رنگ ها در روانشناسی تاثیر فراوانی بر روحیه و ابعاد شخصیتی انسان دارند.گاهی باعث خوشحالی ،گاهی افسردگی و گاها دودلی و شک میشوند. و محیط و محدوده رنگها به اینجا ختم نمیشود و درسیاست هم رنگها ورود پیدا کردند.
به گزارش گلستان ما به نقل از قابوس نامه، در زبان فارسی از رنگها در ضرب المثلها به عنوان نشان دهنده حالت های روحی اشخاص استفاده میشود.مانند: رنگت پریده/رنگش بر افروخته/ رنگ رخساره خبر میدهد از سر درون/((دیدی چه طور رنگش کردیم))
امروز با توجه به مطالعات و بررسی ها باید به تاثیر سخن بر رفتار انسانها پی برد، از سویی دیگر در هنر و شاخه های دیگر هم رنگها باعث تاثیر بر رفتارها و کردار های ما می شود.
درسیاست هم رنگها ورود پیدا کردند و کاربردهای فراوانی پیدا کردند.اگر چه برای اولین بار درسیاست ایران به تقلید از انتخابات غرب ، در سال ۸۸ به کار گرفته شدند ـ تا جایی که رنگ سبز نماد و سمبل جریان فتنه قرار گرفت ـ ولی کاربردش نمادین و صرفا به عنوان نشانه و علامت پرچم داران این جریان فتنه گربود.
گاها در سیاست از زبان آنها سخن میگویند.(مانند:یقه سفیدها،یا روزنامه های زرد،جریان سبز)ولی از دیرباز رنگها درسیاست به صورت نامحسوس و مفهومی وجود داشتند .آنها کابردهای فروانی در رفتارها و اعمال بعضی از سیاسیون داشتند و دارند.
همخوانی رنگها با سیاست از این جهت حائز اهمیت است که سیاسیون ما رنگها را خوب شناخته و کاربرد آنها را فهمیده اند.حال بهتر آن است که به شرح نفوذ رنگها در سیاست پرداخته شود:
انتخاب رنگ در سیاست کار خطیری است .باید دانست کدام رنگ تقاضای بیشتری دربازار دارد آن را ارائه داد.در واقعیت هم جز اصول رنگرزی این است که باید بدانی که چه مدت باید به رنگرزی بپردازی تا جلوه مورد نظرت را بگیرد.
در سیاست هم سیاسیون به این تجربه رسیدند که یک مطلب و گزینه را چقدر در رنگ قرار دهند تا موثر در پیشبرد اهداف آنها باشد.
البته برای این کار آنها به فراخور زمان و مکان مطلبی را کم رنگ و پررنگ می کنند و نه تنها مطلبی بلکه بنا بر اهداف و جهت خودشان در رنگ رزی ، اشخاص را هم در تسلط دارند.
بعضی موضوعات را چنان رنگ می کنند،که گویی مشکل اساسی و کلید مشکل گشای تمام مسائل در حل این مشکل است و زمانی مطلبی را بی رنگ رها میکنند .
در سیاست هم باید هوشمندانه عمل کرد و فکر کرد که چه رنگی(جریانی)قرار است مد شود ، خواستار و علاقه مند به آن رنگ شد و آن را ارائه داد.
سیاست با این رویه کارگاه رنگرزی قوی می خواهدیعنی مکانی جهت گفتگو و شناخت و تئوریزه کردن مسائل و موضوعاتی که باید به آن رنگ بدهند.
گاهی لازم است کاری را رنگ کرد تا جلوه بیشتری بگیرد و خریدار بیشتری داشته باشد.این رفتار که شیوع پیدا کرده، بیماری واگیرداری است که در حال پخش شدن است.
شاید مطلب گویا و قابل درک نباشد اجازه دهید قدری شفاف تر و روشن تر بیان شود:
موضوع از جایی شروع شد ، ارزش ها و اهداف ما به سمتی رفت که منافع شخصی ،خواسته های حزبی،رفتارهای عجولانه، نگاههای لجوجانه مان مهم تر از منافع کشور و ملتمان شد، اعتماد مردم را فراموش کردیم و حرکت های رنگی و دوگانه را گوشه ای از تعریف کلمه سیاست دانستیم.
ساختار را طوری پروراندیم که هر کس در چهارچوب تعریف شده ی مان حرکت نکرد ،محکوم به کم رنگ شدن است!
می توان با مثالهایی موضوع را بیان کرد:
مردم به فردی با رنگ خاصی (جریان) اعتماد می کنند، رای میدهند آنگاه که پا در عرصه سیاست و خدمت قرار می دهد، رنگش دگرگون می شود و با منافع خود سازگار می شود. سیاست رنگی اینگونه است:
مدیری برای به دست آوردن جایگاهی رنگش را با اصول و موازین آن مقام تطبیق میدهد.
رئیس جمهوری با انتقاد از عملکرد دولت گذشته کارهای رییس جمهور قبلی را کم رنگ میکند.تا نقش خودش را پررنگ تر کند.وزیری برای گرفتن رای اعتماد رنگ سخنانش را با نمایندگان تنظیم میکند .مدیری برای جلب اعتماد مردم به آنها قولهای رنگی می دهد.اگر در مسئله ای اشتباهی صورت بگیرد مسئولین رنگشان کم رنگ میشود ولی اگر در مسئله ای پیشرفتی صورت بگیردمسئولین رنگشان پررنگ می شود.
گاهی مبارزه با مفاسد اقتصادی مد میشود و رنگش خریدار دارد.گاهی مذاکرات با کشورهای خارجه!!
مطمعنا بعضی از سیاسیون رنگشناسان خوبی هستند. ولی این را باید دانست که عاقبت تغییر مواضع از سر خواسته ها و منافع خویش، پایبند نبودن به اصول و مبانی فکری که مردم به آن اعتماد کردندباعث میشود که مردم از شما روی برگردانند. این سیاست نیرنگی و دوگانگی هیچ گاه سودی نخواهد داشت.و در عرصه سیاست اعتماد و منطق را از سیاسیون میگیرد.
این نکته شاید در پرانتز و حاشیه بسیار مهم تر از متن باشد و آن هم این است :
( تدریس علوم سیاسی غربی در دانشگاه های اسلامی – ایرانی ما است .)علومی که نه به دین ما و نه به فرهنگ ایرانی ما نمی چسبد.کجای این سیاست که تدریس می شود، عین دیانت است. از سیاسیونی که پای مکتب ماکیاول درس نیرنگی را آموخته و در کلاس خود از شهریاری گوش فرا می دهند که با پوششی بر حقیقت و رنگی کردن مسایل به موفقیت می رسد ،بیشتر از این انتظار نمیرود، سیاست رنگی را در پیش نگیرند!
در قرآن آمده است که: ((صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَ نَحْنُ لَهُ عابِدُونَ”))
ایمان و توحید رنگ آمیزى خداست که فطرتا در وجود ما قرار داده است و کیست که بهتر از خداوند رنگآمیزى کند؟ و ما او را عبادت مىکنیم .سوره مبارکه بقره آیه ۱۳۸
..آگاه باشند که رنگ اصلی، رنگ الهی است و اگر او بخواهد فردی خار و فردی دیگر را عزیز می کند. پس صحبتهایتان ، جانب گیری هایتان رنگ و بوی الهی بگیرد، که رنگ اصلی اوست و بقیه رنگها فانی است و همیشه تاریخ به کمک انسانها آمده و درشرایط سخت یاری کننده انسان در پی بردن به مسایل بوده است .
رنگزدایی سیاست، مطالبه ملی مردم را می طلبد
برای حل این معضل (رنگ زدایی)، مردم باید آگاه باشند و با تحقیق به اعتماد به فرد مورد نظرخود بپردازند. وظیفه انتخاب پایان و اتمام کار نیست.مردم وعده هایی که مسئولین برای تحقق آن رای گرفتند را مطالبه کنند.وقتی که مطالبه ای از سوی مردم نباشد مسولین هم ضرورتی به پایبند بودن به تعهدات خویش نمی بینند.
نکته خیلی مهم تر ، اصلاح علوم سیاسی ما در دانشگاهها است ،این مورد با تدریس درسی به نام علوم سیاسی اسلام در دانشگاه اصلاح نمی شود، لازمه این کار آن است که اصول و چهارچوب سیاست در اسلام تبیین شود،تا جریان علوم انسانی، اسلامی شود و با بررسی و پردازش آن در جهان سیاست امروز به تبیین شاخص ها پرداخته شود.
نویسنده : محسن نادران دانشجوی گنبدی
انتهای پیام/
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد