1393-11-29 18:25
2005
1
10683
یادداشتی به قلم دکتر بای؛

قدرت سیاسی در جوامع در حال گذار/ چرایی مظلوبیت و چگونگی دست یابی

قدرت به واسطه تغییر و تحول در شرایط و جایگاه اجتماعی و اداری یک فرد حاصل می شود که در پی آن فردی که پایگاه اجتماعی نوینی را تجربه می کند از نفوذ و پرستیژ اجتماعی برخوردار می شود و به عبارت بهتر این فرد از حاشیه به متن آمده و در کانون توجه جامعه قرار می گیرد.

به گزارش گلستان ما به نقل از گل رامیان، یکی از مجذوب ترین مفاهیم در فرهنگ سیاسی هر جامعه دستیابی به قدرت است، قدرت در واقع به واسطه تغییر و تحول در شرایط و جایگاه اجتماعی و اداری یک فرد حاصل می شود که در پی آن فردی که پایگاه اجتماعی نوینی را تجربه می کند از نفوذ و پرستیژ اجتماعی برخوردار می شود و به عبارت بهتر این فرد از حاشیه به متن آمده و در کانون توجه جامعه قرار می گیرد ،می توان از چنین رخدادی به عنوان تحرک عمودی یاد نمود که یک فرد هویت سیاسی و مدیریتی نوینی را تجربه می کند.

در جوامع توسعه یافته فردی که به قدرت سیاسی دست می یابد از قدرت اقتصادی نسبی برخوردار می باشد و به نوعی این قدرت اقتصادی است که یک فرد را به سمت قدرت سیاسی سوق می دهد اما در جوامع در حال توسعه یا توسعه نیافته فردی که به قدرت سیاسی دست پیدا می کند از پایگاه اقتصادی قوی برخوردار نبوده و این قدرت سیاسی است که وی را به سمت رشد و رسیدن به قدرت اقتصادی سوق می دهد و این رابطه نامقدس می تواند منجر به رانت خواری و رشد فساد اداری شود.

به واقع دست یابی به قدرت سیاسی فرصت های جدیدی را فراروی شخص به قدرت رسیده قرار می دهد که در صورت عدم کنترل درونی و تعهد ضعیف می تواند زمینه ساز مشکلات جدی در نظام سیاسی و اداری شود و خدمت به خلق جای خود را به خدمت به خود و اطرافیان دهد.

بی شک در نظام سیاسی مبتنی بر آموزه های دین اسلام جوهره دست یابی به قدرت سیاسی ،خدمت به مردم می باشد که مفاهیمی چون خدمت و سعادت از مفاهیم جوهری و ذاتی در قاموس و منطق مدیریتی مبتنی بر آموزه های دینی است.

در جوامع در حال گذار و از جمله در جامعه ما در هر دوره شاهد ظهور و بروز افرادی هستیم که در پی عوامل غیر مدنی به کرسی های قدرت رسیده اند و یا در قالب حرکت های مدنی توانسته از فرصت ها در جهت منافع شخصی بهره برداری کنند. یکی از مهمترین آفت های موجود در جامعه ما این اصل می باشد که منافع ملی هرگز تعریف مشخص و نهادینه شده ای برای نخبگان و عامه مردم ندارد بنابراین هماره منافع فردی بر منافع ملی اولویت دارد و این منافع فردی یا حزبی و گروهی است که قطب نمای رفتاری افراد می شود، بنابراین هر فرد با تغییر شرایط اجتماعی خود تلاش می کند تا حداکثر استفاده را از فرصت به دست آمده نماید.

در تغیییر پایگاه اجتماعی افراد برخی تغییرات زمان بر و در یک فرایند چندین ساله و با اراده فردی حاصل می شود به عنوان مثال یک فرد تحصیلکرده در سطوح عالیه با بهره مندی از توان فردی به پایگاه اجتماعی مطلوب خود دست پیدا می کند این نوع از تحرک و رشد به صورت فرایند و بدون اراده ای خارج از اراده فرد بدست آمده است اما در نوع دوم از تغییر پایگاه اجتماعی بهره مندی از اراده ای خارج از اراده شخصی تاثیر گذار می باشد که منجر به تغییر پایگاه اجتماعی فرد می شود، از مصادیق این توع از تغییر می توان به عضویت حزبی، روابط شخصی و فامیلی و مبتنی بر ارادت محوری با نخبگان ملی و استانی اشاره نمود و یا بهره گیری از پدیده های مدنی چون انتخابات اشاره نمود که در پی آن فرد به نهادهای محلی چون شورا و یا مجلس دست می یابد.

در این قسمت به مهمترین ابزارها و فرایندهایی که یک شخص را می تواند به کانون های قدرت برساند اشاره خواهد شد.

-انتخابات :

یکی از پدیده های سیاسی که جابجایی مدنی قدرت سیاسی را محقق می کند پدیده انتخابات می باشد که منجر به چرخش نخبگان و در عین حال نیروسازی را محقق می سازد. انتخابات به عنوان یک ابزار در جهت کانالیزه نمودن کشمکش سیاسی است تا به قول موریس دورژه مبارزه با رژیم را تبدیل به مبارزه در درون رژیم نماید، هر فردی که بتواند مدیریت افکار عمومی را در دست گیرد و با افکار و احساسات توده ها و یا مطالبات توده ها خود را نزدیکتر نماید امکان دست یابی به قدرت سیاسی را برای خود محتمل تر می نماید به عبارت دقیق تر افرادی که توانایی گفتمان سازی را در جامعه بدست بگیرند می توانند در رسیدن به قدرت سیاسی بهتر عمل نمایند، البته در برخی موارد آرایش سیاسی کاندیداها و اصول حاکم بر بازی انتخابات می تواند در کامیابی و یا ناکامی یک فرد تاثیر گذار باشد.

از انتخابات می توان به عنوان یک راه میانبر برای رسیدن به قدرت سیاسی یاد نمود که یک فرد می تواند در کم ترین زمان به کرسی های قدرت سیاسی دست یابد. در سطح کلان انتخابات ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی قابل توجه است ،اما بد نیست اشاره ای به انتخابات مجلس کنیم که رقابت و تبلیغات زودرس آن خیلی زودتر از موعد قانونی آغاز شده است و هرجویای نام و جویای قدرتی در قالب ها و عناوین مختلف به دنبال راه اندازی کارناوال های انتخاباتی خود هستند تا شاید تجربه و فرصت تجربه سیاسی نوین را بدست آورند و به مثابه سایر تجربه کنندگان از منطقه خود اعراض نموده و به متن قدرت و بازی های سیاسی برسند، شاید قابل بررسی باشد که چه تعداد از نمایندگان یک حوزه انتخابیه بعد از سپری نمودن دوره نمایندگی خود به منطقه خود برگشته اند. پرواضح است که اغلب آنان در شرایط بعد از نمایندگی در شرایط متفاوتی مشغول به فعالیت هستند و شاید یکی از جذاب ترین شغل هایی که می تواند مطلوبیت قدرت سیاسی را دوچندان نماید رسیدن به کرسی نمایندگی مجلس است که شغلی بس فرصت ساز می باشد چرا که از قبل آن یک فرد می تواند چندین فرد دیگر را مورد حمایت قرار دهد و برای آنان فرصت سازی نماید از همین منظر و زاویه است که"توماس هابز" ظریه پرداز واقع گرا نظام های فردگرا را بهتر از نظام های پارلمانی قلمداد می نمود.

-عضویت در احزاب سیاسی

در جوامع توسعه یافته که احزاب سیاسی نهادینه شده می باشند منطق حاکم بر بازی های سیاسی مبتنی بر اصول حزبی است و کارکردهای احزاب سیاسی در این جوامع مشخص است کارکردهایی چون آموزش سیاسی، تجمیع و تلفیق منافع جامعه و انتقال آن به دولت و نظارت و کنترل سیاسی را می توان شمارش نمود در جامعه ما هنوز حزب به معنای واقعی کلمه شکل نگرفته است خاستگاه احزاب سیاسی در جوامع توسعه یافته از پایین می باشد و این در حالی است که در جوامع در حال گذار احزاب خاستگاهی بالادسـتی دارند و به همین دلیل ناکارآمد و فاقد کارکردهای اساسی و بنیادین می باشد در هر حال در جامعه ما نیز دو خرده گفتمان اصول گرا و اصلاح طلب وجود دارد که خود مجموعه ای از گروهها را در خود جای داده است و بی شک یکی از شاخص های دست یابی به قدرت سیاسی از سوی خرده گفتمان های مذکور میزان نزدیکی و دوری به این خرده گفتمان ها می باشد.

اصلاح طلب یا اصول گرا بودن می تواند معیاری برای رسیدن به قدرت سیاسی شود و فرصت های نوینی را فراروی نخبگان اجرایی قرار دهد البته هستند افرادی که در هر حالت با استفاده از ابزارها در قدرت سیاسی باقی می مانند و برای آنان مرگ سیاسی وجود ندارد و هماره تلاش می کنند خود را هم با اصول گرایی و اصلاح طلبی سازگار نمایند. باید به این نکته نیز اشاره نمود که احزابی که مبارزه در درون رژیم را تبدیل به مبارزه با رژیم نمایند از سوی نظام سیاسی طرد شده و به حاشیه رانده می شوند احزابی می توانند نقش آفرین باشند که در چارچوب نظام سیاسی و بر اساس گفتمان غالب عمل نمایند .

- ارادت محوری و دست یابی بر قدرت سیاسی

ارادت محوری وداشتن رابطه معنوی با نخبگان اجرایی ملی و یا استانی یکی از بی بدیل ترین ابزارهای رسیدن به قدرت سیاسی و تغییر پایگاه اجتماعی است، ارادت محوری در واقع آنتی تز شایسته سالاری است، جامعه ای که مدیران خود را بر اساس منطق ارادت محوری انتخاب می کند زمینه را برای بازتولید فرهنگ تملق و چاپلوسی فراهم می کند، البته ارادت محوری یکی از نشانه های فرهنگ سیاسی جوامع در حال گذار و در حال توسعه می باشد، تالکوت پارسونز در مقایسه جامعه غربی و شرقی به این موضوع اشاره دارد وی می گوید جامعه غربی مهارت محور است و این در حالی است که جامعه شرقی ارادت محور، بنابراین ارادت محوری یکی از شاخص های رسیدن به تحرک عمودی و دست یازیدن به قدرت سیاسی است به هر میزان که ارادت محوری در متن باشد به همان میزان مهارت محوری در حاشیه قرار می گیرد .

-فامیل بازی ابزاری برای رسیدن به قدرت سیاسی

بی شک در جوامع در حال توسعه فامیل بازی یا نپوتیزم یکی از اصول حاکم بر نظام اداری محسوب می شود شاید کمتر سازمان و نهادی باشد که در آن مجموعه ای از بستگان را مشاهده نکرد به واقع یکی از مولفه های نظام اداری ما همین اصل می باشد که هر شخصی که به قدرت می رسد در پی وارد نمودن بستگان نسبی و سببی خود به کرسی های قدرت می باشد در این رابطه نسبت های فامیلی نسبی و سببی چه در سطح خرد و چه در سطح کلان قابل مشاهده است که در هردوره ای شاهد صف آرایی و قدرت یابی آنان می باشیم ،نپوتیزم و فامیل بازی یکی از ابزارهای به حاشیه راندن نخبگان فکری است و به نوعی سرمایه اجتماعی را به سمت فرسایش سوق می دهد. در این قسمت می توان به ازدواج های سیاسی نیز اشاره نمود که منجر به تغییر پایگاه اجتماعی افراد شده است و کرسی های رنگینی را برای برخی افراد به ارمغان آورده است .

در پایان باید به این نکته اشاره شود؛ در حالی که توده ها از خستگی روزانه در خواب خوش شبانگاهی هستند و درگیر دغدغه های روزانه خود چه لابی ها و رایزنی هایی برای رسیدن به قدرت در زیر آسمان شهر انجام نمی شود و چه نشست ها ؛ تماس ها و واسطه هایی که تعریف نمی شود و چه طومارها و شرح حال ها که کتابت نمی شود تا فردی از حاشیه به متن آید و چه متنفذان سیاسی و اقتصادی بسیج نمی شوند تا فردی خاص به قدرت برسد و از قدرت او آنان قوی تر و امتیازهای بیشتری به دست آورند البته شاید همه آنان سودای خدمت دارند نه سودای قدرت؟.به امید رسیدن به جامعه ای پویا و مهارت محور نه ارادت محور. به امید رسیدن به جامعه ای که منافع ملی را مقدم بر منافع شخصی و حزبی و گروهی بداند، به امید رسیدن به جامعه ای که در آن کمتر حرف بزنیم و بیشتر فکر کنیم و در نهایت به امید جامعه ای که از منیت ها بگذریم و ما شدن را تجربه نماییم .

نویسنده : دکتر عبدالرضا بای . عضو هیات علمی دانشگاه

انتهای پیام/

نظرات

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

البرزی

خواندن و تامل در این یادداشت ، دقیقاً مصداق بهره مندی از کلاس درس اساتید بزرگ علوم سیاسی است. از این مطلب به مانند همۀ سالهایی که در محضر دکتر بای شاگردی کردم، لذت بردم. از " گلستان ما " هم صمیمانه تشکر می کنم.

0
0
پاسخ
1393-11-30 14:27

© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.