به گزارش گلستان ما، حسن روحانی حدود یک‌ماه پس از بازگشایی دانشگاه‌ها در دانشگاه تهران و در جمعی نشسته و ساکت! ضمن بیان اینکه :" استراتژی حرکت کشور، موضوعی بلندمدت و دشوار است و در این زمینه استادان و دانشگاه‌ها می‌توانند نقش بیشتری ایفا کنند. " این سؤال را مطرح نمود که پیشرفت و آینده کشور در سایه تعامل یا تقابل با دنیاست! بیان داشت که :" ممکن است پاسخ به این سؤال آسان باشد اما این مسئله‌ای راهبردی است که ۴۱سال است به جواب روشن و قاطع در این زمینه نرسیده‌ایم! یک عده بر تعامل سازنده و عده‌ای نیز بر تقابل مستمر با جهان تأکید دارند. ۴۰سال است با هم بحث می‌کنیم، پس اگر به نتیجه نرسیده‌ایم راهش این است که در همه‌پرسی از مردم بپرسیم."
صرف نظر از اینکه اساسا خود این مساله علمی نیست و طرح آن هم سیاسی و ژورنالیستی است و بعبارتی کاربردی در جهت استراتژی حرکت کشور نداشته و بیشتر در جهت تاکتیکی حرکت دولت اعتدال بر روی امواج رسانه ها و افکار عمومی سیاست زده دارد؛ چرا که
1- اولا آن عده ای که به تقابل مستمر با جهان تاکید دارند ؛ موهوم و وجود خارجی ندارند.مگر مراد از جهان ، استکبار جهانی باشند.
2- ثانیا ایالات متحده آمریکا و رژیم صهیونیستی و چند کشور حامی آن(استکبار جهانی) ،دنیا و جهان نیستند و این دنیا و جهان پنداری از این مستکبرین جهان ، ریشه علمی ندارد بلکه ریشه آن را در عوامل دیگری باید جست.
3- در ۴۱سال گذشته عمده اختیارات و مسئولیت ها در عرصه بین المللی در اختیار جریان مدعی تعامل بوده است و از جمله دولت دکتر روحانی که یکی از وعده‌های اصلی اش در زمان انتخابات و در دوره فعالیتش، «تعامل سازنده با جهان!» بوده است و برجام،فرجام آن شده است!
4- رابعا بلحاظ مفهومی و اصطلاحی هیچ گاه تعامل با کشورهای غربی تحقق پیدا نمی کند؛چراکه آنان اساسا قائل به داد و ستد و نیز ارتباط متقابل و متوازن با جمهوری اسلامی نیستند و اجرای تعهدات برجامی آمریکا و کشورهای اروپایی شاهد آن است.
علاوه بر این نیز چنین ادعایی از یک فردی مثل حسن روحانی که در کارنامه خود ۱۶سال دبیری شورای عالی امنیت ملی دارد و مدعی حقوقدانی و پیر عرصه دیپلماتیک ،نشان ضعف مفرط و فقدان درک صحیح عالمانه از تحولات جهانی و بین المللی دارد.
با یک مقایسه ساده این اظهارات شاذ با اظهارات اخیر نیکلای پاتروشییف دبیر شورای امنیت روسیه می توان به نگاه سطحی و سیاست زده فروملی دکتر روحانی پی برد.
پاتروشییف معتقد است که :" ساختار روابط بین المللی در حال سپری کردن مرحله‌ای حساس و تغییر شکل است، ضمن اینکه روند شکل گیری برای ایجاد نظم جهانی عادلانه، چندان هم ساده نیست.
تلاش‌هایی برای تغییر حقوق بین الملل بر اساس منشور سازمان ملل و روابط بین المللی به عنوان نظم جهانی بر اساس حقوق کشورها مشاهده شده است.
آمریکایی‌ها و متحدان آنها شروع به ترجیح دادن منافع ژئوپلیتیکی خود به جای حقوق و شرایط شناخته‌شده بین المللی کرده‌اند."
حال با این رویکرد تقابلی ایالات متحده آمریکا و متحدان آن برای ترجیح دادن منافع ژئوپلیتکی خود به جای حقوق بین الملل چگونه می توان انتظار تعامل داشت؟ اینان که با اتخاذ چنین رویکردی، تقابل مستمر با جهان را در دستور کار خود قرارداده اند.حال آیا با چنین جهان استکبار می توان سخن از تعامل و همکاری زد؟ بدون اینکه منافع ژئوپلیتکی آنان را تامین کنیم(برجام منطقه ای ) !!؟
ایالات متحده آمریکا و متحدین غربی ،عربی و عبری آنان ، منافع اصلی خود را در تجزیه ایران و تهی کردن آن از عناصر قدرت و اقتدار ملی و منطقه ای آن می دانند !آیا مقاومت در برابر چنین رویکرد و برنامه ای به معنی تقابل مستمر با جهان است ؟
به قلم حسن بیارجمندی فارغ التحصیل دانشگاه وزارت خارجه روسیه
انتهای پیام/
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد