مادر شهید خواب می‌بیند روبروی منزل تک‌درخت سروی کاشته شده اما با وزش یک باد تند درخت شکسته می‌شود و به‌جای آن چندین درخت رویید.

شهید عبدالرضا ابراهیمی‌فر از اولین رزمندگان دفاع مقدس و همچنین اولین روحانی شهید استان گلستان است.

شهید محمد‌جواد آکار در خاطرات خود می‌نویسد: یک روحانی برای ما آجیل سوغاتی آورده بود از طرفی دیگر صدام ملعون هم با آجیل خمپاره و گلوله به ما شیرینی تعارف می‌کرد.

شهید یدالله اسدی در فرازی از وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد: «فرزندان خود را به‌گونه‌ای تربیت کنید که تا فردا زیر بار آمریکا و مزدوران نروند.»

«علیرضا صفرپور جاجرمی» دومین شهید مدافع حرم گنبدی که دوستان شهید او از بشاشیت و خنده‌رویی بالای او در برخورد با مشکلات می‌گویند.

مادر شهید عبدالله البرزی نقل می‌کند: شبی که قرار بود پسرم به جبهه برود از شوق تا صبح بیدار بود و در نمازش از خدا خواسته بود تا شهید شود.

57 تن شهدای استان گلستان از جمله شهید کیانی تک تیرانداز مناطق عملیاتی از سرداران جبهه و جنگ بودند، وصیت این سردار شهید خوش اخلاقی با مردم بود.

مادر شهید محمدعلی دلیری نقل می‌کند: پسرم و دوستانش سه روز در محاصره نیروهای عراقی بود از یک طرف نیروهای عراقی و از طرفی دیگر تشنگی امانشان را بریده بود.

شهید مدافع حرم گلستان گفت: به همه برادران و خواهرانم توصیه می‌کنم پاسدار حرمت خون شهیدان و مدافع ولایت فقیه باشند.

شهید علی تجلائی قبل از شروع مراسم عقد به همسرش گفت: اگر علاقه‌ای به من دارید و اگر به خوشبختی من می‌اندیشید، لطف کنید و از خدا برایم سرانجام شهادت را بخواهید.

شهید مدافع حرم «افشین ذورقی بحری» در سال ۱۳۶۱ در روستای سیاهتلو گرگان به‌دنیا آمد و ۲۹ فروردین ۱۳۹۵ در سوریه به شهادت رسید.

مادر شهید قربانعلی ساوری نقل می‌کند: قربانعلی، یک روز قبل از اعزام به خانه همسایه رفت و مقداری آب نوشید و گفت: یا حسین شهید، حسین جان فردا برای زیارت تو عارم جبهه‌ها هستم.

شهید «معصومه عرب بالاجلینی» چند مرحله به جبهه اعزام شد و می‌گفت: هیچگاه از انقلاب اسلامی کنار نمی‌کشم تا کشته شوم، سرانجام در مکه مکرمه توسط نیروهای آل سعود بر اثر اصابت گلوله به سینه، شهید شد.

شهید مهدی باقری برای دفاع از میهن به جبهه‌های حق علیه باطل شتافت و در بیست و سوم اردیبهشت ۱۳۶۷ بر اثر اصابت ترکش خمپاره شهید شد.

شهید قاسم عسگری در نامه‌ای به خانواده‌اش می‌نویسد: امروز دوباره صحنه کربلا تکرار شده و حسین زمان خمینی بت‌شکن را فریاد می‌کشد.