1396-07-13 06:01
1665
0
44225
یادداشتی به قلم دکتر حسن بیارجمندی:

ژن‎های برتر و شجره‎های ملعونه فساد، تبعیض و فقر در کشور / راهبرد، نقشه راه و سه امر محوری مبارزه با شجره‎های ملعونه

آقازاده ها یا همان حاملان ژن های برتر ، افرادی هستند که اگر در یک نظام اداری سالم و مبتنی بر اصول برابری و مساوات و نیز شایسته سالاری اداری قرار گیرند، امکان پیشرفت همچون طی مدارج عالی علمی ، استخدام در مشاغل حساس و ارتقای سریع شغلی بالاخص دستیابی به کرسی های مدیریتی و یا بهره مندی از رانت های مختلف اقتصادی را ندارند .

به گزارش گلستان ما ، دکتر حسن بیارجمندی در یادداشتی در خصوص نظام اداری و مدیریتی کشور و نقش آقازاده ها در آن نوشت :

قاعده یا قانون خاک و خون از شیوه‌های اعطای حق شهروندی یا تابعیت است.

بر اساس قاعده خاک ، هر فردی که در قلمرو سرزمینی یک کشور زاده ‌شود شهروندی آن کشور به او اعطا و از حقوق آن بهره مند می شود .

این قاعده در برابر قاعده خون است ؛ بر اساس این قاعده اخیر هر فردی که از اتباع یک کشوری متولد شود ، تابعیت آن کشور را دارا می‌ گردد .
البته اکثر کشورها نیز تلفیقی از قاعده خاک و خون را در نظام تابعیتی خود گنجانده‌اند .

همین خاک و خون که پیش از نظم مبتنی بر وستفالی ، خود مایه برتری فرد و افرادی بر فرد و افراد دیگر بود ؛ در نظم کنونی منشا یک رابطه سیاسی ، حقوقی و معنوی فرد به دولتی معین می گردد که متاثر از آن هم حقوق آمره ای برای تمام اتباع بطور مساوی و تکالیفی برای دولت ها در تامین و حمایت از آن وضع نموده اند تا همگان بطور برابر از همه حقوق انسانی ، سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی برخوردار شوند.

اما « ژن برتر » یا « ژن خوب » اصطلاحی است که اخیرا در واکنش به اظهارات یکی از آقازاده ها وارد واژگان فرهنگ سیاسی کشور شد و برای افرادی بکار برده می شود که با با بهره گیری از رانت خون و در بعض موارد خاک ( اهل فلان استان یا شهر ) موفق به جذب و استخدام و نیز ارتقای بی پایه و اساس شغلی ، مدیریتی و ... می شوند یا با اخذ امتیازات ویژه یا دور زدن قانون یا خلاء های قانونی به ثروت و قدرت می رسند .

کاخ نشینی و کوخ نشینی

در جریان نهضت و ابتدای پیروزی انقلاب ؛ اصطلاح « کاخ نشینان » و نقطه مقابل آن « کوخ نشینان » برای نشان ‌دادن تفاوت دو گروه عمده اجتماعی در ایران مطرح شد.

منظور از کاخ نشینان جمعیتی بود که به دلایل وابستگی های خونی ( وابستگان به سلطنت ) یا خاک ( وابستگان قومی و محلی به سلطنت ) از امتیازات ویژه آموزشی عمدتا خارجی بهره مند و در موقعیت‌ های مدیریتی بالاتر بدون طی کردن روند قانونی ، در جهت تامین مطامع سلطنت قرار می‌گرفتند در حالی‌ که کوخ نشینان در بخش ‌های مختلف ، درگیر فعالیت ‌های یدی در چارچوب نظام ارباب و رعیتی بودند.

ورود آقازاده ها به فضای سیاسی اجتماعی کشور

در همان سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی نظام اجتماعی مبتنی بر کاخ نشینی و کوخ نشینی درهم شکست . اما بعد از پایان جنگ تحمیلی و ورود کشور به عرصه سازندگی ، واژه آقازاده ها وارد فضای اجتماعی و سیاسی کشور شد .

به مرور زمان این اصطلاح به حدی جا افتاد و شناخته‌ شد که در بررسی ابعاد پنهان و پشت پرده جرایم سازمان یافته و باندی اقتصادی و وابسته به احزاب و گروه های سیاسی ، اصطلاح « آقازاده » به کار می رفت که به انواع رانت های اطلاعاتی امنیتی و اقتصادی و سیاسی آلوده بودند .

این اصطلاح بطور خاص هیچ گاه از ساحت اداری و اجرایی کشور رخت نبست و در گذر زمان از یک جایگاه فردی در بستر فعالیت های اقتصادی به یک طبقه ‌بندی اجتماعی سیاسی پرنفوذ و قدرتمند مبدل شد که ویژگی بارز آن دخالت های خاص و اثرگذار در انتخابات ها بود.

بنابراین گروه اجتماعی مدنظر که در نظر اول ، ذیل عنوان آقازاده ها طبقه ‌بندی می ‌شدند ، از منظری دیگر و واقع گرایانه تری ، در دو گروه عمده تر قابل تمیز بودند : آقازاده های آلفا و آقازاده های بتا .

مروری بر نظام های اداری و مدیریتی سالم و ناسالم

در یک نظام اداری و اجرایی سالم و پاک و نیز بدور از آفات بوروکراتیک و در یک روند قانونی و طبیعی ، کارمندان نیازمند اثبات شایستگی و طی دوره های خاص تخصصی و آموزشی مرتبط هستند .

اما در نظام اداری تحت سلطه آقازاده های آلفا و نفوذ آقازاده های بتا ، با فاصله گرفتن مفرط از شاخص ‌های یک نظام اداری شایسته سالارِ تحت حاکمیت قانون و نزدیک شدن به نظام اداری نردبانی ، حتی افراد اومگا فقط به صرف نوع ارتباطات با آقازاده های آلفا و بتا و بدون داشتن ویژگی های نخبگی ، وارد چرخه مدیران عالی اداری - اجرایی می‌شوند و حتی به سطح وزارت و ... ارتقا می یابند و علیرغم ضعف های مدیریتی مفرط حفظ می شوند .

اینکه فردی در شرایط عادی نسبت به دیگر افراد جامعه ( مثلا در قشر فارغ التحصیلان بیکار ) و یا کارمندی نسبت به دیگر همکاران خود هیچ‌گونه امتیاز خاص و ویژه علمی و فنی - مهارتی نداشته باشد اما فقط به دلیل همین ویژگی آقازادگی و خدمت به آقازاده های آلفا و بتا ، وارد چنین چرخه ای می‌شوند ، کم کم ورود و خروج به چنین چرخه ای و بعبارتی گردش آقازاده ها را یک حق و ناشی از ژن برتری می دانند که حامل آن هستند !

در حالی که همین آقازاده ها یا همان حاملان ژن های برتر ، افرادی هستند که اگر در یک نظام اداری سالم و مبتنی بر اصول برابری و مساوات و نیز شایسته سالاری اداری قرار گیرند، امکان پیشرفت همچون طی مدارج عالی علمی ، استخدام در مشاغل حساس و ارتقای سریع شغلی بالاخص دستیابی به کرسی های مدیریتی و یا بهره مندی از رانت های مختلف اقتصادی را ندارند .

بروز شکاف طبقاتی و تبعیض در نظام اداری ناسالم

لذا طبیعتا هر چه معیار پیشا وستفالی خون و خاک در نظامات اداری رسوخ و بر روابط اداری حاکم گردد ؛ جامعه نیز از مسیر تعالی و تکامل خود خارج و بطور ملموسی به فساد و تبعیض مبتلا می گردد که برآیند اصلی آن در سطح عامه شکاف طبقاتی و گسترش فقر و در سطح خاص ( نخبگان ) شاهد ظهور دو طبقه اجتماعی می گردیم :

1- طبقه اول نخبگانی هستند که با ناامیدی از ارتقای شغلی و بهبود وضعیت اقتصادی و رفاهی خود از کشور مهاجرت می کنند . ( فرار مغزها )

2- طبقه دوم که عمدتا نخبگانی هستند که به هر دلیلی حاضر به مهاجرت از کشور نیستند ؛ خود به دو یا چند طبقه دیگر تقسیم می شوند:

الف) طبقه ای که خروج از چنین وضعیتی را در گرو پیوستن به باند آقازاده ها در حوزه های مختلف می دانند و از طریق آقازاده های بتا با آقازاده های آلفا ارتباط برقرار کرده و ارتقای خود و حفظ منافع خود را در اومگا بودن خود در این طبقه تعریف می کنند .

ب) طبقه ای که با مقاومت در برابر چنین وضعیتی به عرصه هایی که امکان فعالیت های مستقل وجود دارد پیوسته و با ارتباط با نهادهای حاکمیتی قلمرو خود را حفظ و مصونیت می بخشند .

اما از میان همین افراد ، طبقه ای شکل می گیرد که با علم به هزینه داشتن کنشگری هایی از جنس انقلابی گری پای به عرصه مبارزه با فساد و تبعیض و فقر می نهد که این در بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی اساس و محور اصلاحات است :

" اساس اصلاحات اين است كه ما با فقر و فساد و تبعيض مبارزه كنيم . هر اصلاحاتى - اگر واقعا اصلاحات باشد - بر محور اين مى‌چرخد. " ( ۱۳۸۱/۰۴/۲۶ بیانات در دیدار جمعی از مسئولان وزارت آموزش و پرورش‌)

و با وجود آن است که اصلاحات واقعی در این کشور تحقق خواهد یافت :

" اصلاح واقعى در اين كشور اين است كه فقر ريشه‌كن شود ؛ تبعيض وجود نداشته باشد و فساد ادارى و اقتصادى نباشد." ( ۱۳۸۱/۰۵/۰۵ بیانات رهبرمعظم انقلاب اسلامی در دیدار اعضای ستادهای نمازجمعه)

نقشه و راهبرد ورود و حل مشکل نظام اداری و مدیریتی ناسالم

همه نکات مورد اشاره فوق ، ما را به این مساله رهنمون می سازد که تنها راهبرد و نقشه راه در ورود به چنین عرصه ای با این وضعیت بغرنج 3 راهکار ذیل است و همانطور که امام خامنه ای ۱۵ سال پیش در پاسخ به نامه‌ی مرحوم آیت‌الله طاهری نوشتند : " اینها مطالب حقّی است كه اینجانب در چند سال اخیر بارها در اجتماعات عمومی و نیز در دیدار مسئولان ذیربط درباره‌ی آن هشدار داده و بسیج همه‌ی امكانات را برای مبارزه با فقر و فساد و تبعیض از همه خواسته‌ام.
اكنون هم معتقدم جز با جهادی مخلصانه و برخاسته از احساس درد و احساس خطر ، این شجره‌های ملعونه قلع نمی‌شود و این محتاج همكاری و همصدایی همه ، بخصوص صاحبان موقعیتهای حكومتی و اجتماعی است . "

امروز برای رفع مشكلات مردم سه امر محوری وجود دارد :

1- یكی تولید كار و اشتغال برای نسل جوان پراستعداد و پرشمار این كشور است كه مشكلات زندگی را از دوش بخش مهمی از مردم ما بر می‌دارد .

2- دوم مبارزه با فساد اقتصادی در دستگاهها است كه اگر عزم همگانی بر آن قرار نگیرد همه‌ی تلاشهای دولت كنونی و دولتهای قبلی را خنثی و دستاوردهای نظام مقدس ما را ضایع می‌سازد و فاصله طبقاتی را عمیق و منابع محدود ملّی را به خورد متجاوزان به حقوق ملت می‌دهد.

3- سوم و از همه مهمتر وحدت ملّی و یكصدایی مسئولان و خواص است كه اگر مخدوش شود هیچ حركت سازنده به سامان نمی‌رسد. مردم فداكار و مؤمن ما بحمداللَّه در زیر پرچم اسلام و انقلاب متحدند . ( ۱۳۸۱/۰۴/۲۰ )

انتهای پیام /

نظرات

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.