اینجا گنبدکاووس، شهری متشکل از قومیت ها و به ظن برخی نگارستان ایران است که همه این ویژگی را یک ظرفیت می شمارند غیر از کسانی که با همین شعار در منصب شورا می نشینند.
به گزارش گلستان ما به نقل از قابوس نامه، شورای شهر فقط شورای شهر است نه حاشیه ای که منتسب به روستاست و گسیل حداقل درآمد به آن نواحی و در این سو گیر کردن پاهای شهروندان در سنگ فرش هایی که یک در میان مربوط به سالهای گذشته تاریخ این شهر است.
از گذشته بیرون می آییم به حال می نگریم و البته به روزهایی که با یک ماراتن انتخاباتی قرار است ما را به پیشواز افکاری ببرد که در خیابانهای شهرمان ظهور و بروز آن را ببینیم.
هر چند هنوز مجال اینکه این افکار در دنیای واقعی بر زبانها جاری شود نیامده اما در فضای مجازی تکاپوها شکل دیگری به خود گرفته است و یکی درمیان شرکت کنندگان این ماراتن اجتماعی (این را هم در ادامه توضیح خواهم داد) به نام حامیان خود سعی در بیان ایده های خود دارند.
اما روی صحبت ما تنها با این افراد نیست بلکه همه آنانی را که گام در این عرصه گذاشته اند شامل می شود.
ابتدا دوستانه شما را دعوت می کنیم به یک سوگند نه برای ما بلکه سوگندی برای وجدان خودتان و آرامش روزهای آتی خودتان.
برای خود سوگند بخورید که "زمینی" فکر کنید و در این افق زمین نه ماوراء، به دوردست های شهر خیالی نگاه نکنید بلکه ابتدا گامی جلوتر از وضعیت موجود را ببینید!
مطمئن باشید کار سختی نیست فقط کافی است از ابتدا تا انتهای این مسیر چه آنها که انتخاب می شوند و چه آنها که انتخاب نمی شوند، مانند" مردم عادی" به شهر نگاه کنند. بله تعجب نکنید! دقیقا مانند "مردم عادی".
چند سطر بالاتر گفته شد" ماراتن اجتماعی" و حالا می خواهیم غرض از بیان این صفت برای انتخابات شوراهای شهر و روستا را بیان کنیم و ارتباط آن با نگاه "مردم عادی".
به نظر می رسد مخاطبان باهوش خود حدیث مفصل از این مجمل را خوانده باشند اما طبق قول به توضیح کوتاهی از این غرض می پردازیم.
گفته شد" ماراتن اجتماعی" چون اولین گام اشتباهی که در این مسیر برداشته می شود این است که به این ماراتن با هر دیدی نگاه می شود الا اجتماعی و نگاه غالب همیشه همان نگاه سیاسی است و واضح تر بگوییم سیاست زدگی در شورا.
سیاست با شریعت ما گرده خورده و این بدون هیچ شک و شبهه ای مورد قبول است اما کاش بجای مقاومت در مقابل آنچه که شریعت حکم بر دخیل کردن سیاست دارد کمی هم حواسمان باشد سیاست زدگی سم مهلکی در مسیر خدمت رسانی است.
سخن در توضیح بعد اجتماعی شورا را همینجا تمام میکنیم و میرسیم بر نگاه "مردم عادی" که این خود کاملا مشهود است و منتخبین باید بدانند مردم خدماتی ماورایی نمی خواهند و بخش بزرگی از خواسته های آنان در نیاز روزمره ای که دارند خلاصه می شود.
مسیر حرکت شورای شهر یک شیب ملایم را می طلبد که در همین نگاه محدود تغییر را با چشمان شهروندان گره بزند، تغییر در زیبایی شهر، انتقال فرهنگ توجه و عمل به قانون با عمل کردن خود شورا به قانون ، احداث مکان هایی برای سلامت روان کودکان، بانوان و هر قشری از جامعه با هر قومیتی و ...
اینجاست که واژۀ "ظرفیت قومیت" به میدان می آید و یادآور تمام بهره برداری های اشتباه از این واژه است. چرا که هنوز به این باور نرسیده ایم مردم ما سالیان سال بدون طرح این قومیت با چه آرامشی در کنار هم زیسته اند و اغلب خواسته های آنان در حوزه مدیریت شهری مشترک است.
گمان من به عنوان جزئی از مردم عادی این است که هیچ کس به درستی صدای این خواستۀ مشترک را نشنیده است که اگر غیر این بود نام شهر پروژه های زخمی به خود نمی گرفت و برخی عقده شهری بهتر، زیبا و آرام را نداشتند.
اما شما که آمده اید تا طرحی نو بیندازید، طرح نو و جدید خود را با نگاه مردم(همه یکی هستند به دنبال دسته بندی ها نباشید) تنظیم کنید و از حرف هادر ماورا کم کنید و در عمل مرد میدان زمین باشید.
نویسنده: راحله شاددل
انتهای پیام/
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد