1394-04-03 05:30
1256
0
16561
تفسیر قرآن از منظر امام(4) :

همه گرفتاري ها از انانيت انسان

حضرت امام خمینی(ره) کتاب مخصوصی بنام " تفسیر قرآن " ننوشته اند. به عبارت دیگر فرصت این کار را با توجه به دقت وحساسیتی که داشته بدست نیاورده اند. اما گاهی برخی از سوره های کوچک و یا بعضی از آیات را در مباحث و آثار خود به اقتضای بحث بطور اجمال تفسیر نموده که بسیار جالب و جاذب می باشد.

به گزارش گلستان ما ؛ هر چه بر ما بگذرد، از اين حبّ نفس است، از اين انانيت است: أعدى‏ عَدُوِّكَ نَفْسُكَ الَّتى بَيْنَ جَنْبَيْكَ. يك همچه تعبيرى هست: [نفس‏] از همه دشمنها بدتر است، از همه بتها بزرگتر است، مادرِ بتهاست: «مادر بتها، بت نفس شماست» ، از همه بتها بيشتر، انسان به اين [بت‏] عبادت مى‏كند، توجهش به اين بيشتر است؛ و تا اين بت را نشكند، نمى‏تواند الهى بشود؛ نمى‏شود هم بت باشد و هم خدا؛ اين نمى‏شود هم انانيت باشد و هم الهيت باشد. تا از اين «بيت»، از اين بتخانه، از اين بت رها نشويم و پشت نكنيم به اين بت، و رو نكنيم به خداى تبارك و تعالى، و از اين خانه خارج نشويم، يك موجودى هستيم به حسب واقع بت‏پرست، و لو به حسب ظاهر خدا [كهنه‏پرست‏]؛ اما خدا را به لفظ مى‏گوييم و آنكه در دل ما هست خودمان است، خدا را هم براى خودمان مى‏خواهيم. اگر خدا [را] هم بخواهيم براى خودمان مى‏خواهيم.

لفظاً مى‏ايستيم و نماز مى‏خوانيم، "إيّاكَ نَعْبُدُ و إيّاكَ نَسْتَعينُ" مى‏گوييم؛ ولى واقعاً عبادت، عبادت نفس است. وقتى توجه به خود باشد، همه جهات خودم باشم، همه چيز را براى خودم بخواهم. همه اين گرفتاريهايى كه براى بشر است از اين نقطه به پا مى‏شود. همه گرفتاريها از انانيت انسان است. تمام جنگهاى عالم از اين انانيت انسان پيدا مى‏شود. مؤمنها با هم جنگ ندارند؛ اگر جنگى باشد بين دو نفر، بايد بدانند كه مؤمن نيستند.

مؤمنها با هم جنگ ندارند. وقتى كه ايمان نباشد و توجه، همه‏اش به خودش باشد، هر چيز را براى خودش بخواهد، هياهو از اينجا به پا مى‏شود؛ من براى خودم اين مسند را مى‏خواهم، شما هم براى خودتان مى‏خواهيد؛ جمع [امكان‏] ندارد، تعارض مى‏شود.

من براى خودم اين فرش را مى‏خواهم، شما هم براى خودتان مى‏خواهيد؛ من براى خودم اين رياست توهّمى را مى‏خواهم، شما هم براى خودت مى‏خواهى. وقتى من براى خودم و شما هم براى خودتان، جمع هم امكان ندارد، دعوا مى‏شود. آن [يكى‏] اين مملكت را براى خودش مى‏خواهد، ديگرى هم براى خودش مى‏خواهد، جنگ مى‏شود. اين جنگها همه بين انانيتهاست، جنگهاى عالم همه‏اش جنگهاى انانيت است. انسان با انانيتش جنگ مى‏كند و جنگها بين انانيتهاست.

اين انانيت در اوليا نيست؛ جنگ هم در اوليا نيست؛ اگر همه اوليا در يك جايى جمع بشوند، هيچ وقت با هم جنگ [نمى‏كنند]، اصلًا با هم مخالفت پيدا نمى‏كنند، براى اينكه همه براى خداست، ديگر خودى نيست تا اينكه اين بكشد آن طرف، آن بكشد آن طرف؛ تزاحم بشود، دعوا بشود. همه براى يك مبدأ است؛ براى يك جهت است.

و ما الآن در يك چاهى واقع شديم، در يك ظلمت واقع شديم كه بالاترين ظلمتهاست؛ و آن ظلمت انانيت است؛ و اگر چنانچه از اين ظلمت خارج نشويم، از اين چاه خارج نشويم، از اين انانيت بيرون نرويم، از اين توجه به خود و خودخواهى، ديگران را هيچ [انگاشتن‏] و همه را براى خود خواستن؛ هر چه طرح بشود آدم تا به نفع خودش است قبول مى‏كند، واقعاً قبول مى‏كند؛ به نفع خودش نباشد- حق هم باشد- قبول نمى‏كند. يك چيزى براى او باشد، فوراً باورش مى‏آيد، اگر به ضدش باشد اصلًا به اين زوديها باورش نمى‏آيد. اينها همه انانيت است. همه گرفتاريهاى ما و همه گرفتارى شما و همه گرفتارى بشر در همين جاست.

نزاع سر خودخواهى است. نزاع سر اين است كه من مى‏كشم طرف‏ خودم، شما هم مى‏كشيد طرف خودتان. مادامى كه اين هست، الهيت در كار نيست؛ همان پرستش نفس است. حالا كى مى‏تواند از اين خارج بشود؟ بتى است، معبدى است و بتخانه‏اى است كه آدم خودش در خودش [ساخته‏] است؛ و كى مى‏تواند [از آن‏] خارج بشود؟ اين يك دست غيبى مى‏خواهد كه بيايد دست انسان را بگيرد و خارج كند؛ همه انبيا هم براى اين آمدند.

تمام انبيا كه مبعوث شدند، تمام كتب آسمانى كه آمده‏اند، براى اين است كه اين انسان را از اين بتخانه بيرونش بياورند تا اين بت را بشكند و خداپرست بشود. همه انبيا آمدند براى اينكه اين عالم را يك عالم الهى‏اش كنند، بعد از اينكه يك عالم شيطانى است، يك عالمى است كه حكومت [آن‏]، حكومت شيطان است. آنكه در ما حكمفرماست، شيطان است؛ ما تابع شيطان هستيم. هواى نفس از جلوه‏هاى شيطان است؛ و حكومت در ما، حكومت شيطان است.

هر عملى هم كه مى‏كنيم عمل شيطانى است؛ هر كارى بكنيم، مادامى كه آن شيطان بزرگ كه نفس است، نفس اماره است، مادامى كه او هست، هر كارى هم ما انجام بدهيم، روى انانيت انجام مى‏دهيم، روى انانيت كه انجام داديم، تبع شيطانيم، سلطنت شيطان الآن بر ما مستولى است. آن وقتى كه هجرت بكنيم، و به تعليم انبيا، به تعليم اوليا هجرت بكنيم از اين منزل، و پشت بكنيم به اين انانيت، از اين چاه داريم مى‏رويم آن طرف؛ و اگر چنانچه كسى در دنيا موفق بشود، مى‏رسد به آنجايى كه در وهم من و شما نمى‏آيد، پس عدم گردد و فانى مى‏شود. كسى [كه‏] بخواهد كمال پيدا بكند، كسى [كه‏] بخواهد از اين انانيت بيرون برود، بايد با مجاهده هجرت بكند، مجاهده كند و اين هجرت را انجام دهد. [طبق حديث شريف‏] از جهاد اصغر آمديد: وَ بَقىَ‏ عَلَيْكُمُ الجِهادُ الأكْبَرُ. [جهاد با نفس‏] جهاد اكبر است، همه جهادهاى دنيا، تابع اين جهادند.

اگر اين جهاد را موفق شديم، هر جهادى بكنيم جهاد [الهى‏] است، اگر اينجا موفق نشديم، همه‏اش شيطانى است، همه جهادها شيطانى است. در روايت است كسى كه «خَرَج»، خارج شود براى جهاد كه يك كنيزى پيدا بكند، يك مالى پيدا كند، اين اجرش همان است؛ و آن كسى كه [جهادش‏] «إلَى اللَّه» باشد، اجرش «عَلَى اللَّه» است.

سنخ فعلها فرق مى‏كند. سنخ فعلى كه از اوليا صادر مى‏شود، با فعلى كه از ماها صادر مى‏شود [فرق مى‏كند]؛ چون مبدأش فرق مى‏كند. بى‏جهت نيست كه ضَرْبَةُ عَلِىٍّ يَوْمَ الْخَنْدَقِ أَفْضَلُ مِنْ عِبادَةِ الثَقَلَيْنِ. خوب، يك دست فرود آوردن براى كشتن يك نفر آدم، البته يك جهتش آن است كه تمام اسلام با تمام كفر مواجه شده بود، كه اگر يوم الخندق شكست مى‏خوردند، اسلام از دست مى‏رفت.

به اين معنا يك جهت [هست‏]، يك جهت هم، قضيه آن خلوص و آن الهيتى [است‏] كه در مطلب است. آن آدمى كه وقتى روى سينه آن شخص مى‏نشيند و او تف مى‏اندازد به او- به حسب نقل- بلند مى‏شود، مبادا يك وقتى- با اينكه نبوده، مع ذلك احتياط است- مبادا يك وقتى تأثيرى كرده باشد و اين [عمل‏] از الهيتش افتاده باشد و جهت نفسانيت پيدا بكند، آن [آدم‏]، يك ضربتش، روحش بيشتر از همه عبادات است، آن روحى كه عبادت را عبادت مى‏كند.

مشرك و غير مشرك، آنكه بت ميپرستد و آنكه نمى‏پرستد، همه يك ظواهرى و يك ذكرى و آدابى دارند، ظواهرش كه مثل هم است؛ ابو سفيان هم نماز مى‏خواند، معاويه هم امام جماعت بود؛ ظواهر همين ظواهر است؛ آنچه اين نماز را بالا مى‏برد، آن روحى است كه دميده مى‏شود به نماز، آن روح اگر باشد نماز بالا مى‏رود، نماز الهى مى‏شود؛ و تا عبادت براى خودش باشد [نماز الهى نيست‏]. همه ما اين طور هستيم. بازى ندهيم يكديگر را.

همه عبادتمان براى خودمان است. آنكه خيلى آدم خوبى است براى بهشت عبادت مى‏كند. شما بهشت را برداريد از روى اعمال، ببينيم كى عبادت مى‏كند. بهشت را برداريد، ببينيد كى عبادت مى‏كند. على مى‏ماند و حوضش!

(اخذ از کتاب تفسیر سوره حمد - اثر گفتاری امام خمینی(ره) در صدا و سیما)

تنظیم: غلامرضا خارکوهی

انتهاي پيام/

نظرات

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.