در این مقاله که در اندیشه پویا منتشر شده حسن روحانی و عملکرد او را در واقع آنالیز کرده و البته این آنالیز را به نسبت اصلاح طلبان انجام شده است . به یک معنا تلاش شده تا با بالانس اوضاع به اصلاح طلبان بگوید که در مورد حسن روحانی خوش خیالی نکنند و چنین مپندارند که حالا که این شیخ آمده می تواند سرسلسله اصلاح طلبی در ایران باشد .
به گزارش گلستان ما، خبرگزاری اریا نوشت: سعید حجاریان در تازه ترین نوشته اش مطالب مهمی را هم شفاف و صریح و هم سربسته و غیر مستقیم بیان کرده است .
او در این مقاله که در اندیشه پویا منتشر شده حسن روحانی و عملکرد او را در واقع آنالیز کرده و البته این آنالیز را به نسبت اصلاح طلبان انجام داده است .به یک معنا او تلاش کرده تا با بالانس اوضاع به اصلاح طلبان بگوید که در مورد حسن روحانی خوش خیالی نکنند و چنین مپندارند که حالا که این شیخ آمده می تواند سرسلسله اصلاح طلبی در ایران باشد .
حجاریان به یک معنا خواسته ثابت کند که حسن روحانی اصلاح طلب نیست و تنها برای عبور از انتقال شرایط از حالت استثنا به حالت نرمال آمده است ؛ همین و بس!
او اگر چه حرف های هم در مورد علی لاریجانی و ناطق نوری سربسته و درحد جملاتی گفته اما گویا همه قصدش این بوده که در جمله اش تاکید کند روحانی کاری برای ما در مورد رد صلاحیت ها نخواهد کرد .او رک می گوید که حسن روحانی در مورد رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی نخواهد کرد . او با نگاهی رو به کاهش به حسن روحانی نگاه می کند و شاید چنین است که به تمسخر می گوید : «آقای روحانی فعلا بتواند مساله فیلم ها و کنسرت ها را حل کند هم ما راضی هستیم .»یا مثلا آنجا که او می گوید کارگزاران دنبال مجلس پنجم است آنچنان حرفش را در قالب شک و تردید و گمانه به میان می کشد که می توان اوج نا امیدی را از آن استنباط کرد .از اینکه او حتی به تشکیل چیزی شبیه مجلس پنجم که شاید نگاه حداقلی به انتخابات اسفندماه بود هم به دیده تردید می نگرد .
او البته یک قدم رو به جلو هم دارد و از احتمال استعفای حسن روحانی هم سخن به میان می آورد . او می گوید که اگر روحانی در ماجرای توافق هسته ای شکست بخورد که احتمالش هم وجود دارد روحانی استعفا می دهد و می رود یک نفر مثل معجزه هزاره سوم سر کار می آید . اما نکته مهم این مقاله جایی دیگر است؛ آنجا که او می گوید ما بدیلی جز روحانی نداریم . تنها بدیل ما روحانی است و باید تلاش کنیم او دوباره رای بیاورد . اگر چه پروژه اصلاح طلبی یک پروژه است و پروژه نرمالیزاسیون یک پروژه دیگر . پروژه اصلاح طلبی قابل اجرا نیست و ما به ناچار به پروژه نرمالیزاسیون رضایت داده ایم.
تا اینجا یعنی ما مجبور بودیم که به این شیخ اصولگرا رضایت داده ایم. حجاریان اما کار را همین جا تمام نمی کند او باز هم زمینه چینی می کند و می گوید : ما با روحانی مرز بندی داریم و بک نیروی اجتماعی داریم که نزدش آبرو داریم . اگر کاری کنیم که نیروی اجتماعی حامی امان از دست برود سرمایه امان را از دست داده ایم.
او همه حرفش را در آخرین جمله اش زده است : اجماع بر ای نرمالیزه کردن شرایط و عبور از شرایط استتثنایی نیاز امروز است.
شاید این برداشت از این مقاله که حجاریان دنبال عبور از روحانی است سخت باشد چرا که او در جای جای آن گفته است باید به روحانی رضایت بدهیم اما همه فعل های او در این مقاله زمان دار است. او به روحانی برای فعلا می اندیشد و نه برای بعدا !
یادمان نرود او جایی از مقاله اش نوشته است روحانی در برنامه اش نیست که برای نرمالیزه کردن شرایط داخل کشور کاری بکند . به یک معنا او گفته است روحانی آن چه ما می خواهیم را نمی خواهد .
او به بعد از روحانی هم فکر می کند و فعلا فقط گفته است از روحانی حمایت کنید اما او از ما نیست ! چرا که وقتی سر صحبت درباره سردار سلیمانی را باز می کند و محمد جواد ظریف، نوشته است که روحانی دنبال فشار از پایین و چانه زنی از بالا نیست. حجاریان به عبور از روحانی فکر می کند اما آرام و آهسته !
بخش هایی از مقاله سعید حجاریان در ادامه می آید :
* دو سال و نیم از روی کار آمدن دولت اعتدال می گذرد و نزدیکان دولت در این مدت تلاش زیادی کرده اند تا از «اعتدال» یک گفتمان مستقل بسازند، سمینار برگزار کرده اند، مجموعه کتاب منتشر کرده اند، سخنران دعوت کرده اند و حتی گفته اند که حلقه اعتدال از قبل از انتخابات سال 1392 نیز فعال بوده و تولید اندیشه و فکر می کرده است. اما تا به امروز شخصا هرچه در این زمینه خوانده ام، توفیق جدی در این گفتمان سازی ندیده ام.
* در ایران بعد از انقلاب انواع دسته بندی و جبهه بندی ها وجود داشته است. اولین جبهه بندی میان لیبرال ها و مکتبی ها بود. بعد دو جبهه چپ و راست ایجاد شد و جلوتر هم که آمدیم دو جبهه اصلاح طلب و اصول گرا شکل گرفت. در بیست و چهارم خرداد 92 دو جبهه در مقابل یکدیگر قرار گرفته بودند. طرفداران دولت استثنایی (دولت معجزه هزاره سوم)، در برابر طرفداران دولت نرمال. اولین ویژگی دولت استثنایی، بسیجگر و انقلابی بودن است. این دولت پوپولیستی است و تلاش می کند تا با تکیه بر پوپولیسم، روتین ها و روال ها را بشکند. می خواهد قواعد را به هم بریزد و استثنا را تبدیل به قاعده کند. عجیب نبود که دولت احمدی نژاد به مثابه یک دولت استثنایی، می خواست شرایط آخرالزمامی ایجاد کند؛ دنبال معجزه هزاره سوم بود. در دولت های نهم و دهم، شرایط استثنایی تبدیل به قاعده شده بود. آن ها کاسب شرایط خلاف آمدی بودند که پدید آورده بودند و البته تحریم ها هم در این کاسبی موثر بود. پولانتزاس بحران های متقارن و متراکم (Conjunctural) را از ویژگی های دولت های استثنایی بر می شمارد و اشاره دارد که دولت های استثنایی تراکم بحران دارند. مثلا در دولت احمدی نژاد هم فساد وجود داشت، هم بیکاری و تورم، هم بحران هژمونیک و تعارض و ناسازگاری دولت با مجلس و قوه قضاییه، و هم حتی جدال و مواجهه وزرای دولت با رئیس جمهور. هر روز آن دولت آشوبناک بود.
* گفتمان عدالت به دنبال نرمالیزاسیون و عادی سازی است. هدف دولت روحانی از عادی سازی بازگرداندن عرصه عمومی کشور به شرایط غیراستثنایی و نرمال کردن فضاست. تا قبل از بیست و چهارم خرداد 92 و انتخاب دولت اعتدال، ما در حادترین وضعیت استثنایی قرار داشتیم. روحانی انتخاب شد و حالا او با گفتمان اعتدال به دنبال نرمال کردن قدرت است. در اولین گام از لزوم رفع بحران در سیاست خارجی صحبت شد. جدی ترین بحران دولت، بحران هسته ای بود و روحانی ترجیح داد با حل کردن این بحران سهمگین، به صورتی حداکثری از تراکم بحران بکاهد. او تلاش کرد تا مفاهیم را به حالت نرمال بازگرداند. گفت که در دیپلماسی و مذاکره دو گل می خورید و سه گل می زنید. روحانی می خواست بین استثنایی بودن و دیپلمات بودن مرزبندی ایجاد کند. چه کسی تصور می کرد وزیر خارجه فرانسه که در مخالفت با ایران در مذاکرات از همه جلوتر بود سرمقاله روزنامه ایران را بنویسد؟ بدین ترتیب، روحانی می خواهد قدم به قدم اوضاع را کنترل و از شرایط استثنایی خارج کند.
* اما گفتمان اعتدال تا کجا جلو می رود؟ تا جایی که فضای عمومی کشور را تا حدی نرمال و عادی کند. نرمالیزاسیون و عادی سازی اسم مستعار دموکراتیزاسیون نیست. می توان گفت دولت نرمال پیش زمینه و شرط لازم دولت دموکرات است، اما شرط کافی برای آن نیست. حاکمیت قانون پیش نیاز دولت دموکرات است. اما حاکمیت قانون، همان گذار به دموکراسی نیست. پروژه روحانی نرمالیزه کردن است اما اصلاح طلبی نیست.
* نرمالیزاسیون و گذر از استثنا به نرمال، درجه بندی دارد و مرحله به مرحله صورت می گیرد. روحانی مشخص کرده که اول سیاست خارجی و بعد اقتصاد را می خواهد به سامان برساند. البته روحانی می خواهد برخی منازعات سیاسی را هم حل کند اما او امکان و توانایی نرمالیزاسیون در این عرصه را ندارد. نرمالیزاسیون در عرصه سیاسی به اراده سیاسی برای دموکراتیزاسیون احتیاج دارد. روحانی قادر نیست فضا را صد در صد نرمال کند. فساد ساختاری، دامن دولت روحانی را هم گرفته و فسادهایی از دولت سابق به دولت اعتدال منتقل شده است.
* آقای روحانی می خواهد دامنه نوسانی را کم کند که در دولت قبل به حداکثر رسیده بود. اما توان و اراده اش محدود است.
* بنابراین با نرمالیزاسیون، فعلا باد موافقی وزیده است و مردم هم راضی ترند، اگرچه نورمالیزه کردن چیزی متفاوت از مطالبه دموکراتیزه کردن باشد.
انتهای پیام/
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد