1393-11-07 18:40
3338
3
9554

مرگ ملک عبدالله سرآغاز سیر نزولی و متزلزل آل سعود / ابزار کنترلی آمریکا در بازار نفت فشل خواهد شد

مرگ ملک عبدالله، پادشاهي ناتوان که ممکن است دوام چنداني نداشته باشد از طرفی ولیعهدی که علیرغم توانایی با وجود سرطان ممکن است زیاد عمر نکندنشان می دهد در 10 سال آینده عربستان یک سیر نزولی به سمت تزلزل پایه های حکومتی خواهد داشت.

به گزارش گلستان ما؛ شاید سرتیتر تازه ترین و مهم ترین اخبار امروز جهان پس از پیام حضرت آیت الله خامنه ای (مدظله العالی) به جوانان اروپا و آمریکای شمالی در پاسخی قاطع به اهانت بی شرمانه نشریه فرانسوی شارلی ابدو به پیامبر اکرم (ص)، مربوط به مرگ ملک عبدالله پادشاه وهابی عربستان سعودی باشد که موجب حاکم شدن فضای خاصی بر سر جانشینی وی و آینده ی مبهم این کشور شد.

بیراه نیست اگر عربستان سعودی را مرتجع ترین و غیردموکراتیک ترین حکومت عصر حاضر بخوانیم (البته کشوری که دیکتاتوری و ارتجاع را به علنی ترین حالت ممکن به نمایش می گذارد و اصولا هیچ رودروایستی با ملت خویش ندارد!)؛ کشوری که هیچ گونه انتخاباتی در آن برگزار نمی شود و روند انتقال قدرت در آن خاص و حتی در جهان متمدن امروز غیرقابل تصور است!

در حکومت سلطنتی عربستان طبق سنت و وصیت عبدالعزیز آل سعود (بنیانگذار این کشور) پادشاهان تنها از بین اولاد ذکور وی انتخاب می شوند(و از آنجاییکه اولاد ذکور وی از تعدد و تکثر ویژه ای برخوردار هستند!) در این روزها بحث سرنوشت عربستان و حکومت آل سعود بین برادران ملک عبداللهِ متوفی بالا گرفته است!

طیق وصیت بنیانگذار آل سعود پس از مرگش در سال 1953، پادشاهی به بزرگترین پسر و ولیعهدی نیز به برادر بزرگ تر بعدی می رسد ولی اگر ولیعهد از قبول این مقام امتناع ورزید وليعهدی به برادر بزرگ تر بعدی خواهد رسید و این روند به همین شکل ادامه خواهد داشت؛ تا کنون پس از مرگ عبدالعزیز پنج پسر وی سعود، فیصل، خالد، فهد و عبدالله (که به تازگی فوت کرده) به پادشاهی رسیدند و اکنون نوبت به سلمان فرزند 80 ساله ی وی رسیده است.

سلمان یکی از هفت پسر «حصه بنت احمد سدیری» یکی از همسران عبدالعزیز است که می توان گفت این هفت برادر با نام های «فهد، سلطان، نايف، عبدالرحمن، تركي، سلمان، احمد» معروف به سدیری ها به عنوان قدرتمندترين جناح در بين خاندان آل سعود به شمار مي آيند.

 طبیعی است به علت تعدد پسران عبدالعزیز، دعوا بر سر قدرت در مقام ولیعهدی و پادشاهی بالا بگیرد ضمن اینکه در زمان پادشاهی ملک عبدالله نیز این کشمکش ها بر سر انتخاب ولیعهد بوجود آمد و از قضا انتخاب های صورت گرفته منافی وصیت نامه عبدالعزیز بود.

فارغ از این مقدمات، در حال حاضر جانشینی ملک عبدالله به ملک سلمانی رسید که پیش از این ولیعهد عبدالله بود و تجربه ولیعهدی وی ثابت کرد که سلمان فردی نالایق و ناتوان هم از نظر مدیریت و هم از نظر مقبولیت و تسلط بر خاندان آل سعود به شمار می رود و انتصاب وی در مقام ولیعهدی و اکنون نیز پادشاهی که به مدد جبهه بندی های درونی صورت گرفته موجب ایجاد کینه و کدورتهای حادی در خاندان مرتجع سعودی نیز شده است.

ناگفته نماند ولیعهدی سلمان نیز به شاهزاده مقرن 70 ساله که سی و پنجمین و کوچک ترین فرزند عبدالعزیز است رسیده که وی بر خلاف سلمان، یکی از قویترین و مؤثرترین افراد این خاندان به شمار می رود که سالها هم رئیس دستگاه اطلاعاتی عربستان بوده و هم یکی از زیرک ترین و خبیث ترین عمال سعودی ست و وابستگی کاملاً آشکاری به آمریکا و سازمان CIA دارد ولی (خوشبختانه و یا بی طرفانه!) مقرنِ خبیث از سرطان فوق العاده پیشرفته ای رنج می برد!

جانشینی مقرن نیز در حال حاضر به محمد بن نایف رسیده است که انتخاب این نوه موجب تحریک نوه های دیگر عبدالعزیز برای انتصاب در سمت جانشینی ولیعهد شده است از همین رو اختلافات خاندان آل سعود هر روز رو به افزایش است.

با این اوصاف به نظر می رسد یک دوران بی ثباتی در حکومت غير دموكراتيك و موروثي عربستان آغاز شده باشد: پادشاهي ناتوان که ممکن است دوام چنداني نداشته باشد از طرفی ولیعهدی که علیرغم توانایی با وجود سرطان ممکن است زیاد عمر نکند مضافاً اینکه دیگر از فرزندان عبدالعزیز هم کسی باقي نمانده و ساير نوه ها هم داعيه ي حكومت دارند!

البته منظور از بي ثباتي طي هفته ها و ماه هاي آينده نیست ليكن به نظر مي رسد در 10 سال آینده عربستان یک سیر نزولی به سمت تزلزل پایه های حکومتی خواهد داشت. به این موضوعات بايد مسائل درونی حکومت، مسئله شیعیان قطیف و حرکات انقلابی در منطقه را نیز اضافه کرد.

قریب به یقین این بی ثباتی ممکن است به فروپاشی و سقوط حکومت منجر بشود و نکته قابل توجه دیگر اینکه حدود ۴۰ درصد جمعیت عربستان شیعیان هستند بخصوص در نواحی استراتژیک شرقی شبه جزیره كه علاوه بر داشتن منابع سر شار نفتي، كل خط ساحلي عربستان در خليج فارس را در بر مي گيرد.

به عبارت ديگر در صورت جدایی ناحيه شرقي، ارتباط حكومت مركزي عربستان با رژيم هاي كوچكی مانند بحرين، قطر و امارات متحده عربي قطع خواهد شد در این میان مسئله يمن نيز با توجه به وابستگي بيش از حد حكومت دست نشانده «عبدربه منصور هادي» به رژيم آل سعود، در حاله اي از ابهام قرار دارد!

از این ها گذشته مسئله نفت كه استراتژيك ترين موضوع مورد مناقشه ي غرب به شمار می آید نيز با بروز بي ثباتي در عربستان وارد مرحله ي خاصي خواهد شد چرا که عربستان ابزار كنترلي آمريكا بر بازار نفت جهان و بخصوص اوپك بوده كه با هر گونه بي ثباتي حكومت در آن، اين ابزار كنترلي فشل خواهد شد كه به معني صعود فزاينده قيمت نفت در بازار جهاني خواهد بود.

همچنین جريان تكفيري و ضد مقاومت نيز وابستگي آشكاري به عربستان و منابع سرشار مالي آن دارند كه بروز هرگونه بي ثباتي در اين كشور تأثير مستقيمي بر روند حيات جريان تكفيري دارد. ضمن اینکه بحث صلح اعراب و اسرائيل و مسئله فلسطين نيز تحت تأثير مستقيم اين جريان خواهد بود.

زندگی ای که تبعات خوبی نداشت حال به مرگی ختم شده که ممکن است دستاوردهای خوبی داشته باشد! اميدواريم روند حوادث به سمتي پيش برود كه باعث تعالي اسلام ناب محمدي (ص) و پيروزي حق بر باطل در جهان گردد و بدین ترتیب بساط ظلم و طاغوت از روي زمين برچيده شود.

نویسنده: ماریه البرزی

انتهای پیام/

نظرات

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

رضا

خیلی ممنون یادداشت بسیار قوی بود

0
0
پاسخ
1393-11-07 20:01
علی

احسنت جالب بود

0
0
پاسخ
1393-11-07 20:13
مریم

دقیقا همین طوری است که میگید .بزودی آل سعود به دست خودشان نابود خواهند شد .

0
0
پاسخ
1393-11-10 10:31

© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.