1394-11-24 10:23
2601
1
27537
تقدیم به: الکساندر دوگین اندیشمند آزاده روسی

دوئل دموکراسی ها !؟ / مردم سالاری دینی دموکراسی غربی را به چالش کشید

مردم سالاری دینی قرائتی دیگر از دموکراسی بود که در قرن 20 دموکراسی غربی را به چالش کشید البته باید این نکته را متذکر شد که مردم سالاری دینی مفهوم جدیدی نیست چنانچه می توانیم 2 نمونه عینی و موفق آن را حکومت امام علی (ع) و مدینه النبی پیامبر (ص) دانست.

به گزارش گلستان ما ؛ حسین پائین محلی فعال فرهنگی اجتماعی گلستانی طی یادداشتی نوشت: مقام عظمای ولایت درسخنان نوروزی هرساله به نامگذاری سالها می پردازند و امسال را نیز ایشان به عنوان سال "همدلی ملت ودولت "معرفی کردند.بی شک حماسه سیاسی رادرانتخابات پیش روی مجلس نشان خواهد داد که مظهر مردم سالاری دینی به شمار خواهد رفت.

مردم سالاری دینی که با برپایی ده ها انتخابات به اثبات رسیده و تجربه های زیادی را در طول حیات سیاسی خود پشت سرگذاشته و درانتخابات کنونی نیز فرصتی دیگر را به دست خواهد اورد تا در تحقق بیانات مقام عظمای ولایت مبنی بر پیشرفت وعدالت اسلامی در چهارمین دهه از انقلاب مثمرثمرواقع گردد.

نوشتارکنونی از حیث نظری به نسبت وتقابل مردم سالاری لیبرال با مردم سالاری دینی می پردازد.

آدمی از گذشته های بسیار دور حتی آن زمان که نوشتن را نیاموخته بود در رویای آرمان شهری به سر می برد تااین که مراحلی را پشت سر گذاشت و به تعبیر مارکسیست ها با طی کردن کمون ها متمدن شد . تمدنی که در نظام شهری آن باید شاهد نوعی نظم اجتماعی باشیم و این هارمونی اجتماعی معلول یک نظام سیاسی است .

شرقیان از هزاران سال پیش در سایه حاکمیت پادشاهانی بوده اند که خود را مالک جان و مال مردم می پنداشتند و مردم نیز آنان را سایه خدا تلقی می کردند (!) ( مثلاٌ همین شاه خائن در مصاحبه تاریخی خود با خانم اوریانافالاچی مدعی شده که از طرف خداوند الهاماتی به اومی شود مبنی بر این که او نسبت به مردم ایران مسئول است و باید ماموریت خود را به نحو احسن انجام دهد ! و مسلماٌ وقتی در انجام این ماموریت خطیر شکست می خورد از انقلاب ایران به عنوان توطئه بین المللی غرب علیه خودش یاد می کند! )و شایداین امر – استبدادتاریخی – مهم ترین عامل عقب افتادگی شرق قلمداد شود ولی در غرب از سده 6 قبل از میلادی ما شاهد دموکراسی هستیم گر چه نمی توان نظام شاهی و فئودال ها را نیزمنکر شد .

با این تفاسیر می بینیم که پس از چند هزار سال از تمدن بشری ما دونظام سیاسی را می توانیم ذکر کنیم یکی پادشاهی و دیگری دموکراسی . از آن جایی که بشر دوران طفولیت خود را طی کرده و تا حدی به بلوغ فکری رسیده و در صدد این است که در انتخاب نظام حاکم بر خویش تاثیر گذار باشد دموکراسی را به عنوان بهترین نظام سیاسی پذیرفته و از آن به بهترین تجربه یاد می کند .

امروزه جامعه های مختلف در اقصی نقاط این کره خاکی به سوی دموکراسی می روند حتی نظام های توتا لیتار نیز مدعی آن اند !!! و این یعنی پذیرفتن اجباری دموکراسی و یا تلاش برای مشروع جلوه دادن نظام سیاسی خود !!! دموکراسی در لغت به معنی حکومت مردم است اما امروزه از آن معانی مختلفی قرائت شده و یا حتی برداشت های متضاد !!!

چنانچه نگارنده در مقاله مدرینته وانقلاب اسلامی به اشکال متفاوت آن در غرب اشاره نموده که از حوصله این نوشتار خارج است اما به اختصار می توان به دموکراسی لیبرال ، مارکسیستی و فاشیستی اشاره نمود و این تفاوت به جوهره دموکراسی بر می گردد که بی ماهیت است با این وجود مبنای نظام های سیاسی فوق یکی بوده و تنها در روش یا سطح به تضاد با یکدیگر کشیده شده اند .

مردم سالاری دینی قرائتی دیگر از دموکراسی بود که در قرن 20 دموکراسی غربی را به چالش کشید البته باید این نکته را متذکر شد که مردم سالاری دینی مفهوم جدیدی نیست چنانچه می توانیم 2 نمونه عینی و موفق آن را حکومت امام علی (ع) و مدینه النبی پیامبر (ص) دانست اما مقصود ما از دموکراسی دینی به معنای جدید آن نیست که در دنیای جدید که ویژ گی های خاص خود را دارد ما توانستیم قرائتی از دین و دموکراسی ارائه بدهیم که نه تنها متناقض نیست بلکه کاملاٌ قابل جمع اند ... ( رجوع شود به مدرنیته  وانقلاب اسلامی ازراقم این سطور ) با این وجود این مسئله نباید به بت کردن دموکراسی منجر شود.

 چنانچه اندیشمندان بزرگ جهانی چون افلاطون و نیچه بر نقد دموکراسی پرداخته تا جایی که از آن به عنوان استبداد اکثریت بر اقلیت یا حکومت گله ای یاد می کنند !!! پس نباید نقائص دموکراسی را منکر شده و از آن بت ساخت چرا که عقلانیت انتقادی بشر مدرن به چیزی ارزش نمی دهد (!؟) اما چنانچه بیشتر اشاره شد نمی توانیم دستاورد دموکراسی را نادیده بگیریم.

اما از این نکته هم غافل نباشیم که دموکراسی باید ما را به تکامل برساند وگرنه بسا که در کشوری دموکراسی باشد اما به زعم شریعتی عین دیکتاتوری تلقی گردد و نمونه کامل آن ها یک مدافع دموکراسی بود که رژیم پینوشه را بر حکومت آلنده ترجیح می داد !!! حتی روشنفکران دینی خودمان که خود را مدافع دموکراسی (؟) می دانند نیز اذغان می نمایند که دموکراسی معقول ترین شیوه حکومت نیست ولی مقبول ترین است و از این جهت چاره ای جز پذیرش آن نیست !

به هر حال امروزه دو قرائت از مفهوم دموکراسی وجود دارد که هر کدام مبانی فکری خاص خود را دارد و ما نظاره  گر صف آرایی این دو مدل سیاسی در برابر یکدیگر در نظام بین الملل هستیم که  به آن اشاره شد . مدل لیبرال از دموکراسی بر انسان محوری ، فردگرایی، پلورالیسم و سرمایه داری تکیه دارد و مدل دینی برخدا  محوری ،همگرایی بجای پلورالیسم تاکید می کند.

نظام لیبرالیستی نه تنها بر سرمایه داری پیوند خورده بلکه در خدمت آن قرار گرفته که می توان از آن به تعبیر مارکوزه به توتالیتاریسم صنعتی  یاد کرد . برعکس  دموکراسی دینی نه تنها در خدمت سرمایه داری نیست بلکه سرمایه داری را نیز در خدمت ارزشهای دینی قرار می دهد پس مشخص می گردد که نظام های فوق بعنوان دو پارادایم در مقابل یکدیگر  قرار می گیردند به عبارتی دموکراسی علیه دموکراسی !!!

لیبرالیزم با تکیه بر ابزار های قدرتمند خود - نظامی سیاسی، نهادهای بین المللی و رسانه ها و سینمای هالیوود - توانسته تا حدی خود را به جهان تحمیل کند و با تکنولوژی رسانه ای به بسط جغرافیای فرهنگی وسیاسی خود بپردازد و در مقابل شکل گیری انقلاب ما و رشد سریع آن در مدت کمتر از سه دهه با وجود مشکلات عدیده ای که خارج و داخل با آن مواجه بود- ترور ،جنگ،سازندگی،تحریم و ...توانست در مقابله با دموکراسی غربی به راه خود ادامه دهد و مشروعیت آن را نیز به پرسش کشد.

یکی از کم هزینه ترین و آسانترین راهکار هایی که دموکراسی دینی در حوزه بین الملل می تواند برای جلوه دادن مشروعیت خود و به چالش کشاندن غرب ، که نسخه اصلی آن به عزم بودریار آمریکاست ، از خود نشان دهد انتخابات است که دو شاخه مهم آن حضور گسترده مردم و انتخاب آگاهانه آن هاست ، مولفه هایی که به هیچ عنوان در لیبرال دموکراسی معنایی ندارد چنانچه فرید ذکریا نیز به آن اشاره نموده، چرا که در بستر دموکراسی از سوی مردم با حضور چشم گیر به بالا بردن در صد مشروعیت نظام کمک می کند و از سویی با انتخاب آگاهانه خود در رشد دموکراسی دینی اهتمام می ورزند و غرب را که با بدویت مدرن لباس مدنیت به تن کرده را به چالش کشاند و بشر غربی را به جامعه معنوی دعوت و هدایت می کنند .

والسلام

حسین پایین محلی

انتهای پیام/

نظرات

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

محمدرضا بهرامی

به نام خداوند بخشنده ی مهربان ؛ باسلام و دست مریزاد. یادداشت جالب و قابل تحسینی است. از مجموعه تلاشگران خوب و فهیم "گلستان ما" و نیز صاحب اثر سپاسگزارم.باآرزوی موفقیت روزافزون . محمدرضا بهرامی

0
0
پاسخ
1394-11-25 07:42

© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.