شماره جدید نشریه انقلاب به همت غلامرضا خارکوهی که حاوی مطالب متنوع تاریخی است، با عنوان «سفر مبارزاتی آيت الله خامنهاي به گرگان در سال 43» منتشر شد.
به گزارش سرویس اجتماعی پایگاه خبری تحلیلی «گلستان ما»؛ این ماهنامه که ۱۸ سال است بهصورت تخصصی در باره حوادث تاریخ معاصر استان گلستان و ایران منتشر میشود، مرجع ارزشمندی برای علاقهمندان به مباحث تاریخی است و تنها نشریه بخش خصوصی است که به طور تخصصی و رنگی وقایع تاریخی انقلاب و دفاع مقدس را به همراه رویدادهای دوره زمانی صدسال اخیر به طور مستند و تحلیلی و تاریخ شفاهی تدوین و منتشر میکند.
شماره ۲۴۱ و ۲۴۲ نشریه انقلاب اخیراً در ۸ صفحه رنگی و با عنوان «سفر مبارزاتی آیتالله خامنهای به گرگان در سال ۴۳» منتشر شده، و عناوین مطالب آن چنین است.
* سفر مبارزاتی آیتالله خامنهای به گرگان در سال ۴۳
* خاطرات زندان ساواک از زبان دکتر جواد شریفی
* خاطرات سید جواد سید قاسمی از مبارزات سال ۵۷ گرگان
* سیمای امام علی (ع) در کلام امام خمینی (ره)
* شعر مختومقلی فراغی در باره امام علی (ع)
* دو عکس تاریخی از مراسم طوق بندان گرگانیها در سال 1355ش
* خاطرات صادق کجکلاه از دوره رضاخان در استرآباد و ترکمنصحرا
* خاطرات جنگی حاج سعد الله ساورعلیا از ارتش و جهاد سازندگی
* خاطرات حاج رضا رحیمی از ترورهای گرگان در سال ۱۳۶۰
بخشی از سرمقاله این شماره از نشریه انقلاب که به قلم غلامرضا خارکوهی به رشته تحریر درآمده، چنین است:
در آخرین روزهای بهار سال ۱۳۴۳ حضرت آیتالله سید علی خامنهای، رهبر معظم فعلی، به گرگان آمد، و با سخنرانیهای شجاعانه اهداف پشت پرده، ترفندها و جنایات رژیم پهلوی را برملا کرد، در نتیجه مورد خشم و غضب مأموران قرار گرفت، لذا مأموران رژیم تصمیم گرفتند که او را دستگیر نمایند. اما مردم انقلابی گرگان او را در تاریکی شب - ساعت سه بعد از نیمهشب ۱۶ تیر سال ۴۳ - از چنگ پلیس فراری و نجات دادند.
آقای خامنهای بنا به قولی که سال قبل داده بود، روز اول ماه صفر -۲۲ خرداد ۴۳ - به گرگان آمد. البته پیش از آن، رفقای گرگانی را در جریان سفر خود گذاشته بود. خیلی زود مجالس سخنرانی برایش فراهم شد و در دهه اول صفر، گوشهای زیادی جلب حرفهای او گردید. دهه دوم را در مسجد مصلای گرگان که از عصر صفوی مسجد مهم شهر بوده، منبر رفت. هرچند در ابتدا گفتههایش روکش سیاسی نداشت، اما برای جوانان گرگان تازه بود، چون برای محتوای سخنانش برنامهریزی کرده بود. فاش گفتن را برای اواخر دهه سوم، همزمان با سالگرد رحلت پیامبر (ص)، شهادت امام حسن مجتبی (ع) و امام رضا (ع) نگه داشته بود. زمینهها را میچید تا به بازگویی حوادث خونین مدرسه فیضیه و ۱۵ خرداد سال گذشته برسد. برخی از جوانان پامنبری او به هیجان و حرکت درآمده بودند. منبرهای او منحصر به مسجد کهن مصلا نبود، گاه در یک بازارچه برای مردم سخن میراند، گاه در خانهها و مساجد، استقبال مردم فوقالعاده بود. چنان که خود میگوید: «در پاساژ... که من منبر میرفتم، خیابان بند میآمد. جلوی ماشینها بسته میشد، از بس جمعیت میآمد.»
آقای خامنهای دهه آخر صفر، هر شب در چهار یا پنج مکان گرگان سخنرانی داشت که تا پاسی از نیمهشب ادامه مییافت. برخی از مستمعان، پای همه منابر او مینشستند. بعد از پایان سخنرانی اول، دنبالش راه میافتادند تا منبر بعدی...
نخستین گزارشی که از او به ساواک گرگان رسید، پس از این سخنرانی بود، چرا که «نسبت به زمامداران اجتماع سخنان توهینآمیزی» زده بود. از ابوذر - صحابی بزرگ رسولالله - گفته بود که هرگاه حرف حساب میزد، جوابش را با سرنیزه میدادند. گفته بود: «بنده و تمام شاگردان که روز آخر خدمت آقای خمینی بودیم [به ما] گفت که دست از تبلیغ بر ندارید.»
به دنبال این سخنان، رئیس ساواک گرگان - آقای موثقی - در تاریخ ۱۸ تیر سال ۴۳ موضوع را به اطلاع سازمان اطلاعات و امنیت ساری رساند و نیز از شهربانی خواست، آقای خامنهای را احضار کند و به او تذکر دهد. سخنرانیهای او تاثیرآشکاری در دیگر مبلغانی که از قم و مشهد به گرگان آمده بودند، گذاشت، بهطوریکه آنان «مطالبی بر علیه دولت وقت و حمایت از [امام] خمینی ایراد نموده و احساسات مردم را تحریک نمودهاند و معلوم نیست چرا از این اعمال شهربانی جلوگیری نمیکند.»...
*************
در ادامه صفحات کامل نشریه انقلاب ارائه میشود:
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد