1395-03-14 18:12
2651
0
33031
مقاله ای به قلم رضا یازرلو ؛

پاياني تلخ يا تلخي بي پايان ؟! / مروری بر معضل اجتماعی " خودکشی "

بروز معضل خودکشی حاکی از آن است که افراد دارای شخصیت منفعل و آسیب‌پذیر هستند. در واقع خودکشی زمانی رخ می‌دهد که فرد در لحظات بحرانی زندگی‌اش، خود را تنها و بدون حامی احساس می‌کند و چون تحمل شکست ‌ها و ناکامی‌ها را ندارد ، مرگ رابه‌عنوان آخرین گزینه انتخاب می‌کند.

به گزارش گلستان ما به نقل از گل رامیان ، شاید درک این گفته مک لوهان که زمانی دنیای امروز را به دهکده ای جهانی تشبیه کرد، تا چندی پیش مشکل بود. اما امروزه با رواج انواع وسایل ارتباطی آنهم در موبایلی که دایما با ماست، کمتر کسی است که مفهوم این نکته را لمس نکرده باشد. این وضعیت باعث شده است که بلافاصله در جریان اخبار اتفاقاتی  قرار بگیریم که فرسنگها از ما فاصله فیزیکی دارد. اما با کنده شدن مکان (به تعبیر گیدنز) خیلی هم فرقی نمیکند که حادثه در کوچه بغلی مان رخ داده باشد یا در نقطه ای دورتر.

به هر حال اثر خود را بر مخاطبان می گذارد. از جمله اتفاقاتی که چند وقتی است که بخشی ثابت از اخبار و وقایع رسانه های امروز شده است، خودکشی است، به گونه ای که  هفته ای نیست که خبر خودکشی فردی را در کانال یا گروهی نبینی. «دختر جوانی در شیراز خودش را كشت»؛ و " خودسوزي كارگر 30 ساله شهرداري شادگان استان خوزستان در نهم خرداد"   آخرین  خودكشي است كه در كشور خبرساز شده است.

(لااقل آخرین خبر از خودکشی است که من شنیده ام) حال، كار به جایی رسیده كه هفته‌ای ۲-۳ مورد خودكشی در كشور می‌بینیم بگونه ای که اخیرا روزنامه قانون نیز درگزارشی مفصل به میزان قابل توجه خودکشی در سال ۹۴ که درمیان جوانان و حتی دانش آموزان شیوع یافته بود، پرداخت.

در دنیا تحقیقات زیادی بر روی خودکشی انجام شده و نظریه های بسیاری نیز وجود دارد که در صدد تبیین خودکشی اند، اما در این نوشتار در صدد معرفی نظريه پردازاني چون دورکیم و باتامور و ژان باچلر و آشیل دلماس و ریمون آرون و دیگر جامعه شناسان و جرم شناسان نیستيم. بلکه  هدف آنست با نگاهی به تحقیقات داخل و جامعه شناسان داخلی لایه هایی از این پدیده را برداریم .آنچه آشکار می شود هم به خود پدیده خودکشی و هم به میزان دقت خوانندگان محترم باز می گردد.

در تعریف خودکشی آمده است که خودکشی عبارت است ازهرنوع مرگی که نتیجه مستقیم یا غیرمستقیم کردار منفی یا مثبت خودقربانی است که می بایست چنان نتیجه ای به بار آورد .کردار مثبت مثل عمل فردی که برای خاتمه دادن به زندگی گلوله ای درشقیقه اش خالی می کند و کردارمنفی عمل فردی است که خانه درحال سوختن را ترک نمی کند .
 یا گفته اند که  اقدامی معمولاً از روی آگاهی برای سر به نیست کردن خود به آن ترتیب که مرگ هدف یا وسیله باشد (ریئس دانا، 1380).

در مجموع خودکشی عملی است آگاهانه و کاملاً ارادی که فرد برای پایان دادن به زندگی خویش انجام می دهد. یعنی می داند که اگر چنان کند خواهد مرد یا حداقل قصدش از انجام عملی خاتمه زندگیش خواهد بود.

آمار و ارقام چه مي گويند؟

خودکشی معضلی اساسی پیش روی بسیاری از کشورهای جهان است. در امریکا هر ساله حداقل ۳۰ هزار جوان به‌دلیل آینده نامعلوم و زندگی بی‌هدف، دست به خودکشی می‌زنند و در کشور فرانسه نیز روزانه ۴۳۸ تن به‌دلایل مختلف اقدام به خودکشی می‌کنند .میزان اقدام به خودکشی در چند کشور اروپائی دیگر از جمله سوئیس و سوئد حدود ۱۸ تا ۲۵ در یکصدهزار و در مجارستان ۵۸ در یکصد هزار تن گزارش شده است.

هر چند بنا بر اعلام  برخی کارشناسان، خودکشی معضل اصلی جامعه ایرانی نیست، اما بررسی آمار خودکشی در سال‌های اخیر نشان می‌دهد که با آمار فزاینده‌ای در برخی از استان‌ها مواجه هستیم، به‌طوری که طبق نتایج به‌دست آمده از پژوهش‌های صورت گرفته استان ایلام بالاترین آمار اقدام به خودکشی و سمنان پائین‌ترین شاخص اقدام به خودکشی منجر به مرگ را به‌خود اختصاص داده‌اند (گزارشی از سارا قاسمی، اردیبهشت 95) .

براساس آمار پزشكی قانونی، میزان خودكشی در ایران طی چند سال اخیر كمی بیشتر شده. آمار سال ۹۲ نسبت به ۹۱ نشان می‌دهد كه میزان خودكشی در این یك سال، یازده درصد بیشتر شده.(پرشین طب، هدف از خودکشی چیست و چه پیامدهایی دارد)

سلامت نیوز نیز در مطلبی متذکر شده است  که آماری از سوی پزشکی قانونی منتشر شد که به افزایش و روند صعودی خودکشی در جامعه اشاره دارد.(سلامت نیوز، مهمترین عوامل افزایش خودکشی در ایران).

وضعيت خودكشي را بر اساس متغيرها و شاخصهاي مختلف نيز بررسي كرده اند تا وضعيت آشكارتري از جامعه را به نمايش گذارند. مثلا مردها بیشتر از زنان خودکشی می کنند، علل خودکشی زنان و ویژگی های زنانی که مرگ را انتخاب می کنند اما جای تامل دارد. بیش از ۵۰ درصد زنانی که خودکشی می کنند، یک پیت نفت روی سرشان می ریزند و با یک جرقه آتش به سوی مرگ میروند. بیشتر این زنان متاهل هستند، خانه دارند، جوانند و کم سواد.

براساس تحقیقی که توسط امجدی و گنجی در سال ۱۳۷۸ انجام شده، خودسوزی(مدل خاصي از خودكشي) در میان زنان چیزی حدود چهار برابر مردان است. زنان بیشتر در سنین جوانی خودکشی می کنند. همچنین در میان زنان متاهل خودکشی متداول تر از زنان مجرد است (۶۴ درصد متاهل در مقابل ۳۶درصد مجرد).(اخبار پرشین وی، شهریور 1386)

و يا اينكه فراواني خودكشي در بين كساني كه سطح سواد و تحصيلات پايين تري دارند، بيشتر است. اما حتي نويسندگان و هنرمنداني نيز بوده اند كه دست به خودكشي زده اند. صادق هدايت و ارنست همينگوي و ويرجينيا وولف و رومن گاري و ماياكوفسكي و نويسنده معروف كتاب خوابگردها، آرتور كوستلر كه شاهكاريست در تاريخ علم  ، معروفترين ها هستند. 

در این میان خودکشی کودکان و نوجوانان زیر 18 سال نیز خود پدیده غم انگیز تری است. از آغاز سال 94 تا اردیبهشت 95 ، 12 دانش‌آموز زیر 18 سال خود را به کشتن داده‌اند. هشت نفر خود را حلق‌آویز کرده‌اند، سه نفر از ساختمان خانه و پل عابرپیاده پریده‌اند و یک نفر با سلاح گرم زهر مرگ را سرکشیده است. فقط در اردیبهشت امسال اقدام به دو مورد خودکشی در یزد و یک مورد در تهران به مرگ خودخواسته این سه نفر انجامید.(دنیای اقتصاد، اردیبهشت 95، خودکشی 12 دانش اموز در سال 94)

درحالی‌که آماری از خودکشی‌ کودکان و بزرگسالان در سال ۱۳۹۳ در دست نیست اما نتایج یک مطالعه با عنوان «بررسی موارد اقدام به خودکشی در کودکان بستری در بخش اطفال بیمارستان لقمان حکیم» نشان می‌دهد از میان 176 کودک هشت تا 13 سال که به‌دلیل مسمومیت در سال‌های 1381 تا 1383 در بیمارستان لقمان حکیم بستری شده بودند، اقدام به خودکشی 111 مورد آنها تأیید شده است.

براساس یافته‌های این پژوهشِ مؤسسه رحمان که به بررسی موارد خودکشی در گروه سنی زیر 14 سال و عوامل مرتبط با پرداخته است، از مجموع 111 کودک بررسی‌شده، 59 پسر و 52 دختر بوده‌اند و مسمومیت عمدی، دلیل مرگ اغلب این کودکان بوده است. بررسی‌های این پژوهش همچنین نشان داده 57,4 درصد آنان ساکن مناطق جنوب و اطراف تهران بوده و در 47 درصد موارد، بیماران زمینه اختلال روانی داشتند(همان)

براساس آمار سازمان جهانی بهداشت، سومین دلیل مرگ در بین نوجوانان خودکشی است؛ چندي پيش ،مهدی ملک‌محمد، روانشناس و مشاور در گفت‌وگو با «وقایع اتفاقیه»، اظهار كرد: "به ازای هرخودکشی موفق، 60 خودکشی ناموفقرخ می‌دهد"

براین‌اساس باوجود 12 خودکشی کودکان کشور در سال جاری که به مرگ آنها منجر شده، وقوع 720 مورد خودکشی ناموفق و یا فکر جدی به خودکشی محتمل است و این آمار پنهانی که به سطح خبر نیامده و باید برای آن چاره‌ای اندیشید.( دنیای اقتصاد، اردیبهشت 95، خودکشی 12 دانش اموز در سال 94)

بهزاد قربانی روانپزشک، با اشاره به آمار سازمان پزشکی قانونی اعلام کرد در 9 ماه ابتدای سال 92، روزی 11 نفر بر اثر اقدام به خودکشی جان خود را از دست داده اند(سلامت نیوز، ضرورت توجه به چرایی علل خودکشی در جامعه، شهریور 94)

اينها آماري است كه توسط  محققان و كارشناسان  و برخي نهادها عنوان شده است و واقعيت آنست كه آمار رسمي خودكشي كه گزارش دقيقتري از مساله را نشان دهد، به دلايلي كه جاي بحث در اين نوشتار نيست، در اختيار جامعه قرار نمي گيرد. اما همين مقدار كه در رسانه ها منعكس شده ، ضرورت توجه به اين حوزه از آسيبهاي اجتماعي را آشكار مي كند.

نوع شناسي خودكشي:

راه‌های اقدام به خودکشی موفق نيز تا حدودی متفاوت است، به‌عنوان مثال عموما و عمدتا  خودکشی‌های جدی و مصمم ـ که معمولاً از روش‌های جدی و خشونت‌آمیز مثل پرت کردن از ساختمان‌های مرتفع، پریدن زیر قطار، حلق‌آویز کردن، بریدن رگ یا استفاده از گلوله و... صورت می‌گیرد ـ اغلب در مردها و در سنین بالا و با موفقیت به وقوع می‌پیوندند.

از سوی دیگر اقدام به خودکشی به شیوه تهدید‌آمیز یا نمایشی و با استفاده از روش‌های کم‌خطرتر مانند مصرف دارو، بیشتر در زنان و در سنین جوانی شایع است و کمتر منجر به مرگ می‌شود. البته اين آمار مطلق نيست و در موقعيتهاي زماني و مكاني تغيير مي كند.

اما در اين ميان يكي از نكات قابل توجه تغییر در شیوه های خودکشی است به گونه اي كه در مقاطع زماني و مكاني مختلف شاهد شيوه هاي مختلف از سوي افراد اقدام كننده به خودكشي هستيم.

گاهي از شیوه های خشن تر مثل آتش زدن و گاهي از شیوه های نرم تر مثل قرص خوردن استفاده مي شود اما اخیرا شاهد شیوع شیوه های خشن تری هستیم. مانند پریدن از ارتفاع  پلها و معابر شهري که اخيرا نمونه هایي از آن در تهران و شيرازگزارش شد.

اينكه آيا بين شرايط اجتماعي و جغرافيايي و فرهنگي و شيوه خودكشي رابطه اي وجود دارد يا نه؟ خود موضوعي است قابل بحث  كه نياز به پژوهش و تحقيق دارد، اما جداي از اين مساله ، همه خودكشي ها اعم از خودكشي زنان، مردان، نوجوانان  تحت تاثير شرايط و دلايلي رخ مي دهند.

علت شناسي خودكشي:

در اين رابطه مي توان بطور كلي دلايل خودكشي را به دو دسته دلايل رواني و اجتماعي تقسيم كرد.( هرچند كه عده اي معتقدند دلايل رواني خود تحت شرايط اجتماعي خاصي رخ مي دهند و از اين جهت با اين تقسيم بندي مخالفند؛ اما ما در اينجا وارد مناقشه پارادايمي و گفتماني نمي شويم ) و در ادامه به برخي از دلايل رواني و اجتماعي خودكشي مي پردازيم.

روان‌شناسان و روانپزشكان خودکشی را یک وضعیت پیشرفته از مشکلات روحی و روانی در فرد می‌دانند و افسردگی را عامل  اقدام به خودکشی در افراد می دانند.

اگر بدانيم كه 95 درصد افراد با سابقه اقدام به خودکشی از یک اختلال روانی جدی رنج می برند، و اغلب افراد مبتلا به اختلالات روانی در سنین جوانی و ابتدای بزرگسالی اقدام به خودکشی می کنند که در اکثر مردها در این گروه، اقدام به خودکشی به مرگ آن ها منجر می شود.(بهزاد قرباني ، روانپزشك)  دلايل رواني و روحي اهميت زيادي پيدا مي كنند.

در اين ميان افسردگی به خصوص اختلالات افسردگی شديد، عامل مهمي در ریسک بالای اقدام به خودکشی محسوب مي شوند. به خصوص اينكه افسردگی در اغلب افراد یک اختلال روانی پنهان است که با ایجاد شوک عصبی مانند استرس بروز می کند و اختلالات روانی را تسریع می کند، بنابراین اختلالات روانی پنهان نیازمند شناسایی و درمان قطعی است تا به اقدام به خودکشی منجر نشود

همچنین افرادی با اختلالات شخصیت مرزی و گروه بیماران اسکیزوفرنی نيز نیازمند شناسایی و درمان به موقع هستند.

برخي ديگر از روانشناسان آشکارترین دلیل خودکشی را احساس ناامیدی و از دست دادن کنترل ذهنی مي دانند. در برخی موارد احساس گناه، تنهائی، فقدان حمایت، ضعف روانی، ناتوانی در کنترل فشارهای روانی، رشد نیافتگی و عدم آمادگی برای مقابله با مشکلاتی که پیش روی فرد قرار می‌گیرد، همه از عوامل تشديد كننده خودكشي محسوب مي شوند.

در بررسی انگیزه‌های روانشناختی ديگر  می‌توان به عواملی همچون خشم برگشته به‌خود، بهره‌جوئی از دیگران، فریاد برای کمک، روان‌پریشی، واکنش در برابر فقدان‌ها و دشواری‌های زندگی، تلقین‌پذیری و از خود بیگانگی اشاره کرد.

عده اي از روانشناسان معتقدند خودکشی اساسا مقوله‌ای است که در بحث افسردگی مورد توجه است. انواع افسردگی را می‌توان به ساده و ضعیف، متوسط و شدید تقسیم کرد که در درجات افسردگی شدید، فرد با یک تصمیم قبلی اقدام به خودکشی می‌کند. در نوعی از خودکشی که ما از آن در عرف به جنون آنی یاد می‌کنیم، فرد دچار استرس ناگهانی و شدید می‌شود که حتماً زمینه‌های قبلی نیز وجود دارد.

در نوع دیگری از خودکشی که بیشتر حالت نمایشی دارد، فرد اغلب به دنبال کسب محبت، جلب توجه و امتیاز گرفتن از اطرافیان است. حتی در این مورد نیز باید فوریت‌های اورژانسی و روان‌شناختی را جدی بگیریم.

به اين ترتيب افزایش خودکشی در میان جوانان حاکی از آن است که دارای شخصیت منفعل و آسیب‌پذیر هستند. در واقع خودکشی زمانی رخ می‌دهد که فرد در لحظات بحرانی زندگی‌اش، خود را تنها و بدون حامی احساس می‌کند و چون تحمل شکست ‌ها و ناکامی‌ها را ندارد ، با از دست دادن انگیزه‌های حیاتی و امید به زندگی، مرگ رابه‌عنوان آخرین گزینه انتخاب می‌کند.

همچنين مي تواند به اين معنا باشد كه اغلب افراد بيماريهاي رواني را جدي تلقي نميكنند در حاليكه آمار ها و تحليلها نشان مي دهد بي توجهي به بهداشت رواني، پيامدهاي جبران ناپذيري  در پي خواهد داشت.

در طرف ديگر پارادايم جامعه شناسي ضمن تاييد تاثير عوامل رواني بر خودكشي نگاه متفاوتي به مسائل اجتماعي از جمله خودكشي دارد. جامعه شناسي معتقد است هنگامی که میزان خودکشی افزایش پیدا می‌کند و وضعیتی غیرعادی شکل می‌گیرد، خودکشی از یک پدیده عادی و فردی تبدیل به مسئله‌ای اجتماعی می‌شود. در چنین حالتی ما باید به دنبال پارامترها و دلايل جامعه‌شناختی مسئله بگردیم.

جامعه‌شناسان معتقدند بخش مهمی از هویت فرد را، هویت اجتماعی او شکل می‌دهند. تا زمانی یک فرد از نظر اجتماعی زنده و سرشار از انرژی است که ارتباط او با جامعه و میزان تعلق او به آن بیشتر باشد و خلائی در روابطش با جامعه وجود نداشته باشد. در چنین شرایطی احتمال خودکشی افراد جامعه به حداقل می‌رسد.

در جامعه‌ای که انسجام و همبستگی میان افراد بیشتر و حضور فرد در جامعه براساس درک متقابل و همکاریِ مشترک باشد، احساس مفیدبودن به وجود می‌آید که خود سبب وابستگی بیشتر فرد به جامعه می‌شود و رضایت و ارتباط داشتن با حیاتِ اجتماعی از جانب فرد قطع نمی‌شود.

هنگامی که انسجام و همبستگی در جامعه کاهش پیدا کند، منازعه فرد با افراد و جامعه به تبع افزایش پیدا می‌کند. در چنین شرایطی فرد رضایت و خشنودیِ حاصل از با جامعه بودن را از دست میدهد و فلسفه وجودی خود نیز برایش از بین می‌رود؛ چرا که این فلسفه وجودی تابعی است از حضور و ارتباط فرد با افراد و جامعه.

هنگامی که چنین شرایطی در یک جامعه پیش بیاید، پیوندهای اجتماعی در سطوح خانوادگی، دوستی، شغلی، حزبی و غیره کاهش پیدا می‌کند که خود سبب بروز خودکشی و افزایش آن در جامعه می‌شود.

"تضعیف پیوندها در جامعه" پرطرفدارترین تئوری و نظریه‌ای است که در رابطه با خودکشی مطرح شده است، که همانگونه که توضیح دادیم این پیوندها که در سطوح مختلف قرار دارند، در صورت کمرنگ شدن منجر به رفتن جامعه به سمت عدم سلامت و در نتیجه نارضایتی فرد از خود می‌شوند.

تضعیف پیوندهای اجتماعی، از مهم‌ترین دلایل مستقیم خودکشی در ایران است. عواملی هم‌چون بیکاری، تورم، مشکلات اقتصادی و... نیز دلایل غیرمستقیم خودکشی در کشور ما هستند که سبب بالا رفتن آمار خودکشی در جامعه شده‌اند.

از آنجایی که خانواده در ایران همچنان یکی از نهادهایی است که پیوندهای اجتماعی فرد را تا حد زیادی ایجاد می‌کند، به چالش کشیده‌شدن آن، خود یکی از عواملی است که می‌توان در افزایش خودکشی بسیار موثر باشد.

از طرفي نهادهای اجتماعی‌ای همچون محله، گروه‌های خویشاوندی، روابط همسایگی و... دیگر به کمک وحمایت خانواده نمی‌آیند؛ چرا که تعاملات و روابطی که در گذشته میان این نهادها وجود داشت، از بین رفته است.

بررسی‌های انجام شده در ۳۳ شهر نشانگر آن است که اولین عامل مؤثر در خودکشی، عوامل خانوادگی اعم از ازدواج‌های اجباری، تهمت و افترا، بدرفتاری والدین با فرزندان به‌خصوص دختران به شمار می‌رود.

دومین عامل، مشکلات اقتصادی است و پس از آن اعتیاد، فقر، طلاق، ناعدالتی‌های اجتماعی، مردود شدن در کنکور و... زمینه‌های خودکشی را در جامعه فراهم می‌آورند. همچنین بی‌توجهی والدین به نیازهای جوانان و نوجوانان ممکن است در اقدام به خودکشی آنان موثر باشد.

نتایج تحقیقات نشان می‌دهد کاهش روابط عاطفی، دگرگونی سیستم ارزش‌ها و تغییر و تحولات شرایط اجتماعی از علل اصلی افزایش خودکشی به شمار می‌روند.(نقل از امان الله قرايي مقدم)

رئیس انجمن جامعه‌شناسی ایران، خودكشي هاي اخير  را "خودکشی شهری" مي داند و معتقد است، زمانی که فردی در روز روشن به این شکل خود را از یک پل عابرپیاده در نقطه‌ای پرتردد حلق آویز می کند، این امر به نوعی در صدد بازنمایی مشکلات شهری است.

قانعی راد معتقد است اغلب افرادی که شدیدا توسط اعضای جامعه خود آزرده و به تبع آن نوعی خمشگینی علیه دیگری نیز دررفتار آنان نمایان می‌شود، اقدام به این نوع خودکشی‌ها می کنند.این افراد آنقدر نجابت دارند که به جای آنکه خشم و غضب خود را علیه همان دیگری آزاردهنده که در اینجا مردم و جامعه هستند، معطوف کنند، از طریق نابودی خودشان خشمشان را منتقل می‌کنند.

به عبارتي هنگامی که خودکشی در مکان‌های عمومی‌ای که افراد شاهد آن هستند رخ می‌دهد، عکس‌العمل فرد نسبت به جامعه را نشان ‌می‌دهد و حاكي از نوعی اعتراض به شرایط حاکم است.

در نهايت گزاره اصلي جامعه شناسان هم تاكيد بر عوامل رواني است و هم تاكيد بر شرايط اجتماعي  و اقتصادي كه عوامل رواني و نهايتا خودكشي را افزايش مي دهند.

چه بايد يا مي توان كرد ؟

توجه به بهداشت رواني  توسط تك تك افراد جامعه مي تواند كمك زيادي به پيشگيري از ابتلا به مسائل رواني حاد شده و نهايتا از خيلي از مسائل از جمله خودكشي پيشگيري شود. اما بايد توجه داشت كه اين اتفاق در خلا رخ نميدهد.  به عبارتي خانواده ها بايد از سنين كودكي بر مسائل روانيشناختي كودكان خود توجه كنند.

مطالعه و مهارت آموزي درباره مسائل روانشناختي نيز مي تواند به كاهش مسئله خودكشي كمك كند. كوكان و نوجوانان نياز دارند كه آموزش ها و مهارتهاي لازم را براي مواجهه با شرايط مختلف ببينند.

در بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته، مشاوره‌های خانوادگی، NGO ها و نهادهای حمایتیِ اقتصادی، اجتماعی و سایر نهادها به نهاد خانواده کمک می‌کنند. این در حالیست که چنین حمایت‌هایی پیرامون نهاد خانواده در ایران نوعا يا وجود ندارد و يا سياستگذاري درستي در راستاي حمايت از خانواده ها وجود ندارد. گسترش چنين حمايتهايي مي تواند مفيد واقع شود.

نهاد خانواده در ایران، با وجود اینکه میان مدرنیته و سنت در تعارض است، به هیچ وجه نمی‌تواند به گذشته بازگردد. این در حالی است که سیاست‌های اجتماعی و اقتصادی کشور ما عمدتا تعریفی سنتی از خانواده دارند.

ما باید نگاه به خانواده را تغییر دهیم و خانواده هسته‌ای را با کارکردهای جدید آن بپذیرم. برای حل مسائل نباید صرفا از خانواده انتظار داشت بلکه باید بتوان به نهادها، گروه‌ها و انجمن‌های اجتماعی مجال بروز و فعالیت داد تا بتوانیم در جامعه مدرن امروزی زندگی کنیم. توجه به این گروه‌ها توسط سیاست‌گذران می‌تواند راه‌حل مناسبی برای حل مشکلات ناشی از خانواده در کنار مشکلات اقتصادی و اجتماعی‌ای باشد که یکی از عوامل آن خودکشی است.

مذهب و اعتقادات مذهبي ازعواملی است که نرخ خودکشی را کاهش می دهد. دليل آنهم اينست كه دينداري زمينه پيوندها و انسجام اجتماعي را افزايش مي دهد. كار و گسترش اعتقادات مذهبي مي تواند بر اين امر كمك كند.

عوامل اقتصادي نيز از عوامل اثر گذار بر ايجاد بحرانهاي فردي و خانوادگي است. تحقيقات نشان ميدهند كه خودکشی در دوره های کساد اقتصادی  و بيكاري اقزایش می یابد ؛ آمار بالاي خودكشي استانهايي چون كرمانشاه و سيستان و گلستان كه در مقايسه با ساير استانها توسعه كمتري دارند مي توانند شاهدي بر اين مدعا باشند.

برخي عوامل و شرايط فرهنگي نيز در اين پديده دخيل اند. مثلا خودكشي زنان استان ايلام و گلستان به دليل سلطه فرهنگ عشيره اي مي توانند مواردي از دلايل باشند.

در مجموع به نظر مي رسد كه يك نگاه استراتژيك كلان كه  مجموعه عوامل فردي و رواني و اجتماعي و اقتصادي را در خود ببيند لازم است. تا بتوان در چشم انداز  و افق آينده شاهد جامعه اي با كمترين و حداقل آسيبهاي اجتماعي بود.

نویسنده: رضا یازرلو- دکتری جامعه شناسی- عضو هیات علمی دانشگاه

انتهای پیام /

 

نظرات

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.