادی در چهارچوب قانون که اگر در جامعه ، آزادی فکر ، آزادی بیان ، آزادی اندیشه ، آزادی عمل وجود نداشته باشد ، رشد در جامعه متوقّف خواهد شد . رشد جامعه - رشد معنوی جامعه - و پیشرفت جامعه ، حتماً به این آزادیها احتیاج دارد.
5- استقرار عدالت، نفی تبعیض، نفی فاصلههای طبقاتی
اینها جزو آرزوهای بزرگ است. اصلاً در قرآن، اقامهی قسط را مسئلهی اصلی و هدف پیغمبران میداند: لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط.( سورهی حدید ، بخشی از آیهی ۲۵) ما [هم] راه پیغمبران را میرویم دیگر ، ما راه اسلام و راه پیغمبران را داریم میرویم . بنابراین قطعاً عدالت ، یکی از برترین یا شاید بشود گفت برترین آرمان و ارزشی است که دنبالش بایستی باشیم .
6- پیشرفت علم و فنّاوری
پیشرفت مادّی و تمدّنی به برکت علم و فنّاوری ؛ این هم یکی از آرمانها است . یعنی کشور از عقبماندگی باید نجات پیدا کند.
7- رشد اخلاقهای معاشرتی
یکی دیگر از آرمانها رشد اخلاقهای معاشرتی [است] ؛ معاشرت مردم، معاشرتهای اخلاقی باشد . رحم، انفاق ، ایثار ، کمک ، تعاون و مانند اینها ؛ رشد این خلقیّاتی که مربوط به معاشرت انسانها با هم در جامعه است.
8- آمادهسازی فضا برای رشد معنویّت و رهایی از بردگیِ شهوت و غضب در انسانهای مستعد
باید فضا جوری بشود که انسانهای مستعد بتوانند در آن فضا حرکت کنند یعنی فضا بایستی برای این آماده بشود.
بدیهی است که این آرمانها در کوتاهمدّت تحقّق پیدا نمیکند ؛ اگر بخواهیم این آرمانها در جامعه تحقّق پیدا کند ، یک حرکت بلندمدّت لازم دارد . یعنی چه ؟ یعنی زنده بودن انقلاب . ببینید ! اینکه مدام میگوییم انقلابی باشیم ، انقلابی بمانیم .
اگر چنانچه انقلاب استمرار پیدا کرد ، تحقّق این آرمانها ممکن خواهد شد ؛ اگر چنانچه این استمرار با آگاهی و هوشیاری و دقّتِنظر و مانند اینها باشد ، تحقّق این آرمانها قطعی خواهد شد ؛ امّا اگر وسط راه به این نتیجه رسیدیم که انقلاب دیگر لازم نیست ، دیگر دیوانسالاری و تشکیلات حکومت [باشد ، اینها تحقّق پیدا نمیکند].
آنهایی که مبارزه میکردند برای هدفی حرکت میکردند و کار میکردند . هدف این نبود که یک عدّهای مدیریّت را تحویل ما بدهند آنها معتقد بودند ؛ انقلابی باید بود و انقلابی باید ماند و انقلابی باید حرکت کرد.
بنده، هم گزارش میخوانم -گزارش رسمی، گزارش غیر رسمی- هم تماس با آدمها از طرق مختلف داریم ، تماسهای مردمی و دفتر ارتباطات مردمی داریم ؛ مطّلعم از مسائل جامعه تا آن حدّی که یک آدمی مثل من میتواند مطّلع باشد.
ما امروز در همهی این زمینههایی که اسم آوردم ، در همهی این آرمانها، پیشرفت کردهایم . البتّه من قبلاً گفتم ما در مورد عدالت عقبماندگی داریم ، [امّا] معنایش این نیست که پیشرفت نکردهایم ؛ معنایش این است که در زمینهی عدالت آن مقداری که باید پیشرفت بکنیم ، پیشرفت نکردهایم .
بنده کتابخوانم ، من خیلی کتاب میخوانم ، دلم میخواهد شما بچّهها ، جوانها واقعاً کتاب بخوانید .
1- حکومت انقلابی
2- قشرهای علمی، قشرهای اجتماعی اعمّ از دانشگاهی، اعمّ از حوزهای، دانشمندان، هنرمندان
3- نیروهای جوان با داشتن روحیهی امید و عزم و برنامهریزی
الف : موانع خارجی
خدا لعنت کند آمریکا و انگلیس خبیث را ، خیلی از مشکلات ما ناشی از آنها است .
1- تزریق نومیدی ، القای ناتوانی را در ایران پمپاژ می کنند .
2- تبیینهای دروغ (چند سال است یک حرکت موذیانهای شروع شده در تطهیر رژیم طاغوت ، رژیم پهلوی ؛ یک رژیمی که هم فاسد بود ، هم ضعیف بود ، هم وابسته بود ، هم منحرف بود ، هم بشدّت غیر مردمی بود، هم بشدّت افرادش و اشخاصش سودطلبِ شخصی بودند )
3- ایجاد موانع عملی برای حرکت بهسمت آرمانها ؛ مثل تحریم
4- مساله کنسرت ها (در چند هزار کنسرت ، مثلاً فرض کنید که پنج کنسرت تعطیل میشود ؛ این را تعمیم میدهند ، هیاهو ، فریاد و از این قبیل که «کنسرتها دارد تعطیل میشود» !
فلان مدیر در مجموعهی مدیران یک خطائی کردهاند ، یک غلطی کردهاند ، یک ممشای نادرستی [داشتهاند] ، این را تعمیم میدهند نه فقط به مجموعهی مدیریّتی کشور بلکه به مجموعهی نظام جمهوری اسلامی ! اینها کارهای دشمن است که با برنامهریزی دارد انجام میگیرد )
5- مردم سالاری یا دیکتاتوری (با آشناییای که حالا من دارم - در دنیای امروز هیچ مردمسالاریای مثل مردمسالاری ما واقعی نیست . ارتباط مسئولان کشور با مردم ، اُنسشان با مردم ، انتخابشان به وسیلهی مردم از همهجای دنیا واقعیتر است ؛ تا آن حدّی که من اطّلاع دارم . این را الان در کارهای تبلیغیِ مسلّمِ دائمیِ دشمن بهصورت یک دیکتاتوری جلوه میدهند که این خب کار آنها است. )
ب : موانع داخلی
1- عدم فهم درست مسائل کشور
2- درست نشناختن محیط
3- بیارادگی ، تنبلی ، بیٌصبری
4- سرگرمی به چیزهای خرابکننده و ویرانکننده و گمراهکننده
من در همین جلسه بود یا یک جلسهای شبیه این در ماه رمضان بود که به یک حاشیهای اشاره کردم که مال آن وقت بود . حاشیهای که امروز به نظر من بیشتر از متن ، ماها را به خودش سرگرم کرده ، همین مسئلهی فضای مجازی و فلان شبکهی پیامرسان و از این [قبیل] چیزها است ؛ اینها «حاشیهای» است.
این را شما توجّه داشته باشید که نظام در یک کارزار عظیمی قرار دارد . اینکه گفتم جای خودمان را بدانیم ، مسئله را بشناسیم، اصل مسئله این است :
شما در وسط میدان کارزارید ، یک کارزار همهجانبهی عظیم ؛ این کارزار را باید احساس کنید ، طرف مقابل را باید بشناسید و اینجور ، تکلیف همهی ما معیّن میشود . نظام ، بدون مشی انقلابی ارزشی ندارد ؛ واقعاً ارزشی ندارد.
البتّه انقلابیگری هم فقط در بستر نظام امکانپذیر است ؛ این طرف قضیّه را هم توجّه داشته باشید . اینجور نباشد که بعضی نظام را نفی کنند بهعنوان اینکه ما انقلابی هستیم ؛ ارزشهای نظام ، ارکان نظام ، بنیانهای نظام را زیر سؤال ببرند بهعنوان اینکه ما انقلابی هستیم . انقلابیگری به معنای ویرانگری نیست . انقلابیگری یک مشی صحیح و عاقلانه و پُرانگیزه و پُرامید و شجاعانه به سمت اهداف والا است ؛ این تعریف و معنای انقلابیگری است ؛ و این فقط در بستر و مسیر نظام اسلامی یعنی نظام موجود امکانپذیر است ؛ خارج از این امکانپذیر نیست . انقلابیگری ، ساختارشکنی نیست ؛ تخریب نظامِ ناشی از انقلاب نیست . این هم این مطلب.
خب، آنچه من بر آن تأکید میکنم ، این است که ما امروز در جامعهمان نیاز مبرم داریم به اینکه آرمانها را مدام تکرار کنیم، مدام بگوییم ، مدام روی آن کار کنیم، مدام مطالبه کنیم . این مطالبهگری خیلی چیز خوبی است . مطالبهگریِ آرمانها از آن چیزهایی است که از آن نباید دست برداشت.
اینجا یک لشکری از جوانهای مؤمن و انقلابی لازم است که وارد میدان بشوند ، مطالبه کنند آرمانها را و خودشان کمک کنند به تحقّق این آرمانها .
پس بنابراین ، احتیاج است به یادآوری این آرمانها با همان زبانِ ویژهی جوانِ مؤمنِ انقلابی که از خصوصیّاتش صراحت است ، از خصوصیّاتش شجاعت در گفتار است .
مقابله با اشرافیگری ؛ یعنی در افکار عمومی ، اشرافیگری نفی بشود . وابستگیِ فکری نفی بشود .
بحث کالای ایرانی مطرح است ؛ مشکل عمدهای که بنده با آن برخورد کردهام ، یک مشکل ذهنی نسبت به کالای خارجی است که متأسّفانه در یک قشر وسیعی در کشور وجود دارد که از مواریث نحس و نجسِ رژیمِ طاغوتِ گذشته است ؛ چشم به محصولات خارجی بود و هر چیزی ، خارجیاش بهتر بود.
مطالبهی سبک زندگی اسلامی ـ ایرانی ، مطالبهی فرهنگ دینی ، مقابله با لاابالیگری و بیتفاوتی و بیحالی ، مقابلهی با دینستیزی ؛ و همهی اینها با حوصله و صبر و تدبیر .
قوم بنی اسرائیل انتظار داشتند بمجرّدیکه موسی (ع) آمد ، دستگاه فرعون کن فیکون بشود , قرآن میگوید آمدند پیش حضرت موسی (ع) و گفتند که «اوذینا مِن قَبلِ اَن تَأتِیَنا وَ مِن بَعدِ ما جِئتَنا »؛ ( سورهی اعراف، بخشی از آیهی ۱۲۹) تو که آمدی چه فرقی کرد؟ چه تفاوتی کرد؟ قبل از اینکه بیایی هم ما را آزار میکردند ، زیر فشار بودیم ، حالا هم که آمدی باز زیر فشاریم. ببینید ! این آن حالت بیصبریِ بنیاسرائیلی است .
تقوا اگر داشته باشید ، عاقبت مال شما است ؛ صبر لازم است . این حالت را نباید داشته باشید ؛ اینکه ما بگوییم چرا نشد ، چهجوری شد ، پا به زمین بزنیم ، درست نیست .
انتهای پیام/
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
توصیه به جوانان !استفاده از جوانان !!!تو این کشور و خصوصا تو این استان تنها چیزی که از استفاده نمیشه همین جوانه !؟!!!