1393-11-24 15:27
1654
0
10467
وحید حاج سعیدی؛

سیر آموزش زبان انگليسي در مدارس نیازمند رويکرد جديد

امروزه يادگيري زبان هاي خارجي به خصوص «زبان انگليسي» به يکي از دغدغه هاي خانواده هاي ايراني تبديل شده است. حجم بالاي دانش آموزان شرکت کننده در آموزشگاه هاي زبان نيز، مويد اين مطلب است که يادگيري زبان به دلايل مختلف فرهنگي و اجتماعي، در نزد خانواده هاي ايراني از اهميت بالايي برخوردار است.

به گزارش گلستان ما ؛ هر چند تعداد بالاي دانش آموزان شرکت کننده در کلاس هاي آموزشگاه هاي زبان، بيانگر اين مطلب نيز هست که از ديد بسياري از خانواده ها، آموزش زبان انگليسي در مدارس، آن چنان که بايد و شايد، اتفاق نمي افتد و دانش آموزان بعد از 7 سال زبان آموزي در مدارس، عملاً چيزي از زبان انگليسي فرا نمي گيرند و حتي قادر نيستند خود را به زبان انگليسي معرفي کنند يا چند جمله ساده بگويند! بنابراين آنها مجبورند بچه هاي خود را براي يادگيري بهتر زبان به آموزشگاه ها بفرستند. 

اما همين خانواده ها هيچگاه از خود نمي پرسند که آيا فرزندشان بعد از 12 سال خواندن رياضيات در مدرسه و آشنايي با انواع و اقسام فرمول ها و معادلات رياضي، قادر است مساحت يک قطعه زمين مربع را به تنهايي محاسبه کند يا ترجيح مي دهد از يک مهندس کمک بگيرد يا چرا با وجود اينکه زبان عربي تقريباً از دوره ابتدايي تا پايان دوره متوسطه در مدارس تدريس مي شود و اين زبان در تعاليم مذهبي ما نيز جايگاه ويژه اي دارد و بسياري از ادعيه ما به همين زبان قرائت مي شوند، دانش آموزان ما قادر نيستند خود را به زبان عربي معرفي کنند يا جمله اي را به زبان عربي ترجمه کنند!

در واقع چنين به نظر مي رسد ملاک يادگيري در آموزش و پرورش از ديد بسياري از خانواده ها، تنها «يادگيري زبان انگليسي» است و در مورد ساير دروس هيچ نقطه نظر يا ديدگاهي ندارند! اما واقعيت اين است که محتواي درس انگليسي و بازخورد آموزش آن در مدارس، با ساير درس ها تفاوت چنداني ندارد ولي از آنجا که ساختار و کليت اين درس با ساير درس ها تفاوت هاي عمده و اساسي دارد، به همان ميزان دشواري و ميزان يادگيري آن بيشتر به چشم مي آيد.

آموزش انگليسي در مدارس

آموزش زبان انگليسي در مدارس همواره به عنوان يکي از چالشي ترين مسائل نظام آموزشي کشور مطرح بوده و طرفداران تئوري هاي مختلف آموزش زبان در سطوح مختلف نظام آموزشي کشور، ديدگاه ها و نظرات متفاوتي در اين خصوص ارائه کرده اند. در حوزه اجرا و تدريس نيز بسياري از معلمان زبان انگليسي، شروع دير هنگام آموزش زبان در مدارس ايران، تعداد کم ساعات تدريس، شلوغي کلاس ها، تعطيلات غير مترقبه، نمره محور بودن نظام آموزشي، نبود انگيزه و نوع نگارش کتاب ها را از عوامل موثر در تحقق نيافتن اهداف مولفين کتب درسي در يادگيري زبان انگليسي در مدارس قلمداد مي کنند. 

رويکرد جديد آموزشي

از برآيند مطالب بالا چنين بر مي آيد که آموزش زبان انگليسي در کشور نياز به ساختار شکني و تحول اساسي داشت و اين تغيير رويکرد از سال گذشته اجرايي شد. در واقع از سال گذشته بعد از يک دوره تقريباً 20 ساله، تحولي بزرگ در دنياي آموزش زبان انگليسي در مدارس کشور رخ داد و کتاب هايProspect که در عمل مکالمه محورهستند، جايگزين کتاب هايRight Path که بيشتر گرامر محور بودند ، شدند. البته ماجرا به همين جا ختم نشد.

ساختار، نوع نگارش و شيوه تدريس کتاب هاي جديد با کتاب هاي قبلي تفاوت هاي اساسي و ماهوي زيادي داشت و همين باعث شد تا بسياري از معلمان زبان انگليسي که به تدريس کتب قبلي عادت کرده بودند، در مقابل اين تغيير جبهه بگيرند و حتي عده اي بر اين باور بودند که عمر اين کتاب ها فقط يک سال است و در سال جديد از همان کتب قديمي استفاده خواهد شد!

اما درعمل اينگونه نشد و بعد از تدريس اين کتاب در سال گذشته، توسط دبيران مقطع متوسطه اول( راهنمايي سابق)، رضايتمندي نسبي از آن حاصل شد و اهداف نويسندگان کتاب نيز تا حدودي محقق شد. 

امسال نيز جلد دوم اين کتاب جهت دانش آموزان پايه هشتم طراحي شد و ايراداتي که به کتاب پايه هفتم وارد بود، تا حدودي در اين کتاب مرتفع گرديد. به همين منظور بر آن شديم تا با اسماعيل محمدي از «محققان آموزش زبان انگليسي در کشور» و همچنين «مدرس کشوري کتب جديد التاليف زبان انگليسي» در خصوص آشنايي با رويکرد جديد آموزش زبان انگليسي در مدارس و نقش خانواده ها در اين رويکرد جديد گفتگوي کوتاهي داشته باشيم:

تفاوت يادگيري زبان در مدارس با آموزشگاه در چيست و آيا اتفاق خاصي در آموزشگاه ها مي افتد که مدارس قادر به فراهم کردن اين بستر نيستند؟

اين واقعيت را بايد پذيرفت که دانش آموزان پس از گذراندن 6 يا 7 سال آموزش رسمي زبان در مدارس با کتاب هاي طرح قديم، حتي از اداي ساده ترين مکالمات روزمره به زبان انگليسي عاجز بودند؛ حال آنکه دانش آموزاني که در موسسات ثبت نام مي کردند با گذراندن چند ترم زبان قادر به فهم يا اداي مکالمات مورد نياز بودند.

بدون شک تفاوت هاي اساسي در کارکردهاي آموزشي مدارس و موسسات وجود دارند؛ اما به لحاظ آموزشي همانطور که مي دانيد سه عنصر «زبان آموز , معلم و منابع آموزشي» بايد در کنش و واکنش مناسب باشند تا يک امر آموزشي به درستي تثبيت شود.

با مشاهده محتوي درس هاي موسسات و مدارس و مقايسه آنها با هم، در مي يابيم که علاوه بر شوق و اشتياق دانش آموزان براي يادگيري در موسسات آموزشي، عواملي چون نبود منابع آموزشي مناسب زبان در مدارس و همچنين تفاوت چشمگير بين مهارت هاي آموزشي و ارائه زبان توسط مدرسان آموزشگاه هاي زبان و مدارس کشور نيز باعث مي شد تا تثبيت يادگيري در مدارس کمتر رخ دهد.

اما در کتاب هاي جديدالتاليف با رفع مشکل منابع آموزشي از يک طرف و ايجاد علاقه از طريق همين منابع جديد در دانش آموزان، از طرف ديگر در سايه تلاش همکاران دبير زبان انگليسي، باعث گرديده تا اهداف آموزشي در مدارس تا حد زيادي با نيازهاي اجتماعي روزمره دانش آموزان همانند اهداف مد نظر اغلب آموزشگاه هاي زبان انگليسي مطابقت پيدا کنند و در اين راستا آموزش نيز به سبک موثرتري ادامه خواهد يافت. 

ايرادات کتاب قبلي چه بود و چرا اين کتاب ها دير تغيير پيدا کردند؟

حقيقت ماجرا اين است که با توجه به حضور استادان شاخصي چون استاد دکتر بيرجندي در هيات مولفين کتاب هاي قبلي زبان، افرادي همچون بنده به لحاظ وسعت علم و تجربه در سطحي نيستيم که بتوانيم کار ايشان را ارزيابي يا نقد کنيم. اما آنچه بنده اشاره مي کنم حاصل تجربه 25 ساله بنده در تدريس اين کتاب است.

هدف نهايي کتاب قبلي تربيت زباني دانش آموزان در جهت موفقيت در آزمون هاي آکادميک نظير امتحانات آخر ترم و کنکور بود. بنابراين الزامي در جهت کار زياد روي مهارت هاي شنيداري و گفتاري دانش آموزان وجود نداشت و دانش آموزان در خواندن و نوشتن و آموختن قوانين زبان تلاش بيشتري داشتند؛ چرا که اين امور از اهداف کلي کتب نظام قديم بود. همين موارد کفايت مي کند تا بدانيم توليد زبان آموزي با مهارت ضعيف شنيداري و گفتاري از معايب اصلي کتب قبلي بود که باعث تغيير در آن شد.

اما اينکه چرا اين کتاب ها سال هاي زيادي تغيير نکرد به دلايل زيادي بستگي دارد از جمله : عدم تغيير سياست هاي کلي نظام آموزشي و سند بالا دستي ، برآورده شدن نيازهاي آني دانش آموزان ، عدم استقبال همکاران از تغيير در کتب، زيرا تغيير هميشه با مقاومت همراه است چرا که با تغيير منابع بايستي به دنبال تغيير شيوه تدريس و حتي شيوه برخورد با شاگرد و ... بود.

لطفا در مورد ويژگي ها و مشخصات کتاب هاي جديد و نحوه تدريس آن توضيح بفرمائيد.

ذکر اين نکته ضروري است که براي اولين بار در سطح مدارس کشور يک کتاب درسي به صورت يک بسته آموزشي شامل: «کتاب دانش آموز ، کتاب کار ، سي دي آموزشي ، فلش کارت» ارائه مي شود. اولين ويژگي اين بسته آموزشي، تکميل مهارت هاي زباني در يک دوره 6 ساله است و انتظارات «خواندني ، نوشتني ، شنيدني و گفتاري» دانش آموزان، پس از 6 سال به بار خواهد نشست و در واقع هدف کلي اين بسته پس از 6 سال محقق خواهد شد.

ويژگي بعدي اين بسته آموزشي، تمرکز و تاکيد بر روي آموزش هر چهار مهارت «خواندن ، نوشتن، شنيدن و گفتن» است تا مهارت هاي زبان آموزي به تدريج به دانش آموزان ارائه شود و مثل کتب قبلي، تاکيد فقط بر روي برخي مهارت ها نيست. ويژگي نهايي اين بسته آموزشي ارائه راهکار در جهت تربيت يک شهروند بين المللي است تا اين شهروند بتواند طريقه صحيح مذاکره که همان برخورد صحيح با محيط و اطرافيان است را بياموزد.

در ضمن اصلي ترين شاخصه اين بسته حضور متخصصان و کارشناسان زبده و پرتلاش در هسته مرکزي تاليف و تدوين آن است که ضمن دارا بودن تخصص در دانش زبان انگليسي، در تدريس زبان در مدارس نيز دستي بر آتش داشته و دبير مدارس بوده يا هستند و به مشکلات مدارس واقف هستند.

رويکرد کتاب جديد چيست و نظام آموزشي بعد از يک دوره 7 ساله از دانش آموزان چه انتظاري خواهد داشت؟

رويکرد اين سري از کتب رويکرد ارتباط محور خواهد بود تا اينکه دانش آموزان پس از پايان اين دوره، به صورت يک شهروند بين المللي (از لحاظ علمي –آموزشي، نوع برخورد و مواجهه با افراد و قرار گرفتن در موقعيت هاي گوناگون بين المللي و ملي )تربيت شوند.

همانگونه که مي دانيم جهت قبولي در آزمون هاي استاندارد بين المللي چون آيلتس و تافل يا ساير آزمون هاي بين المللي بايد يک شخص به سطح استانداردc2 برسد تا بتواند نمره قبولي را کسب کند. مولفين اين کتابها قول علمي داده اند که پس از پايان دوره 6 ساله آموزش زبان، دانش آموزان حداقل به سطحB2برسند که اين يک انقلاب بسيار عظيم در امر آموزش زبان خواهد بود . ( 6 سطح آموزش بين المللي زبان عبارتند ازA1-A2، B1-B2وC1-C2) 

نقش خانواده ها در اين رويکرد چيست و چه انتظاري از خانواده ها داريد؟

بزرگترين و مهمترين کارکرد خانواده و حتي دبيران در اين رويکرد، نظارت آموزشي است. چنانچه خانواده ها انتظار کارايي بالاتري از فرزند خود دارند، لازم است به توصيه هاي زير به دقت عمل نمايند:

الف: از ارتباط با مدرسه و دبير زبان غافل نشوند و اين امر هر ماه يک بار ضروري است.

ب: خانواده ها از کار کردن با فرزندان خود جهت آموزش جدا خودداري کنند. حتي اگر داراي مدارک عالي آموزش زبان هستند، فقط آنچه را که دبير مي خواهد انجام دهند. 

ج: از استفاده کتاب کمک آموزشي مخصوصاَ بدون مشورت با دبير زبان خودداري کنند.

د: چون آموزش زبان در مدارس فقط 2 ساعت در هفته است ( مدارس عادي ) ضروري به نظر مي رسد که خانواده ها، فرزندان خود را ملزم کنند تا هر روز حداقل 20 دقيقه سي دي مربوط به کتاب را گوش داده و فعاليت هاي خواسته شده دبير را در کتاب کار به دقت انجام دهند تا به اين شيوه برخورد زباني دانش آموزان در طول هفته ادامه داشته باشد.

به عبارتي ديگرمنتظر نباشند دانش آموزان فقط در کلاس درس انگليسي بخوانند و ياد بگيرند. بدون شک با اين توصيه ها، نقش خانواده ها در آموزش و فراگيري زبان فرزندان شان بيش از پيش احساس خواهد شد.

انتهای پیام/

نظرات

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.