پور هدایت در یادداشتی نوشت: عدم توجه به نظرات متخصصین دلسوز باعث شکستن پایههای سیستم تَرَکخورده خواهد شد.
به گزارش گلستان ما؛ عدم توجه به نظرات متخصصین دلسوز باعث شکستن پایههای سیستم تَرَکخورده خواهد شد و برای اینکه متوجه این منظور شویم شما یک اختلاف نظر پیرامون موضوعی خاص بین شخص «الف» و «ب» را در نظر بگیرد که شخص «الف» دارای چندین سال سابقه پیرامون مدیریت و اجرای پروژههای کلان در این زمینه بوده و بارها مورد تمجید و تقدیر شخصیتهای کشوری قرار گرفته است و شخصی به نام و پرآوازه در این حوزه است. در مقابل، شخص «ب» فردی ناشناس ولی دارای تخصص در حوزه مورد بحث است.
با توجه به تایید خیلی کثیری از افراد دارای جایگاه اجتماعی از شخص «الف»، اعتبار او در مقایسه با فرد «ب» بیشتر به نظر میرسد. علاوه بر این زمانیکه ما به عنوان شنونده، تخصصی در موضوع مورد بحث نداریم مجبوریم تا میزان تخصص فرد در زمینه مورد نظر را بصورت غیرمستقیم بسنجیم. یکی از راهها، توجه به تایید سایرین و بررسی مقبولیت فرد است که در اینجا کفه سنگین ترازو به سمت فرد «الف» است. راه دیگر آن توجه به شیوه بیان فرد در زمان صحبت پیرامون موضوع مطرح شده است. در این حالت سخن فردی که قاطعانه و با اعتماد به نفس بالاتری بیان میشود بیشتر مورد قبول مخاطبین قرار میگیرد.
حالا فرض دیگری به ماجرا اضافه کنید. تصور کنید اطلاعات تخصصی فرد «ب» در موضوع مورد مناقشه نسبت به فرد «الف» بیشتر است. در این حالت با توجه به عدم آگاهی و نبود دانش تخصصیِ کافی در نزد ما، قضاوتمان براساس موارد مطرح شده خواهد بود؛ که در مقبولیت عامه فرد «الف» امتیاز بیشتری دارد. اما در مورد سخن گفتن پیرامون موضوع چطور؟
طبق مطالعات دو روانشناس به نامهای دانینگ و کروگر زمانیکه فرد دانش کمتری نسبت به یک موضوع تخصصی دارد خود را در آن زمینه صاحب نظر انگاشته و با توجه به عدم اطلاع از حجم دانشی که نمیداند حرف خود را قاطعانه بیان میکند. در مقابل فردی با دانش بیشتر با درنظر گرفتن فاکتورهای متعدد و بیشماری که در این زمینه وجود دارد نمیتواند بصورت کاملا قعطی موضوع را رد یا تایید کند. در این حالت طبق اثر دانینگ کروگر باز هم فرد «الف» پیروز میدان است. در نتیجه قضاوت ما به عنوان مخاطب غیرمتخصص در زمینه مورد بحث همواره با سوگیری همراه بوده و نمیتواند به پاسخ درستی منتهی شود.
اما در مورد قضاوت فردی اشخاص چطور؟ آیا فرد «الف» و «ب» ممکن است متوجه اشتباه خودشان در قضاوت شوند؟
یافتههای تروچ و همکارانش نشان میدهد افراد نظرات سایرین را با شدت بیشتری مورد نقد قرار میدهند. در آزمایشی که این روانشناسان طراحی کردند نظرات افراد پیرامون موضوعی اخذ شد و در مرحله بعد از آنها خواستند تا نظرات دیگران را نقد کنند. در بیش از نیمی از موارد، زمانیکه افراد با نظرات خودشان مواجه میشدند که با نام فرد دیگری پیش رویشان گذاشته شده بود آنرا رد میکردند!
اثر دیگری که میتواند در قضاوت فرد نسبت به نظر خودش تاثیر داشته باشد باز هم مقبولیت اجتماعی است. زمانیکه فرد دارای جایگاه اجتماعی بالاتری است ارزش بیشتری برای نظرات خود قائل شده و آنرا مطابق با حقیقت میپندارد. این پدیده ناشی از حالتی است که آنرا تحت عنوان بیشاعتمادی یا Overconfidence میشناسیم. یعنی فرد بیش از آنچه که باید به حرفهای خود اعتماد دارد. این سوگیری شناختی میتواند در تمامی تصمیمات فرد اثرگذار باشد.
تا اینجای کار، مقایسه ما در حالتی انجام میگرفت که هیچ منفعت فردی عاید فرد «الف» و یا «ب» نمیشد؛ که در اینجا شرایط کاملا به نفع فرد «الف» بود و از نظر مخاطب غیرمتخصص دانش فرد «الف» پیرامون موضوع مطرح شده از فرد «ب» بیشتر است و حتما چیزی میدانسته است که در این جایگاه قرار گرفته!
حال فرض کنید در این ماجرا فرد «الف» نفع شخصی نیز دارد. یعنی اگر حرف او اثبات شود عایدی مالی برای او خواهد داشت و یا دچار خسارت مالی نخواهد شد. این امر باعث نادیده انگاشته شدن بخشی از حقیقت از طرف فرد «الف» خواهد شد که میتواند عمدی یا سهوی باشد. این مورد را نیز اضافه کنید که فرد «الف» بخاطر جایگاه اجتماعیاش به رسانهها و خبرگزاریها دسترسی داشته و میتواند نظراتاش را در سطوح گسترده به گوش مخاطبین برساند. در این حالت هیچگاه حرفهای فرد «ب» شنیده نخواهد شد!
نمونههای فرد «الف» را میتوان در میان سیاستگذاران اقتصادی، مجریان پروژههای کلان، انبوهسازان، مدیران خودروسازی، هیئت مدیره شرکتهای دولتی و بسیاری از موارد دیگر دید؛ و نمونه فرد «ب» خیل عظیم کارشناسانی هستند که فریاد میکشند و صدایشان به جایی نمیرسد.
نمونه کوچک فرد «الف»، مسئول هولدینگ عبدالباقی و سازنده متروپل بود و فرد «ب» تمام کارشناسان و مهندسین ناظری بودند که در طول این مدت و پیش از فروپاشی این مجموعه هشدار داده بودند.
در بخشی از پیام رهبر معظم انقلاب پیرامون فرو ریختن متروپل آمده است: «... وظیفهی پیگرد مقصران حادثه و مجازات عبرتآموز آنان با همکاری قوهی قضائیه و نیز تلاش گسترده برای جلوگیری از تکرار آن در همهی نقاط کشور، بر عهدهی همهی ما مسئولان کشور است.»
در صورتیکه بخواهیم راه بر تکرار خطا ببندیم باید اصلاح ساختاری در کنار مجازات افراد دنبال شود. نیاز به ایجاد ساختاری وجود دارد که نظرات تخصصی افراد و منتقدین را فارغ از جایگاه اجتماعیشان مورد بررسی قرار دهد. راهکار دوری از خطاهای شناختی و سوگیریهای موجود پیرامون تصمیمگیریها این است که مسیری مستقیم جهت بیان و بررسیِ تخصصیِ نظرات متخصصین ایجاد شود تا در مواجهه با اختلاف نظرهایی که کارشناسان دارند، نظرات بیان شده توسط متخصصینی که دچار تضاد منافع نیستند مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت. همچنین این ساختار باید دارای قدرت اجرایی باشد تا بتواند در سطوح عالی تصمیمگیری ورود کند. پایهریزی و تاسیس چنین سیستمی نیازمند همکاری دولت، مجلس و قوه قضائیه است. امید است با رفع عوامل ایجاد کننده خطاهای شناختی در سیستم تصمیمگیری افراد سطح «الف»، کمتر شاهد بروز فجایعی نظیر آنچه در آبادان رخ داد باشیم.
عباس پورهدایت
کاندیدای دکترای علوم شناختی
08/03/1401
انتهای پیام/
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد