كسى كه كفاره روزه رمضان بر او واجب است، بايد يك بنده آزاد كند يا به دستورى كه در مسأله بعد گفته مىشود دو ماه روزه بگيرد، يا شصت فقير را سير كند يا به هر كدام يك مُد كه تقريباً ده سير است طعام يعنى گندم يا جو و مانند اينها بدهد.
به گزارش گلستان ما؛ شما در اين ماه شريف[رمضان] به ضيافت حق تعالى دعوت شدهايد: "دعيتم فيه إلى ضيافة اللّه" خود را براى مهمانى باشكوه حضرت حق آماده سازيد. لا اقل به آداب صورى و ظاهرى روزه پايبند باشيد. (آداب حقيقى باب ديگرى است كه به زحمت و مراقبت نياز دارد.) معناى روزه فقط خوددارى و امساك از خوردن و آشاميدن نمىباشد؛ از معاصى هم بايد خوددارى كرد. اين از آداب اوليه روزه مىباشد كه براى مبتديهاست. (آداب روزه براى مردان الهى كه مىخواهند به معدن عظمت برسند غير از اين مىباشد.) شما اقلا به آداب اوليه روزه عمل نماييد؛ و همان طور كه شكم را از خوردن و آشاميدن نگه مىداريد، چشم و گوش و زبان را هم از معاصى باز داريد.
جاهايى كه قضا و كَفّاره واجب است
- اگر در روزه رمضان عمداً قى كند يا در شب جنب شود و به تفصيلى كه در مسأله 1630 گفته شد سه مرتبه بيدار شود و بخوابد و تا اذان صبح بيدار نشود فقط بايد قضاى آن روز را بگيرد و چنانچه عمداً اماله كند يا سر زير آب ببرد بنا بر احتياط واجب بايد كفاره هم بدهد ولى اگر كار ديگرى كه روزه را باطل مىكند عمداً انجام دهد در صورتى كه مىدانسته آن كار روزه را باطل مىكند قضا و كفاره بر او واجب مىشود.
- اگر به واسطه ندانستن مسأله كارى انجام دهد كه روزه را باطل مىكند، چنانچه مىتوانسته مسأله را ياد بگيرد، بنا بر احتياط واجب كفاره بر او ثابت مىشود و اگر نمىتوانسته مسأله را ياد بگيرد يا اصلًا ملتفت مسأله نبوده يا يقين داشته كه فلان چيز روزه را باطل نمىكند، كفاره بر او واجب نيست.
احكام روزه مسافر
- مسافرى كه بايد نمازهاى چهار ركعتى را در سفر دو ركعت بخواند، نبايد روزه بگيرد و مسافرى كه نمازش را تمام مىخواند مثل كسى كه شغلش مسافرت يا سفر او سفر معصيت است، بايد در سفر روزه بگيرد.
- مسافرت در ماه رمضان اشكال ندارد. ولى اگر براى فرار از روزه باشد مكروه است.
- اگر غير از روزه رمضان روزه معين ديگرى بر انسان واجب باشد بنا بر احتياط واجب نبايد در آن روز مسافرت كند. و اگر در سفر باشد بايد قصد كند كه ده روز در جايى بماند و آن روز را روزه بگيرد ولى اگر نذر كرده باشد روز معينى را روزه بگيرد مىتواند در آن روز مسافرت نمايد.
- اگر نذر كند روزه بگيرد و روز آن را معين نكند، نمىتواند آن را در سفر به جا آورد. ولى چنانچه نذر كند كه روز معينى را در سفر روزه بگيرد بايد آن را در سفر به جا آورد. و نيز اگر نذر كند روز معينى را چه مسافر باشد يا نباشد، روزه بگيرد بايد آن روز را اگر چه مسافر باشد روزه بگيرد.
- مسافر مىتواند براى خواستن حاجت سه روز در مدينه طيبه روزه مستحبى بگيرد.
- كسى كه نمىداند روزه مسافر باطل است اگر در سفر روزه بگيرد و در بين روز مسأله را بفهمد روزهاش باطل مىشود. و اگر تا مغرب نفهمد روزهاش صحيح است.
- اگر فراموش كند كه مسافر است، يا فراموش كند كه روزه مسافر باطل مىباشد و در سفر روزه بگيرد روزه او باطل است.
- اگر روزهدار بعد از ظهر مسافرت نمايد، بايد روزه خود را تمام كند و اگر پيش از ظهر مسافرت كند، وقتى به حد ترخص برسد يعنى به جايى برسد كه ديوار شهر را نبيند و صداى اذان آن را نشنود، بايد روزه خود را باطل كند و اگر پيش از آن روزه را باطل كند بنا بر احتياط، كفاره نيز بر او واجب است.
- اگر مسافر پيش از ظهر به وطنش برسد، يا به جايى برسد كه مىخواهد ده روز در آن جا بماند، چنانچه كارى كه روزه را باطل مىكند انجام نداده، بايد آن روز را روزه بگيرد و اگر انجام داده، روزه آن روز بر او واجب نيست.
- اگر مسافر بعد از ظهر به وطنش برسد، يا به جايى برسد كه مىخواهد ده روز در آن جا بماند، نبايد آن روز را روزه بگيرد.
- مسافر و كسى كه از روزه گرفتن عذر دارد، مكروه است در روز ماه رمضان جماع نمايد و در خوردن و آشاميدن كاملًا خود را سير كند.
كَفّاره روزه
- كسى كه كفاره روزه رمضان بر او واجب است، بايد يك بنده آزاد كند يا به دستورى كه در مسأله بعد گفته مىشود دو ماه روزه بگيرد، يا شصت فقير را سير كند يا به هر كدام يك مُد كه تقريباً ده سير است طعام يعنى گندم يا جو و مانند اينها بدهد، و چنانچه اينها برايش ممكن نباشد، هر چند مد كه مىتواند به فقرا طعام بدهد و اگر نتواند طعام بدهد بايد استغفار كند، اگر چه مثلًا يك مرتبه بگويد استغفر اللَّه و احتياط واجب در فرض اخير آن است كه هر وقت بتواند، كفاره را بدهد.
- كسى كه مىخواهد دو ماه كفاره روزه رمضان را بگيرد، بايد سى و يك روز آن را پى در پى بگيرد و اگر بقيه آن پى در پى نباشد اشكال ندارد.
- كسى كه مىخواهد دو ماه كفاره روزه رمضان را بگيرد، نبايد موقعى شروع كند كه در بين سى و يك روز، روزى باشد كه مانند عيد قربان، روزه آن حرام است.
- كسى كه بايد پى در پى روزه بگيرد، اگر در بين آن بدون عذر يك روز روزه نگيرد، يا وقتى شروع كند كه در بين آن به روزى برسد كه روزه آن واجب است، مثلًا به روزى برسد كه نذر كرده آن روز را روزه بگيرد، بايد روزهها را از سر بگيرد.
- اگر در بين روزهايى كه بايد پى در پى روزه بگيرد عذرى مثل حيض يا نفاس، يا سفرى كه در رفتن آن مجبور است، براى او پيش آيد، بعد از برطرف شدن عذر واجب نيست روزهها را از سر بگيرد بلكه بقيه را بعد از برطرف شدن عذر به جا مىآورد.
- اگر به چيز حرامى روزه خود را باطل كند، چه آن چيز اصلًا حرام باشد مثل شراب و زنا، يا به جهتى حرام شده باشد، مثل نزديكى كردن با عيال خود در حال حيض، بنا بر احتياط كفاره جمع بر او واجب مىشود يعنى بايد يك بنده آزاد كند و دو ماه روزه بگيرد و شصت فقير را سير كند، يا به هر كدام آنها يك مد كه تقريباً ده سير است گندم يا جو يا نان و مانند اينها بدهد. و چنانچه هر سه برايش ممكن نباشد، هر كدام آنها كه ممكن است بايد انجام دهد.
- اگر روزهدار دروغى را به خدا و پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم نسبت دهد، كفاره جمع كه تفصيل آن در مسأله پيش گفته شد بنا بر احتياط بر او واجب مىشود.
- اگر روزهدار در يك روز ماه رمضان چند مرتبه جماع كند، يك كفاره بر او واجب است. ولى اگر جماع او حرام باشد يك كفاره جمع واجب مىشود.
- اگر روزهدار در يك روز ماه رمضان چند مرتبه غير جماع كار ديگرى كه روزه را باطل مىكند انجام دهد، براى همه آنها يك كفاره كافى است.
- اگر روزهدار جماع حرام كند و بعد با حلال خود جماع نمايد يك كفاره جمع كافى است.
- اگر روزهدار كارى كه حلال است و روزه را باطل مىكند، انجام دهد، مثلًا آب بياشامد و بعد كار ديگرى كه حرام است و روزه را باطل مىكند انجام دهد، مثلًا غذاى حرامى بخورد، يك كفاره كافى است.
- اگر روزهدار آروغ بزند و چيزى در دهانش بيايد، چنانچه عمداً آن را فرو ببرد، روزهاش باطل است. و بايد قضاى آن را بگيرد و كفاره هم بر او واجب مىشود، و اگر خوردن آن چيز حرام باشد، مثلًا موقع آروغ زدن، خون يا غذايى كه از صورت غذا بودن خارج شده، به دهان او بيايد و عمداً آن را فرو برد، بايد قضاى آن روزه را بگيرد و بنا بر احتياط، كفاره جمع هم بر او واجب مىشود.
- اگر نذر كند كه روز معينى را روزه بگيرد، چنانچه در آن روز عمداً روزه خود را باطل كند، بايد يك بنده آزاد نمايد يا دو ماه پى در پى روزه بگيرد يا به شصت فقير طعام دهد.
- اگر به گفته كسى كه مىگويد مغرب شده افطار كند و بعد بفهمد مغرب نبوده است، قضا و كفاره بر او واجب مىشود. ولى اگر خبر دهنده عادل بوده فقط قضاى آن روز واجب است.
- كسى كه عمداً روزه خود را باطل كرده، اگر بعد از ظهر مسافرت كند، يا پيش از ظهر براى فرار از كفاره سفر نمايد، كفاره از او ساقط نمىشود بلكه اگر قبل از ظهر مسافرتى براى او پيش آمد كند، بنا بر احتياط كفاره بر او واجب است.
- اگر عمداً روزه خود را باطل كند، و بعد عذرى مانند حيض يا نفاس يا مرض براى او پيدا شود، كفاره بر او واجب نيست.
- اگر يقين كند كه روز اول ماه رمضان است و عمداً روزه خود را باطل كند بعد معلوم شود كه آخر شعبان بوده كفاره بر او واجب نيست.
- اگر انسان شك كند كه آخر رمضان است يا اول شوال و عمداً روزه خود را باطل كند، بعد معلوم شود اول شوال بوده كفاره بر او واجب نيست.
- اگر روزهدار در ماه رمضان با زن خود كه روزهدار است جماع كند، چنانچه زن را مجبور كرده باشد، كفاره روزه خودش و روزه زن را بايد بدهد، و اگر زن به جماع راضى بوده، بر هر كدام يك كفاره واجب مىشود.
- اگر زنى شوهر روزهدار خود را مجبور كند كه جماع نمايد، يا كار ديگرى كه روزه را باطل مىكند انجام دهد، واجب نيست كفاره روزه شوهر را بدهد.
- اگر روزهدار در ماه رمضان، با زن خود كه روزهدار است جماع كند، چنانچه بطورى زن را مجبور كرده باشد كه از خود اختيارى نداشته باشد و در بين جماع زن راضى شود، بايد مرد دو كفاره و زن يك كفاره بدهد، و اگر با اراده و اختيار عمل را انجام دهد اگر چه مجبورش كرده باشد مرد بايد كفاره خودش و زن را بدهد.
- اگر روزهدار در ماه رمضان با زن روزهدار خود كه خواب است جماع نمايد، يك كفاره بر او واجب مىشود و روزه زن صحيح است و كفاره هم بر او واجب نيست.
- اگر مرد زن خود را مجبور كند كه غير جماع كار ديگرى كه روزه را باطل مىكند به جا آورد، كفاره زن را نبايد بدهد و بر خود زن هم كفاره واجب نيست.
- كسى كه به واسطه مسافرت يا مرض روزه نمىگيرد، نمىتواند زن روزهدار خود را مجبور به جماع كند، ولى اگر او را مجبور نمايد بنا بر احتياط بايد كفارهاش را بدهد.
- انسان نبايد در به جا آوردن كفاره كوتاهى كند، ولى لازم نيست فوراً آن را انجام دهد.
- اگر كفاره بر انسان واجب شود و چند سال آن را به جا نياورد، چيزى بر آن اضافه نمىشود.
- كسى كه بايد براى كفاره يك روز شصت فقير را طعام بدهد، اگر به شصت فقير دسترسى دارد، نبايد به هر كدام از آنها بيشتر از يك مد كه تقريباً ده سير است طعام بدهد، يا يك فقير را بيشتر از يك مرتبه سير نمايد، ولى چنانچه
انسان اطمينان داشته باشد كه فقير طعام را به عيالات خود مىدهد يا به آنها مىخوراند مىتواند براى هر يك از عيالات فقير اگر چه صغير باشند يك مد به آن فقير بدهد.
- كسى كه قضاى روزه رمضان را گرفته، اگر بعد از ظهر عمداً كارى كه روزه را باطل مىكند انجام دهد، بايد به ده فقير هر كدام يك مد كه تقريباً ده سير است طعام بدهد و اگر نمىتواند بنا بر احتياط واجب بايد سه روز پى در پى روزه بگيرد.
جاهايى كه فقط قضاى روزه واجب است
- در چند صورت فقط قضاى روزه بر انسان واجب است و كفاره واجب نيست:
اول: آن كه روزهدار در روز ماه رمضان عمداً قى كند.
دوم: آن كه در شب ماه رمضان جنب باشد و به تفصيلى كه در مسأله 1630 گفته شد تا اذان صبح از خواب سوم بيدار نشود.
سوم: عملى كه روزه را باطل مىكند به جا نياورد ولى نيت روزه نكند، يا ريا كند، يا قصد كند كه روزه نباشد.
چهارم: آن كه در ماه رمضان غسل جنابت را فراموش كند و با حال جنابت يك روز يا چند روز روزه بگيرد.
پنجم: آن كه در ماه رمضان بدون اين كه تحقيق كند صبح شده يا نه، كارى كه روزه را باطل مىكند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده، و نيز اگر بعد از تحقيق با اين كه گمان دارد صبح شده، كارى كه روزه را باطل مىكند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده قضاى آن روزه بر او واجب است، ولى اگر بعد از تحقيق گمان يا يقين كند كه صبح نشده و چيزى بخورد و بعد معلوم شود صبح بوده قضا واجب نيست بلكه اگر بعد از تحقيق شك كند كه صبح شده يا نه و كارى كه روزه را باطل مىكند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده، قضا واجب نيست.
ششم: آن كه كسى بگويد صبح نشده و انسان به گفته او كارى كه روزه را باطل مىكند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده است.
هفتم: آن كه كسى بگويد صبح شده و انسان به گفته او يقين نكند، يا خيال كند شوخى مىكند و كارى كه روزه را باطل مىكند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده است.
هشتم: آن كه به گفته كس ديگر كه عادل باشد افطار كنند، بعد معلوم شود مغرب نبوده است.
نهم: آن كه در هواى صاف به واسطه تاريكى يقين كند كه مغرب شده و افطار كند بعد معلوم شود مغرب نبوده است، ولى اگر در هواى ابر به گمان اين كه مغرب شده افطار كند، بعد معلوم شود مغرب نبوده، قضا لازم نيست.
دهم: آن كه براى خنك شدن، يا بىجهت مضمضه كند يعنى آب در دهان بگرداند و بىاختيار فرو رود، ولى اگر فراموش كند كه روزه است و آب را فرو دهد، يا براى وضو مضمضه كند و بىاختيار فرو رود، قضا بر او واجب نيست.
- اگر غير آب چيز ديگرى را در دهان ببرد و بىاختيار فرو رود يا آب داخل بينى كند و بىاختيار فرو رود، قضا بر او واجب نيست.
- مضمضه زياد براى روزهدار مكروه است و اگر بعد از مضمضه بخواهد آب دهان را فرو برد، بهتر است سه مرتبه آب دهان را بيرون بريزد.
- اگر انسان بداند كه به واسطه مضمضه بىاختيار، يا از روى فراموشى آب وارد گلويش مىشود، نبايد مضمضه كند.
- اگر در ماه رمضان، بعد از تحقيق يقين كند كه صبح نشده و كارى كه روزه را باطل مىكند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده قضا لازم نيست.
- اگر انسان شك كند كه مغرب شده يا نه، نمىتواند افطار كند، ولى اگر شك كند كه صبح شده يا نه، پيش از تحقيق هم مىتواند كارى كه روزه را باطل مىكند انجام دهد.
احكام روزه قضا
- اگر ديوانه عاقل شود، واجب نيست روزههاى وقتى را كه ديوانه بوده قضا نمايد.
- اگر كافر مسلمان شود، واجب نيست روزههاى وقتى را كه كافر بوده قضا نمايد. ولى اگر مسلمانى كافر شود و دوباره مسلمان گردد روزههاى وقتى را كه كافر بوده بايد قضا نمايد.
- روزهاى كه از انسان به واسطه مستى فوت شده، بايد قضا نمايد، اگر چه چيزى را كه به واسطه آن مست شده، براى معالجه خورده باشد، بلكه اگر نيت روزه كرده و مست شده و در حال مستى روزه را ادامه داده تا از مستى خارج شده باشد بنا بر احتياط واجب بايد روزه آن روز را تمام كند و بعداً قضا نمايد.
- اگر براى عذرى چند روز روزه نگيرد و بعد شك كند كه چه وقت عذر او برطرف شده مىتواند مقدار كمتر را كه احتمال مىدهد روزه نگرفته قضا نمايد، مثلًا كسى كه پيش از ماه رمضان مسافرت كرده و نمىداند پنجم رمضان از سفر برگشته يا ششم، مىتواند پنج روز روزه بگيرد و نيز كسى هم كه نمىداند چه وقت عذر برايش پيدا شده، مىتواند مقدار كمتر را قضا نمايد، مثلًا اگر در آخرهاى ماه رمضان مسافرت كند و بعد از رمضان برگردد و نداند كه بيست و پنجم رمضان مسافرت كرده، يا بيست و ششم، مىتواند مقدار كمتر يعنى پنج روز را قضا كند.
- اگر از چند ماه رمضان روزه قضا داشته باشد، قضاى هر كدام را كه اول بگيرد مانعى ندارد. ولى اگر وقت قضاى رمضان آخر تنگ باشد، مثلًا پنج روز از رمضان آخر قضا داشته باشد و پنج روز هم به رمضان مانده باشد بايد اول، قضاى رمضان آخر را بگيرد.
- اگر قضاى روزه چند رمضان بر او واجب باشد و در نيت معين نكند روزهاى را كه مىگيرد قضاى كدام رمضان است، قضاى سال اول حساب مىشود.
- كسى كه قضاى روزه رمضان را گرفته، اگر وقت قضاى روزه او تنگ نباشد مىتواند پيش از ظهر روزه خود را باطل نمايد.
- اگر قضاى روزه ماه رمضان شخص ديگرى را گرفته باشد، احتياط واجب آن است كه بعد از ظهر روزه را باطل نكند.
- اگر به واسطه مرض، يا حيض، يا نفاس، روزه رمضان را نگيرد و پيش از تمام شدن رمضان بميرد، لازم نيست روزههايى را كه نگرفته براى او قضا كنند، اگر چه مستحب است.
- اگر به واسطه مرضى روزه رمضان را نگيرد و مرض او تا رمضان سال بعد طول بكشد قضاى روزههايى را كه نگرفته بر او واجب نيست، و بايد براى هر روز يك مد كه تقريباً ده سير است طعام يعنى گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد، ولى اگر به واسطه عذر ديگرى مثلًا براى مسافرت روزه نگرفته باشد و عذر او تا رمضان بعد باقى بماند، روزههايى را كه نگرفته بايد قضا كند و احتياط مستحب آن است كه براى هر روز يك مد طعام هم به فقير بدهد.
- اگر به واسطه مرضى روزه رمضان را نگيرد و بعد از رمضان مرض او برطرف شود ولى عذر ديگرى پيدا كند كه نتواند تا رمضان بعد قضاى روزه را بگيرد بايد روزههايى را كه نگرفته قضا نمايد و نيز اگر در ماه رمضان، غير مرض عذر ديگرى داشته باشد و بعد از رمضان آن عذر برطرف شود و تا رمضان سال بعد به واسطه مرض نتواند روزه بگيرد روزههايى را كه نگرفته بايد قضا كند.
- اگر در ماه رمضان به واسطه عذرى روزه نگيرد و بعد از رمضان عذر او برطرف شود و تا رمضان آينده عمداً قضاى روزه را نگيرد بايد روزه را قضا كند و براى هر روز يك مد گندم يا جو و مانند اينها هم به فقير بدهد.
- اگر در قضاى روزه كوتاهى كند تا وقت تنگ شود و در تنگى وقت عذرى پيدا كند، بايد قضا را بگيرد و براى هر روز يك مد گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد بلكه اگر موقعى كه عذر دارد تصميم داشته باشد كه بعد از برطرف شدن عذر روزههاى خود را قضا كند و پيش از آن كه قضا نمايد در تنگى وقت عذر پيدا كند بايد قضاى آن را بگيرد، و احتياط واجب آن است كه براى هر روز هم يك مد غذا به فقير بدهد.
- اگر مرض انسان چند سال طول بكشد، بعد از آن كه خوب شد اگر تا رمضان آينده به مقدار قضا وقت داشته باشد بايد قضاى رمضان آخر را بگيرد و براى هر روز از سالهاى پيش يك مد كه تقريباً ده سير است، طعام يعنى گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد.
- كسى كه بايد براى هر روز يك مد طعام به فقير بدهد مىتواند كفاره چند روز را به يك فقير بدهد.
- اگر قضاى روزه رمضان را چند سال تأخير بيندازد بايد قضا را بگيرد و براى هر روز يك مد طعام به فقير بدهد.
- اگر روزه رمضان را عمداً نگيرد، بايد قضاى آن را به جا آورد و براى هر روز دو ماه روزه بگيرد يا به شصت فقير طعام بدهد، يا يك بنده آزاد كند، و چنانچه تا رمضان آينده قضاى آن روزه را به جا نياورد براى هر روز نيز دادن يك مد طعام لازم است.
- اگر روزه رمضان را عمداً نگيرد و در روز كارى كه روزه را باطل مىكند انجام دهد، مثلًا چند مرتبه جماع كند يك كفاره كافى است.
- بعد از مرگ پدر پسر بزرگتر بايد قضاى نماز و روزه او را به تفصيلى كه در مسأله 1390 گفته شد به جا آورد ولى قضاى روزه مادر، بر پسر واجب نيست.
- اگر پدر غير از روزه رمضان، روزه واجب ديگرى را مانند روزه نذر نگرفته باشد بايد پسر بزرگتر قضا نمايد.
تنظیم: غلامرضا خارکوهی
اخذ از رساله توضيح المسائل حضرت امام خمینی"ره"
انتهای پیام/
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد