1397-06-04 03:41
2284
0
56383
به قلم حسن بیارجمندی؛

مفهوم شناسي و تبارشناسي «حذف» و ابعاد آن/ تحلیلی بر تهدیدات شکل گیری ستادهای چپ رادیکال«مهمانسرا محور»!

فرد افتاد در میان گرگ ها دائما در پشت حصار نامریی قفس و فشار های خُرد و تحقیر کننده درها  ،  راهروها و اتاق های این مسئول و آن مسئول برای حل عادی ترین مسایل خود ؛ می بیند وقیحانه شخصیت او را لگد مال می کنند !اوج درد ها، درک ارتباط تشکیلاتی فی مابین حلقه این گرگ ها با شغال هایی هست که در این بازی حذف علیه فرد هدفگذاری شده کاملا هدفمند و هماهنگ شده نقش آفرینی کرده اند!

به گزارش گلستان ما، دکترحسن بیارجمندی فارغ التحصیل دانشگاه وزارت خارجه روسیه ،ضمن تبارشناسی تاکتیک حذف و ابعاد آن؛ تهدیدات شکل گیری ستادهای چپ رادیکال با هدف حذف عناصر فعال و مرجع را در کشورهای مستقل را مورد تحلیل و بررسی قرار داده است.

واژه «حذف» در زبان عامه و تشکیل ستادهای رادیکالی آن در ادبیات تحلیل گران و کارشناسان ذیربط در مقاطعی که جریانات چپگرا سوار بر امواج مصنوعی آرای خاکستری ؛ قدرت و ابزار سخت و نرم آن را تحت سلطه خود داشته و بصورت زیرزمینی آنرا اعمال می کنند، به وفور استفاده می شود.ازینرو  مفهوم شناسی و تبارشناسی آن را می بایست در خواستگاه و مختصات اصلی آن جستجو کرد.

ریشه‌»حذف»  افراد اثرگذار و مرجع از مسیر رشد و تکامل جامعه سیاسی خود، هر چند به عنوان یک  تاکتیک‌ به نیمه دوم قرن نوزدهم در اروپا باز می گردد؛  اما بطور کلی و خاص می بایست در دستگاه های عریض و طویل امنیتی شوروی سابق آنرا جستجو کرد.«حذف»  در اصطلاح جریانهای چپگرا، نوعی از ترور افراد جدا شده و یا منتقد با هدف حفظ کلیت تشکیلات تا رسیدن به اهداف مدنظر جریان – که معمولا مخالف مسیر اصلی نظام حاکم است- می باشد. به همین دلیل این نوع از حذف افراد از انواع دیگر ترورها  متمایز است. ازینرو از جنبه‌های مختلف همچون تاکتیک‌، روش‌،نوع، زمان و مدت اجرا متفاوت هستند.

قدیمی ترین نوع از  این شیوه  - که در تشریح  آن در عصر معاصر مورد استناد قرار می گیرد- حذف فرد و یا افراد نخبه رسانه ای و اثرگذار به طریق « پرتاب کردن به  درون گرگ ها »در شوروی سابق  است.نقل قولهای متعددی از این تاکتیک کهنه  ک گ ب سرویس اطلاعاتی شوروی سابق در بین نویسندگان و تحلیل گران مطرح هست که بعضی از آن به تاکتیک پرتاب به میان گرگها و بعضی دیگر به اقتضای عصر معاصر، پرتاب به میان خرس ها یاد کرده اند.

البته تفاوت در عنوان ،در اصل  تاکتیک  تاثیری ندارد ؛چراکه این تاکتیک در شوروی سابق مشهور به  پرتاب در میان گرگها  بوده و اکنون با توجه به نماد حزب روسیه واحد(خرس) – که اعضای اصلی آن از نیروهای امنیتی زبده ک گ ب  و اف اس ب کنونی هستند-  به  پرتاب در میان خرس ها از آن یاد می شود.

صرف نظر از عنوان تاکتیک یاد شده ، می بایست روش‌ و نوع آن را  جزو مرموزترین و پیچیده ترین تاکتیکها برای خنثی کردن فعالین رسانه ای مرجع و جریان ساز دانست.در این تاکتیک ، اساسا نیازی به ترور فیزیکی و یا  فراخوان به ساختمان های بظاهر مخوف با دیوارهای بلند ، بازداشت در ملا عام و درب منزل جلوی چشمان حیرت زده خانواده فرد ، بازجویی فرسایشی و طولانی مدت و یا محاکمه های صوری  فرد نیست ؛ بلکه بطور پنهانی و غیرملموس ، در زندگی خصوصی و اجتماعی هدف نفوذ نموده و با تغییر بعضی روندهای عادی و معمول آن ، برای فرد مشکلات و بحران هایی با منشا نامعلوم درست می کنند؛ تا جایی که فرد یاد شده خود را در یک بن بست ویران کننده ببیند !

در چنین وضعیت پیچیده ، یاس و نا امیدی بر زندگی فردی و خانوادگی او سنگینی می کند و بدنبال آن با پیش آمدن مشکلات مالی ، اداری ، شغلی ، کاری و حتی فاصله گرفتن دوستان و نزدیکان آن شخص ، احساس بسیار بدی بر او غلبه کرده و بلحاظ روحی و روانی تحت فشار بی سابقه ای قرار می گیرد و ...

این وضعیت زمانی بغرنج تر می شود که برای این فرد ، دشمنان شخصی و شاکی های خصوصی متعدد تعریف و برای آنان تقسیم کار می نمایند تا بصورت کاملا مهندسی فرد تا فرد را در میان امواجی از دعاوی واهی گرفتار تا روز به روز خود را در یک مسیر فرسایشی و بی بازگشت تری ببیند ...❗

عدم درک چنین وضعیتی از سوی نزدیکان آن فرد و عدم کمک به موقع  و موثر ، او را در یک وضعیتی شبیه افتادن و پرتاب کردن به میان گرگ ها و یا خرس ها قرار می دهد که نفس او را می برد ، تا جایی که فشارهای روانی یاد شده ؛آثار  مخرب جسمی برای فرد بجای بگذارد و تحت تاثیر آن دیگر آن فرد قدرت فکر و مطالعه نداشته باشد.

زمان و مدیریت آن در این میان برای هدف نقش بسیار بسزایی ایفا می کند و هر چه این مدت به درازا بکشد و فرد قادر به مدیریت آن نباشد ؛ آثار مخرب جسمانی و روحی بیشتری بجای می گذارد و فرد زیر بار فشار روانی آن یا دچار اختلال روحی و روانی می شود – که منتهی به خودکشی می گردد  و یا کشور یاد شده را ترک می کند(البته این ابتدای راه است و با انتشار شایعات فرد یاد شده را در خارج کشور در قفس های دیگر وارد می کنند) و یا در خوشبینانه ترین حالت گوشه نشین و منزوی می شود .

  بطور کلی فرد افتاده در میان گرگ ها یا خرس ها به یک معنا به یک فرد ترور شده تبدیل می شود که هر چند زنده است اما  از یک حیات توام با آرامش دیروز  محروم  و به یک قفس جهنمی انداخته شده است و دائما در پشت حصار نامریی قفس و فشار های خُرد و تحقیر کننده درها و راهروها و اتاق های این مسئول و آن مسئول برای حل عادی ترین مسایل خود می بیند که وقیحانه شخصیت او را لگد مال و تخریب می کنند !اوج درد ها، درک ارتباط ستادی فی مابین حلقه این گرگ ها با شغال هایی(موسوم به ستاد چپ رادیکال«مهمانسرا محور»!) هست که در این بازی مرگ علیه فرد یا افراد هدفگذاری شده کاملا هدفمند و هماهنگ شده نقش آفرینی کرده اند!

تشکیل این ستادها را می بایست خطرناک ترین فاز اپیدمی حذف دانست چراکه بیانگر سیستماتیک شدن آن و شبکه شدن عناصر جریانی آن - که بصورت هم پوشان و هم افزا بصورت کاملا استتار شده عمل می کنند- در کشور یاد شده دانست. تجربه تاریخی موجود نشان می دهد که هرگاه ستادهای یاد شده در کشورهایی بشدت رشد یافته و بصورت رویه ای عمل کرده اند؛ میزان انفعال ، سرخوردگی، یاس و ناامیدی در میان نخبگان حامی نظام حاکم در آن کشور بشدت افزایش و به « بیماری حاد بی تفاوتی » منجر شده است.

شناساندن این تاکتیک  و معرفی افراد شناسایی شده دخیل در آن جهت برخورد اداری و یا قضایی با آنها بسیار سخت و غیرممکن است ؛ چراکه یا او را باور نمی کنند و به انواع عوارض روحی ناشی از این تاکتیک برچسب می زنند یا با تایید ضمنی آن از عدم  تاثیر در پیگیری آن سخن می گویند و بعدها  شخص متوجه می شود که خود فرد توصیه کننده گرگی از حلقه گرگ ها و یا شغال همکار آنان در این حذف بوده است ! اینجاست که  فرد در اوج استیصال و درماندگی قرار می گیرد.

شاید این موضوع برای مخاطب این یادداشت دور از ذهن و باور  باشد چراکه اساسا بصورت فردی اجرا و تجربه آن ملموس و عینی نمی باشد تا در اختیار عامه قرار بگیرد. اما همین تاکتیک بی هزینه ترین روش در جنگ های دیپلماتیک بمنظور حذف و منفعل کردن عناصر اطلاعاتی و امنیتی دارای پوشش دیپلماتیک تلقی می گردد که با عرف و حساسیت ها موجود در این حوزه تطابق بیشتری دارد . اعتراضات  مقامات امنیتی و سیاسی دولتین وقت اوباما و پوتین به یکدیگر راجع به موضوع آزار و اذیت دیپلمات های خود از سال ۲۰۱۴  را می توان در این چارچوب تحلیل و ارزیابی کرد.

ایجاد مزاحمت هایی مانند؛ بدون دعوت حاضر شدن در دیدارهای نیمه عمومی و نشان دادن خود ، پرداخت پول به روزنامه نگاران برای نگارش گزارش منفی علیه فرد و افراد، ورود به منازل، جابجا کردن اثاثیه و تغییر آنها ، خاموش و روشن کردن وسایل الکترونیکی از طریق نفوذهای سایبری،  باز گذاشتن شیرهای آب،روشن گذاشتن برق ها ، تخلیه کردن ادرار و مدفوع در محل اقامت فرد  و کشتن سگ خانگی، تعقیب مداوم،  مزاحمت در اوقات فراغت آنان( حتی زمانی که با خانواده هایشان هستند)  مجموعه اقداماتی است که می باید در چارچوب پرتاب در میان گرگ ها تحلیل و بررسی کرد.

این تاکتیک در بعض موارد خاص از جمله در رخنه های اطلاعاتی و امنیتی بعض گروهکهای تحت حمایت خارجی برای براندازی نظام سیاسی کشورهای مستقل علیه افراد و اشخاص نخبه و مرجع حامی آنها بکار گرفته می شود تا این افراد با دست کشیدن از فعالیت های اثرگذار خود ، یا تن به همکاری با این گروهکهای برانداز دهند و یا با افتادن در پیچ و خم بدون بازگشت و بحران های یاد شده منفعل و حذف شوند. مقابله با این تاکتیک پیچیده گروهک های چپگرا و ستادهای رایکالی آنها در این وجیزه نمی گنجد و در یادداشتی جداگانه به آن خواهیم پرداخت.

انتهای پیام/

نظرات

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.