هرکسی خود را به امام حسین(ع) نزدیک کند، به کمالات انسانی نزدیکتر شده و به فراخور توانایی و امکاناتی که دارد میتواند به این مهم مبادرت کند.
به گزارش گلستان ما، محمد دیلمکتولی در یادداشتی نوشت: در زمانی که بشر راه خود را گم کرده و آنقدر در جهالت فرورفته بود که از انسانیت اثری باقی نمانده و حتی فهم و عقل او آنقدر ناتوان شده بود که سنگ و چوب دستساز خود را بجای پروردگار عالمیان میپرستید، پیامبر اکرم(ص)به هدف تعالی انسانها و گسترش عدالت و بازگرداندن انسانها به انسانیت خویش و برای به نهایت رساندن اخلاق و کردار صحیح در بین انسانها مبعوث گردیدند، به فرموده خودشان «انی بعثت لاُتَمّم مکارم الأخلاق».
بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص) امت ایشان در اولین گام از مهمترین برنامه آن حضرت(ص) یعنی «ولایت» که تضمینکننده بقاء اسلام اصیل است فاصله گرفته و از آن فقط امور ظاهری باقی ماند، حتی حضور اهلبیت پیامبر (ص) در بین آنها نیز مانع این انحرافات نشد.
پیامبر اکرم(ص) در اولین فرصت یعنی بلافاصله بعد از هجرت با ساختن مسجد و سازماندهی مسلمانها، برای انجام مأموریت الهی خود «حکومت» تشکیل دادند و استمرار این حکومت هم به فرمان خداوند متعال برعهده ائمه اطهار(ع) قرار گرفت، چرا که تحقق آن اهداف عالی فقط با مدیریت حاکمان الهی ممکن است و خارج شدن حکومت جامعه اسلامی، از دست آنها مهمترین مانع برای به ثمر رسیدن و تحقق اهداف پیامبر اکرم(ص) به شمار می رود.
آنگاه که مردم به سوی امیرالمؤمنین(ع) بازگشتند زمینه جبران خسارتها فراهم شد اما عمق فاجعه بقدری بود که فرد معلوم الحالی مثل معاویه توانست با سوء استفاده از بیت المال و جهالت برخی مسلمانها و انحراف برخی دیگر، حکومت اسلامی را دچار مشکلات نماید و بعد از شهادت امیرالمؤمنین(ع) اگرچه امام حسن مجتبی(ع) نیز راه ایشان را ادامه دادند ولی ترفندهای معاویه و سست عنصری بسیاری از چهرههای مؤثر آن دوران باعث شد که آن حضرت(ع) توافقنامه ای با را به جهت حفظ باقی مانده مؤمنین واقعی امضاء کنند که بر اساس آن معاویه تعهدات فراوانی به آن حضرت(ع) داد از جمله اینکه برای خودش جانشینی تعیین نکند.
پس از این حوادث حکومت معاویه بیست سال ادامه پیدا کرد که ده سال اول آن در دوران امامت حضرت امام حسن مجتبی(ع) و روشنگریهای ایشان بود که مانع گسترش انحرافت در بین مسلمانها می شد، و بالاخره با توطئه های فراوان ایشان را به شهادت رساند، و ده سال دیگر در دوران امامت حضرت امام حسین(ع) قرار داشت که ایشان نیز همان رفتار برادر بزرگوارشان را داشته و به معاهده با معاویه نیز پایبند ماندند.
در این دوران، حکومت معاویه مسلمانها را کاملا از مکتب پیامبر(ص) و آموزه های ایشان دورنمود، و در اواخر عمرش فرزند فاسدش یزید را به جانشینی خودش تعیین کرد.
یزید کاملا ضد اسلام بوده و علناً مرتکب گناه و فواحش متعدد شده حتی ظواهر اسلام را رعایت نمی کرد و خبر رفتارهای زشت او نیز در همه جا منتشر شده بود،درعین حال بین مسلمانها کسی پیدا نمی شد که با این انحراف بزرگ مقابله نماید.
حضرت امام حسین(ع) هنگامی که با بیعت خواهی یزید روبرو شدند، برای حفظ دین پیامبر(ص) هیچ راهی جز مخالفت نداشتند و در چنین هنگامی وقتی که با فشار و اصرار روبرو شدند برای بیان اولویت داشتن خودشان برای جانشینی پیامبر(ص) وتصدی اداره جامعه اسلامی چنین فرمودند: «و نَنظُر وَ تَنظُرون أیُّنا أحقّ بالبَیعَةِ و الخِلافَةِ»که یادآوری کننده تعهد معاویه نیز بود که بر اساس آن حق تعیین جانشین نداشت، اما فشار و تهدید بسیار بالا گرفت و حضرت امام حسین(ع) برای بیان اینکه ویژگیهای حاکم جامعه اسلامی مهمتر از شخص حاکم است مردم متوجه باشند که نباید حاکمیت افراد فاسد را بپذیرند چنین فرمودند: «إنالله وإنا الیه راجعون و علی الإسلامِ السّلامُ إذا بُلِیَتِ الاُمّةُ بِراعٍ مِثل یزید». مخالفت امام(ع) بنیان حکومت ظلم را ویران می نمود لذا یزید و کارگزارانش تصمیم به عملی کردن نقشه حذف آن حضرت(ع) گرفتند و در نهایت نیز فاجعه کربلا به وقوع پیوست.
حضرت امام حسین(ع) برای احیاء اهداف پیامبر(ص) که در واقع «بازگرداندن انسانها به انسانیت خویش و متخلق کردن آنها به مکارم اخلاق» بود، بیعت با ظالمان و فاسدان را نپذیرفته و خانه و دیار خود و جوار جدّ گرامیشان را رها کرده و بسوی حرم امن الهی حرکت نموده و برای بیان علت این عمل چنین فرمودند: «إنّما خَرجتُ، أطلُبُ الصّلاحَ فی اُمّة جَدّی محمد(ص)، اُریدُ آمُرُ بالمعروف و أنهی عَن المُنکَر، أسیرُ بِسیرَة جدّی و سیرة أبی علی بن أبی طالب».
این فرمایش بیانگر هدف بسیار والای آن حضرت(ع) است و در این راه به سنگین مصیبتها دچار شدند، این مصیبت بقدری عظیم بود که تمام جهانیان را در حزن و اندوه فرو برد تاجایی که همه انسانهای ظلم ستیز و عدالتخواه عزادار آن حضرت(ع) شدند و در زبان امامان معصوم(ع) برای اقامه عزا و اشک بر سیدالشهداء(ع) آثار و فضائل فراوانی بیان گردیده است، از جمله حضرت امام رضا(ع) فرمودند: « فَعَلی مِثلِ الحُسینِ(ع) فَلیَبکِ الباکون فإنّ البُکاءَ علیه یَحُطُّ الذُّنوبَ العظام»
می گوییم ریختن و پاک کردن گناهان و خطاهای بزرگ از آثار عزای امام حسین(ع) است بلکه این توجه به راه و رسم آن حضرت(ع) مانع وقوع درخطا و اشتباه و باعث حفظ انسان از خطر دوری از خداوند است، به این دلیل که حرکت سیدالشهداء(ع) کاملاً الهی و برای تعالی و رشد و نجات بشریت بود لذا همه انسانها را تحت تأثیر قرار داده است لذا نمی توان قیام آن حضرت(ع)وهمچنین گرامی داشت و اقامه عزای ایشان را منحصر و متعلق به یک مقطع زمانی و یا قومیت و دین خاصی دانست بلکه یک حرکت و تفکر زنده و ادامه دار تا قیام قیامت است.
لذا هرکسی که خود را به امام حسین(ع) نزدیک کند، در واقع به کمالات انسانی خود نزدیکتر کرده است و از مهمترین راهها برای درک بهتر عظمت قیام ایشان و بهره گیری از درسهای حرکت انسان ساز آن او اقامه عزای آن حضرت(ع) است که مظاهر مختلفی داشته و هر کسی به فراخور توانایی و امکاناتی که داردمی تواند به این امر بسیارمهم مبادرت نماید.
نتیجه اینکه؛ حضرت امام حسین(ع) بزرگترین مصیبتها را به جان خرید تا بشریت را از انحراف و تباهی نجات دهد و هر کس هم که خود را به آن حضرت(ع) همراه و هماهنگ کند در واقع برای رشد و تعالی خودش گام برداشته است و این ویژگی هیچگاه کهنه و بی اثر نخواهد شد زیرا به انسان یک معیار و ملاک میدهد که در مراحل مختلف زندگی و در انتخابهای سخت حق و خیر و در مقابل باطل و شرّ را شناخته و اسباب سعادت خود را فراهم نماید.
انتهای پیام
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد