فعال اجتماعی گلستان به مدرنیته (غرب) وانقلاب اسلامی بانگاهی به کتاب بازتاب جهانی انقلاب اسلامی پرداخت.
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی پایگاه خبری تحلیلی «گلستان ما» - حسین پایینمحلی؛ در اندیشه سیاسی عمدتا اصلاح را در مقابل انقلاب به کار میبرند و برای هریک ویژگیهایی قائل هستند، مثلا اصلاحات به روند تغییرات تدریجی اطلاق میشود و انقلاب به دگرگونی اساسی است که عمدتا در عصر جدید لیبرالها پس ازانقلاب طرفدار اصلاحات شدند درحالیکه نخست خود لیبرالیسم با انقلاب ظهور و به بسط خود پرداخت و با نفوذ در حکومتهای غیر لیبرالی درصدد تغییر ساختار و استحاله و براندازی و به تعبیری انقلاب رنگین بود چنانچه در گرجستان، حوادث سال ۸۸ ایران و در ونزوئلا شاهد بودیم را میتوان نام برد.
به عبارتی اصلاحات گاهی استحاله است و با وجود انقلابستیزی درصدد ایجاد انقلاب رنگین در کشورهای غیر وابسته هستند.
تئورسینهای مطرح حوزه لیبرالیسم و نئولیبرال را میتوان پوپر، ایزیابرلین، هاناارنت وریچارد رورتی،سوروس و استراتژها چون هانتیگتون، تافلر، برژنسکی، فوکویاما، کیسنجر، جینشارپ و غیره نام برد اگرچه در حوزه اقتصاد سیاسی هم کسانی بودند که طرحهای شوک و غیره را دادهاند.
مارکسیسم نیز با وجود تایید برخی اصلاحات طرفدار انقلاب است، بهعبارتی در این که اصلاحات جوابگو نیست باید انقلاب کرد و یا اصلاحات در این سیستمها بسیار فرمی است و بیشتر در خدمت سرمایهداری از جمله متفکر انقلابی تاریخ میتوان به مارکس، مارکوزه، انتونیوگرامشی اشاره کرد.
عصر جدید بعد از رنسانس که در قالب انقلاب صنعتی رخ داد و با عصر روشنگری شناخته شد درحقیقت چیزی نبود جز بسط تفکر یونانی در لباس فلسفه و با شعار بازگشت به گذشته غرب و نفی کلیسا و دین که از آن به اومانیسم یاد کردهاند که از ویژگیهای آن میتوان بهسکولاریزم، اومانیسم، پلورالیزم، و غیره نام برد که در سه ساختار کلان لیبرالیسم و مارکسیسم و راسیسم (نژادگرایی که خود درقالب فاشیزم ونازیسم مطرح شد)شکل گرفت.
قرن بیستم این ساختارهایی کلان ایدئولوژیک که خود برخاسته از تفکر رنسانس و عصر روشنگری غرب بودند درراستای ایدئولوژی و منافع به استعمار جهان غیرغربی و تشکل متحد بودند.
به عبارتی بعد از دوران رنسانس شاهد ظهور و توسعه تمدن غرب بودیم که از آن به مدرنیته یاد میشود که آن غرب است اگرچه بعدها شکلهایی ناقصی از مدرنیسم در جهان غیرغربی صادر شد که عمدتا مصرفی بود.
با این تفاسیر قرن بیستم شرق و غرب با تحولات تاریخی بزرگی مواجه شدند و در شرق حکومت تزارها فرو پاشید ،تمدن عثمانی سقوط کرد، رژیم صهیونیستی با حمایت غرب شکل گرفت.
جنگ جهانی اول و دوم شاهد شکلگیری سه جبهه در پارادایم مدرن بودیم. در چنین تاریخ جهانی غرب تنها شاهد نزاع رقبایی در گفتمان مدرن غربی با تاویلی متفاوت بودیم.
مابقی بعد از سقوط آلمان و ایتالیا صرف یا تماشاگر بودند یا عمله ابرقدرتهای شرق و غرب (امپریالیزم چپ وراست) جنگ سرد به تاریخی ۴۰سالهای اطلاق شد که بین مارکسیسم به رهبری شوروی ولیبرالیزم به رهبری آمریکا از دهه۶۰ تا ۹۰ رقابت تسلیحاتی بود و جهانبین آن دو تقسیم شده بود.
در چنین فضایی تاریخی که شاهد نزاع بین دو قرائت (پس از فروپاشی نازیسم وفاشیسم) با اختلافات درون پارادایم هستیم و به تعبیر هیدگر مدرنیته جهان را به نوعی از عقلانیت (غربی مدرن) تقلیل داده انقلابی رخ داد که شعارش و مبدا و مقصدش نه تنها قرابتی با تاریخ تجدد نداشت بلکه تمامیت آن را در ساحت ماهیت و نظر و عمل به چالش میکشید.
آنچه از تقابل بین ایسمهای کلان غرب دیده و شنیدهایم این بوده که مارکسیسم طرفدار انقلاب و لیبرالیزم طرفدار اصلاح است.
مارکسیسم جمعگرا (کلکسیویتیسم) و لیبرالیزم فردگر است (ایندیویدوالیسم) مارکسیسم به اقتصاد دولتی ولیبرالیزم به سرمایهداری خصوصی (کاپیتالیسم)، مارکسیسم به مونیسم و لیبرالیزم به پلورالیزم، مارکسیسم به اصالت تاریخ (هیستوریسیسم) ولیبرالیزم به آزادی انسان حکم داده است اما این تقابلها دریک سطح، زمین و زمینه و تاریخ بوده است و آن اومانیسم مبتنی بر ماتریالیسم تاریخی بوده است که تفسیری مادی از هستی ارائه میکرده و تنها به وجه مادی از هستی بسنده کرده است لذا این تقابل را باید عرضی دانست نه ذاتی، اگرچه ذات تفکر مدرن نیهیلیستیکی است و این اراده معطوف به قدرت (نظریه کوسه ببری) حاکم بر تاریخی مدرنیته حتی ساختارهایی برخواسته از خود را نیز میبلعد و نهایتا به نفی خود میپردازد.
در چنین فضایی تاریخی که جهان غربی شده و حتی شرق در حقیقت چیزی جز غرب نبود انقلابی با شعار و آرمانی خارج از پارادایم مدرن جدید پا به منصه ظهور گذاشت که به تعبیر گیدنز شکاف در تاریخ تجدد بود و به قول فوکو روح این جهان بی روح.
انقلاب اسلامی برخلاف سایر انقلابها در عصر جدید مبنای مادی نداشت بلکه براساس دین بود لذا این انقلاب برروی مستضعفان عالم و جنبشهای اسلامی تاثیر بهسزایی داشت،به عبارتی بازتاب جهانی داشته است و برملتها و جنبشها اثرگذاربوده است.
میزان این اثرگذاری برنخبگان و پژوهشگران انقلاب هم بوده لذا دایره بزرگی از خواص در سراسر جهان را میتوان در ذیل انقلاب اسلامی تعریف کرد.
این تاثیرگذاری تاریخی را میتوان در حوزههای مختلف تاریخی، جغرافیایی، ایدئولوژیک و حتی نژادی دید.
بهعنوان مثال در آفریقا نسلون ماندلا از امام خمینی(ره) و رهبری انقلاب با لفظ امام یاد کرد. یا در آمریکای لاتین هوگوچاوز نیز از همین لفظ استفاده کرد و کاسترو رهبر کوبا ایران را قلب تپنده جهان دانست.
کشورهایی آمریکای لاتین که حیات خلوت آمریکا بودند امروز متحد ما هستند.
به عبارتی در عرصه جغرافیایی در هرنقطه از زمین میتوان تاثیرانقلاب را دید، در غرب در بوسنی و هرزگوین عکس امام(ره) توسط مسلمانان در جنگ با صربها استفاده شد و در افغانستان شاه مسعود با الگوگیری از انقلاب ما جلوی نیروهای خارجی ایستاد.
بیداری اسلامی که در این سالها در کشورهای اسلامی از بحرین که در منطقه ما رقم خورد تا مصر اتفاق افتاده انقلاباسلامی را مبنای خود میداند.
تمامی رهبران جنبشهای دینی و آزادیخواه انقلاب ما را مبنا اعلام کردند و از حوادث جلیقه زردها در فرانسه تا آنچه در این سالها در کشورهای اسلامی تحت عنوان بیداری اسلامی یا بهار عربی اعلام شده و به عبارتی با انقلاب اسلامی عصر پساآمریکایی و بیداری فطرت آغازشده است.
شیخ نمر در عربستان، زکزاکی درنیجریه، قنوشی درتونس، شیخ قاسم در بحرین، تنها نمونههای اندکی است.
حماس و فلسطین از زمانی که قیام انتفاضه و ایدئولوژی اسلامی را جایگزین ناسیونالیسم عربی کرد در قبال صهیونیسم پیشروی داشته است
اندیشمندان و نخبگان بسیاری در کشورهای مختلف به انقلاب ما بهعنوان الگو اشاره کردند و از ادواردو انیلی در ایتالیا، یحیی بونو و میشل فوکو درفرانسه،جان اسپوزیتو در آمریکا، لگنهاوزن وغیره چامسکی منتقد آمریکایی اسلاوی ژیژیک و غیره اما خط مقاومت وحضورکشورهای عدم متعهد در اینجا فرصت تفصیلی نیست اما ایران چه در منطقه که ما آن را غرب آسیا میخوانیم و غرب خاورمیانه و چه در تقابل با نظام سلطه بخش دیگری است که میتوان از تاثیر انقلاب ما برکشورهای ابرقدرت چون روسیه و چین نام برد، حتی شکلگیری جریان قوی ملی گرایان در آمریکا در تقابل با جهانیسازی نمونه دیگر است که با سیاستی یکجانبه نگرانه آمریکا مخالفند و این غروب عصر قطبی از دیر زمانی است شروع شده است.
در اینجا فرصت نیست به تک تک موارد اشاره شود و این تنها یک نگاه اجمالی بود و لذا به معرفی اجمالی یک اثر در این حوزه میپردازیم.
کتاب نظریههای بازتاب جهانی انقلاب اسلامی توسط دکتر ابراهیم برزگر و ناشر دانشگاه امام صادق(ع) چاپ شده است.
دانشگاه امام صادق(ع)را میتوان دانشگاه اسلامی در جهان معاصر شمرد که براساس متد و متدولوژی غربی عمل نمیکند، ریاست آن را مرحوم آیت ا...مهدوی برعهده داشت که ما پیشتر در معرفی کتاب «مطالعات پسااستعماری» اشاراتی داشتیم و از تکرار مکررات خودداری میشود.
در پیشگفتار این کتاب آمده است که: این کتاب یک کتاب بومی در رشته علوم سیاسی هست و ترجمه صرف نیست و در ادامه در بخش کلیات نویسنده بر این باوراست که:
انقلاب اسلامی بزرگترین واقعه در ایران بعد از اسلام و در جهان و در بین کشورهای اسلامی بود چرا که شرقی و اسلامی بود و برخلاف انقلاب چین یا روسیه مبانی اندیشهای غربی نداشت.
وی سپس به گونهشناسی پژوهشهای انقلاب اسلامی میپردازد و در یک تقسیمبندی قراری دهد که به قرار زیراست:
الف:نوع شناسی (که به چیستی آن می پردازد)
ب:علل شناسی:(یعنی چراروی داده است)
ج:پروسه شناسی:(یعنی روندانقلاب به چه شکلی است)
د:فرجام شناسی:پیامدها و نتایج انقلاب در داخل و خارج که میتواند منطقه ای یا جهانی باشد.
نویسنده این کتاب بر این نکته تاکید دارد که این کتاب با توجه به نظریه پخش و نظریه سیستمها نوشته شده است که توضیح داده خواهد شد.
فصل دو: هاگسترند جغرافیدان سوئدی بود که نظریه پخش در باب بیماری سل گاوی رامطرح کرد.
پخش فضایی: یعنی گسترش یک پدیده از کانون اصلی که مردم آن را میپسندند،
پخش فضایی باید در شرایطی رخ دهد که امکان وجود داشته باشد مثلا صادرات خوک از آمریکا به عربستان به دلیل مسلمان بودن آنها امکانپذیر نیست.
انواع پخش:۱ - جابه جایی(مثل مهاجرت مسیونرهای مسیحی از اروپا به امریکا)
۲ - مراتبی(مثل با ایمان آوردن رییس قبیله در صدر اسلام کل قبیله مسلمان میشوند)
۳- سرایتی: (مثل ویروسی سریع انجام میشود).
عوامل نظریه پخش: جغرافیا، زمان، موضوع، مبدا پخش، مقصدپخش، مسیرحرکت
عوامل کاهش دهنده: مسافت، زمان، موانع تراوش(مثل ممنوعیت تلویزیون در آفریقا که سالها طول کشید)
پخش مذهبی یعنی دین اسلام و یهودیت و مسیحیت از طریق سرایت و جابهجایی و مراتبی شکل گرفته است.
در انقلاب اسلامی مقصد میتواند کشورهای اسلامی باشد
گم شدن امام موسی صدر و تقارن آن با انقلاب در مسلمانان بهخصوص شیعیان لبنان تاثیر ژرفی گذاشت.
بعد از هجوم رژیم صهیونیستی به لبنان و اشغال بخشی از خاک لبنان و نبود احزاب وجریانات قوی حزب الله شکل گرفت.
این تاثیر را هم میتوان در پخش مراتبی هم سرایتی و هم جابهجایی دید.
چون حسن نصرالله زمانی ایران درس میخواند و امام موسی صدر بر جامعه نخبگانی تاثیرگذاشت و شیعیان در پرتوانقلاب هویت تازه یافتند.
مبانی تاثیرگذاری را میتوان در ولایت فقیه، روحانیت سیاسی، شهادت، وحدت اسلامی و غیره یافت.
نظریه سیستمی از علوم زیستی وارد علوم سیاسی شد و نگاه کل گرایانه دارد.
نگرشها اجزای سه گانه ذهنی، عاطفی و رفتاری دارند، نظریه نگرش سیاسی قدرت توضیح دهندگی بالایی در پدیده دارد.
هومنز جامعهشناس و متفکر آمریکایی است، هدف او تعریف رفتارهایی است که به تعمیم بیانجامد.
هومنز بیشتر بر کلیت جامعه نظر دارد:
قضایای اصلی هومنزعبارتند از:
1-موفقیت(یعنی تکرارعملی در اثر پاداش)
۲-محرک(یعنی رفتار هر فردی به محرکهای بیرونی و اجتماعی و تعاملی پیوند میخورد)
۳-ارزش (هرچه رفتار ارزشمندتر بیشتر تکرار میشود)
4-عقلانیت (که مرتبط باگزینه های قبلی است)
۵-الزاما نهادهای اجتماعی...
براساس نظریه هومنز: الف: سبد ارزشمندی (رهایی قدس و نابودی صهیونیسم)
ب-سبد موفقیت (انقلاب اسلامی به رهبری امام وتشکیل جمهوری اسلامی.)
ج-سبد عامل حرکت(مبارزه باصهیونیسم)
د-پیدایش حزب الله(با وام گیری از اصطلاحی از قرآن)
نظریه پیشبینی: درتحلیل آینده در معرفت دینی پیشگویی اطلاق شده و در علم پیشبینی درتاریخ علوم غریبه بود که مختص آینده شمرده میشد.
غرب در تحلیل خود از وقوع انقلاب اسلامی اشتباه کرد اما در بررسی بازتابهای آن هم وقت داشت هم امکانات، کسانی چون مارگارت تاچر نخست وزیر انگلیس وکیسینجر و موشه دایان صهیونیست انقلاب ایران را برای غرب خطرناک ارزیابی کردند.
راهبردها و اقدامات اخلال کننده در روند بازتاب انقلاب ایران عبارتنداز: جابهجایی سیاسی در سطح نخبگان درکشورهای همسایه مثل برکناری حسن البکر وروی کار آمدن صدام و کودتا در ترکیه و اشغال افغانستان توسط شوروی وغیره
2-استفاده ازشعایردینی برای آرام کردن ذهن شهروندان
۳-جنگ تحمیلی.
نتیجه گیری: انقلاب اسلامی پاسخ عملی بود به برخی پرسشهای نظری استقرار نظام جمهوری اسلامی مردمسالاری دینی تحقق یافت.
انقلاب اسلامی درجنگ سرد رخ داد یعنی در فضایی دو قطبی و گره یکصد و پنجاه ساله معاصر جهان اسلام را گشوده است.
این کتاب به علاقهمندان حوزه انقلابپژوهی و دوستداران انقلاب اسلامی پیشنهاد میشود.
امیداست با معرفی،خوانش و بررسی این آثار قدمی هرچند کوچک در عبور از غربزدگی و بازیابی هویت تاریخی برداشته باشیم.
والسلام
تقدیم به شهدایی که در دوسال اخیر درجبهههای مختلف (اعم از مدافع حرم در سوریه تا مدافع امنیت در شرق تاغیره سایر شهدای امربه معروفی که در فتنه ز.ز.ا با خون خود از تمامیت تمدنی ایران اسلامی دفاع کردند)و همه شهدای محور مقاومت درخارج مرزها : مبارزان حشدالشعبی و همپیمانان آنان در عراق، حزب االله لبنان، حوثیهای یمن و گمنامانی که زمینه ساز ظهورند.
انتهای خبر/
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد