1394-04-18 11:35
1679
0
17333
یک هفته هفت چهره؛

از آروغ روشنفکری محسن تنابنده تا ستاره بچینی رامبد جوان + عکس

اینکه چرا اوضاع پرسپولیس اینگونه شده مجال جداگانه ای می طلبد، اما تحولات بازار نقل و انتقالات تلنگری بود و دوباره یادمان آورد که پرسپولیس تیم درخشان تمام دهه های گذشته اصلا اوضاع مناسبی ندارد.

به گزارش گلستان ما، اینکه چرا اوضاع پرسپولیس اینگونه شده مجال جداگانه ای می طلبد، اما تحولات بازار نقل و انتقالات تلنگری بود و دوباره یادمان آورد که پرسپولیس تیم درخشان تمام دهه های گذشته اصلا اوضاع مناسبی ندارد.

مهدی طارمی و .... یا (پیراهنت حرمت دارد ،هفته)

یک هفته هفت چهره

اینکه چرا اوضاع پرسپولیس اینگونه شده مجال جداگانه ای می طلبد، اما تحولات بازار نقل و انتقالات تلنگری بود و دوباره یادمان آورد که پرسپولیس تیم درخشان تمام دهه های گذشته اصلا اوضاع مناسبی ندارد ،هجوم یکباره ی مدیران سیاسی در جهت کسب شهرت  و منفعت های زود گذر و سیل دلالانی که در پوشش های مختلف ،بازار پر پول فوتبال را انتخاب می کنند باعث شده عشق و تعصب و عرق به پیراهن نزد بازیکنان به مضحکه ای تبدیل شود، شاید بتوان به آنها هم حق داد وقتی هیچ ساختار و تعریفی در مناسبات باشگاه نمی بینند آنها هم در جهت منافع قدم بر می دارند ،اما حداقل انتظاری که می توان داشت این است که سر هواداران منت نگذارند،عالیشاه و طارمی جزو بهترین های پرسپولیس بوده اند، اما باید بدانند اگر اسمی از آنها است، اگر نیمچه اعتباری دارند از صدقه سری هوادارانی است که به عشق نام "پرسپولیس "آنها را فریاد می زنند، اینکه در بازار نقل و انتقالات برای قرارداد بستن ناز و غمزه می آیید ایرادی ندارد ،اما یادتان نرود که هرچه هستید از برکت «پرسپولیس» است کافی است، یک فصل پیراهن تیم دیگری تن کنید آن وقت متوجه می شوید، اعتباری که داشته اید فقط از پس هواداران میلیونی بوده ،تمام این داستان ها را در مورد استقلال هم صدق می کند(نمونه اش کرار) ،یاد باد روزگارانی که پیوس ، زرینچه ،مهدوی کیا و مجیدی و...این پیراهن ها را تن می کردند.


حمید رسایی و...یا(چرا انقدر خشن؟!،هفته)

یک هفته هفت چهره

نه درصلاحیت من است و نه هیچ علاقه ای هم به بازی های سیاسی دارم ،اما طی هفته ی گدشته حرف هایی به گوش رسید که در که کمی عجیب بود ؛ادبیاتی خشن و مسدود کننده ی هر نوع گفتمان و تبادل نظر ،حتی اگر فحوای کلام این بزرگان درست و قابل تامل باشد ،با این شکل بازتاب جالبی نخواهند داشت ،آیت الله سید احمد علم الهدی امام جمعه ی محترم مشهد طی سخنانی انتقادش از دوستداران موسیقی را اینگونه بیان کرد : «بعضی از کنسرت ها بلیط هایشان هفتاد هزار تومان است، و افرادی که این بلیط ها را خریداری می کنند یک اقلیت هوسباز شهوتران هستند و باید گفت شما به عنوان کسی که در نظام مسئولیت دارید می خواهید مسیر را برای شهوترانی فراهم کنید» ودر ادامه به حرف های حجت السلام رسایی می رسیم که در انتقاد از مذاکره کنندگان گفته است :«تیم مذاکره کننده موظف به رعایت خطوط قرمز رهبری است آقای روحانی در انتخابات می گفت هم سانترفیوژها بچرخد هم چرخ زندگی مردم،هر دستی که خطوط قرمز رهبری و منافع ملی را رعایت نکند ملت این دست را خواهد شکست» ، هوسباز ،شهوتران ، دستانی که خواهد شکست ،با این واژه ها آرامش نخواهیم داشت ،همین!


محسن تنابنده یا (آروغ روشنفکری،هفته)

یک هفته هفت چهره

محسن تنابنده این روزها با «گینس »روی پرده ی سینما خوب می فروشد ،آنتن تلویزیون را هم با «پایتخت 4 »در اختیار دارد ، کسی که با کاراکتر: نقی معمولی در اذهان همه ی ما نشسته است در پاسخ به انتقاداتی که از پایتخت شده اینگونه واکنش نشان داد :«ما با شرایط سختی کار را به آنتن رساندیم گرمای وحشتناک شمال ،لوکیشن های متعدد... در این شرایط توقع نداریم، توسط گروهی مورد هجمه بی مورد قرار بگیریم،افرادی که بی خبر از شرایط کار در رسانه ملی هستند زیر باد کولر می نشینند سیگار می کشند و آروغ روشنفکری می زنند» ظاهرا گرما خیلی محسن تنابنده را ازار داده، البته هوای شمال شرجی هم هست و تحملش دشوار ،اما فقر داستان در پایتخت و لحن دو گانه ی کار که گاه فانتزی ،گاه رئال می شود، بدون پیشینه بودن شخصیت ها نظیر: هما سعادت که بعد از 4 سری همچنان هیچ خبری از خانواده و پشتوانه اش نیست، لهجه ی تهرانی اش وایراداتی از این دست را باید قبول کرد،منصفانه قضاوت کنیم پایتخت هنوز جذاب است و قبول هم داریم وقتی آدمهای غیر متخصص در این حوزه نظیر مداحان هم با شما در می افتند کمی کار دشوار می شود اما میان آنها که منتقدند و آنها که نظر شخصی را بلند گو می کنند ،تفاوت زیادی است ،اصلا مگه داریم ؟ مگه میشه؟  آقای تنابنده همه را به یک چوب نرانید،انصافا گرمای هوا چه ربطی به شخصیت پردازی نامناسب دارد؟،منتظر قسمت های پیش رو می مانیم و خنده هایی که شما خلق می کنید


رامبد جوان یا (ستاره بچینی ،هفته)

یک هفته هفت چهره

بعد از مسائلی که در زندگی شخصی رامبد جوان حادث شد، تصور اینکه برگردد وبا برنامه ای در شکل و سیاق خندوانه تا این حد موفق شود  ،دور از ذهن بود، اما رامبد جوان موفق شده با طرحی مناسب و اضافه کردن به موقع کاراکترهایی همچون؛ نیما و یا جناب خان موفق ترین تاک شوی تلویزیون را عرضه کند ، برخلاف آنچه که در شبکه های دیگر عرضه می شود ،برنامه ی جوان به دنبال رقم زدن "لحظات شاد" است و به قولی از مردم باج نمی گیرد، برنامه ی هفته ی گذشته ی "خندوانه" که حمید گودرزی را به عنوان مهمان داشت، تجربه ی زیست راحت و بی آلایش یک سلبریتی را مقابل دوربین رقم زد ،همان کاری که خندوانه شروع کننده ی آن بوده ، ستاره ی سینما مقابل دوربین فارغ از هر قید و بندی خودش می شود و مردم که ستاره را عریان می بینند به شدت از برنامه ی شاد و مفرح خندوانه استقبال می کنند ،آقای رامبد جوان، دم شما گرم که به دنبال خود نمایی نیستی و خودت را بر مخاطب و مهمان مسلط نمی کنی ،همین که یک ساعتی از کنترل بازی خلاص می شویم ،نتیجه ی آسایشی است که با برنامه ی شما داریم


پیروز ارجمند یا (از صدا افتاده ساز و کمونچه ی ،هفته)

یک هفته هفت چهره

مدیر کل دفتر موسیقی وزارت ارشاد به دلیل آنچه که خود پیگیری دغدغه های تحصیلی نامیده از سمت خود استعفا داد ، دوران سخت و پرماجرای ریاست او که با لغو 21 کنسرت همراه بود در نهایت با استعفای قابل پیش بینی او همراه شد ؛استعفایی که اگر چه بهانه اش پیگیری تحصیل و دغدغه های شخصی عنوان شده ولی کیست که نداند فشارهای خارج از تصور از افراد و نهادهای متعدد شاید پر رنگ ترین دلیل آن بوده ،ارجمند بهانه است، آنچه که هدف قرار می گیرد «موسیقی» است ،ذکر خاطره ای از او شاید روشنگر داستان باشد : ارجمند که نوازنده ی ؛نی ،تنبک ،دف و سه تار است، از دوران کودکی و تلمذ نزد اساتید می گوید دورانی که مادر برای بد نام شدن فرزندش مجبور بوده تنبک را زیر چادر پنهان کند، مبادا که مردم فرزندش را "مطرب" بخوانند ،سالها بعد زمانی که او مدیرکل دفتر موسیقی می شود، ادامه ی همان نگاه را در بین مسئولین و افراد تاثیر گذار می بیند ،همان نگاهی که ارجمند را به جایی می رساند که می گوید :موثر نیستم پس می روم، او از جمله افرادی بود که سر جای خود قرار گرفته بود اما نگاه تعارف مابانه ی مسئولین به موسیقی باعث آشفتگی بیشتر شده و انگار قرار نیست به این زودی ها موسیقی به آرامش برسد.وقتی علیرضا قربانی اجازه ی اجرای زنده پیدا نمی کند، اما نازل ترین شکل موسیقی پاپ در سالن ها جولان می دهد وقتی...


علی شهابیان یا (مهرداد پولادی یاد بگیر، هفته)

یک هفته هفت چهره

سرباز وظیفه ی 45 ساله با داشتن هشت فرزند و سه نوه در دهه ی پنجم زندگی اش دچار تحول شده و داوطلبانه خود را معرفی کرده است .او که هم اکنون در یگان ویژه ی خوزستان مشغول طی کردن دوران آموزشی است ،کمی دیر دچار تحول شده اما ما همین تحول را هم غنیمت می شماریم ! داستان تحول این مرد دهدشتی از زبان خودش :«با دیدن صحنه شهادت دلاور مردان عرصه مرزبانی در شبکه های تلویزیونی که در شرق کشور شهد شیرین شهادت را نوشیدند، تحولی عجیب در درونم اتفاق افتاد در حال حاضر هیچگونه در آمدی ندارم و تنها در روزهای مرخصی از طریق حرفه ام؛ کارگری ساختمان ،خانواده وپدر و مادرم را سرپرستی می کنم »البته که هیچوقت برای تحول دیر نیست اما شما با این اوصافی که در خانواده داری در حال انجام خدمت وظیفه ای و سرپرستی این تعداد انسان در این روزگار خیلی فراتر از طی کردن خدمت سربازی است !


محمد جواد ظریف یا (چشم ها به توست ، هفته)

یک هفته هفت چهره

کوران هسته ای به آخرش رسیده و مردم چشم به زنگ اخبار خوشی هستند که از اتریش خواهد رسید، ظریف؛ نه مصدق است نه وطن فروش، نه آنقدر بت وارگی دارد ،نه انقدر پلشتی و سیاهی؛ اما هر چه که هست جزو معدود سیاستمداران  دوست داشتنی این روزهاست ؛پر تلاش و خستگی ناپذیر ، فردای توافق هیچ اتفاق خاصی نخواهد افتاد ،اما همین که تیتر هسته ای از صدر اخبار بیفتد و حالمان کمی خوب شود، ما را خوش است، آقا "جواد ظریف" خدا قوت ،منتظر "لبخند" لحظه ی طلوع مذاکرات هستیم ،شاید همین فردا که آفتاب در بیاید... / برترین ها

انتهای پیام/

نظرات

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.