به گزارش گلستان ما به نقل از کلاس بیست؛ "علیرضا حسنی" فرهنگی گلستانی و کارشناس مسائل سیاسی در یادداشتی نوشت: از دل حوادث تلخ چند روز اخیر که در پی مطالبه به حق مردم نسبت به مسائلی همچون پدیده شاندیز ،موسسات مالی و اعتباری و همچنین گرانی های احتمالی به واسطه لایحه بودجه تقدیمی دولت به مجلس چند نکته را می توان به عنوان درس عبرت آموخت که قابل توجه می باشد:

* قابل توجه مردم که باید حق را از راهش گرفت به ویژه جوانان باید بیاموزند که مطالبه گریشان باید متمدنانه باشد تا تخریب گرایانه چرا که اگر این قاعده رعایت نشود شاید شروع کار در اختیار آنها باشد ولی ادامه و پایان دیگر دست دیگران است.

* قابل توجه مسولین که حتما نباید گذاشت کارد به استخوان بخورد یک مسول باید اهل تدبیر باشد و تدبیر حکم می کند که هنگامی که صدایی به حق بلند شد اگر پاسخ مناسب دریافت نکند تبدیل به فریاد می شود.از این رو در مسئله اخیر لایحه بودجه باید دولت پیش بینی تبعات افزایش نرخ ها را می کرد نه اینکه تنها به فکر پر کردن خزانه باشد بلکه باید به فکر جیب مردم هم باشد که آیا عموم مردم تحمل این فشار اقتصادی را دارند یا خیر؟ در ثانی اگر مردم باید بهای توسعه را بدهند چرا مسولان نباید شریک باشند ؟

* قابل توجه قشر نوجوان و جوان که هم تهاجم فرهنگی را لمس می کنند و با آن درگیرند و هم به خاطر احساسی بودن و بعضا عدم تحلیل صحیح مسائل پیچیده سیاسی ،ممکن است رفتاری از خود بروز دهند که نه تنها خلاف قانون است بلکه شان و جایگاه نظام مقدس را در نزد دنیا خدشه دار می کند.

* اما در مورد مردم باید اذعان کرد که حقا که مانند همیشه این بار نیز با هوشیاری توانستند بر این مشکل نیز فائق آمده و نه تنها با ساختارشکنان همراهی نکرده بلکه در یک حرکت عظیم بار دیگر طومار فتنه گران را در هم پیچیدند و دشمن ذبون را نا امید کردند.هر چند که باید این گونه حوادث را برای آنان به عنوان تمرین دموکراسی واقعی و صبر انقلابی قلمداد کرد.

* اما مسولان به ویژه کسانی که با زد و بند های حزبی بر صندلی هایی تکیه زدند که برای سرپا ماندنشان چند شهید این وطن بر زمین افتادند باید بدانند که اولا باید در مورد تمامی اعمالشان در دادگاه عدل الهی پاسخگو باشند و ثانیا وجدان های هر چند خفته شان روزی آنها را معذب خواهد کرد از بی تدبیری هایشان،از بی عرضه گی هایشان،از کم کاری هایشان،از ندانم کاری هایشان،از هم صدا شدنهایشان  با دشمنان این ملت،از رانت خواری هایشان،از قسم های شکسته شان در محضر خدا و پیشگاه ملت  و از هر آنچه که می توانستند بکنند و نکرده اند و هر آنچه که می توانستند نکنند و کرده اند.آه آن روستایی کشاورز،آه آن پیر زن حاجتمند،آه آن کارمند بی نوایی که حقوقش را به انواع حیل ربودید و ماه را به ثلث نرسانده با بی پولی شرمنده عیالش می کنید و این بانک ها هستند که مدام به گوشیش بابت تعویق اقساطش او را ملامت می کنند و بعضا تهدید به حقوقی کردن وامش و بستن جلوی حسابش و نامه زدن به محل کار خود و ضامنینش

* اما یک مطلب هم به جوانان که عموما غرق در عادتهای بد تکنولوژی شدند و مدام در فضای مجازی به سر می برند و بعضا بسیاری از کج خلقی ها و استرسها و بی خوابی ها و ناراحتی های عصبی ناشی از زندگی در این فضا باعث شده است همه را بدهکار خود بدانند و خود را طلبکار همه به ویژه دولت ،آنها به جای اینکه به فکر ساختن ایران باشند و به فکر تولید باشند،عمر خود را به بطالت گذرانده و بجای توفیقات در امور درسی بیشتر مشغول بازی  در زمینی  هستند که دشمن برای آنها آماده کرده است.لذا هوشیاری بسیاری برای این نسل لازم است که علاوه بر بصیرت که نتیجه عبادت است آگاهی از نقشه های دشمن است که می تواند آنها و کشور را از این گردنه حساس عبور دهد.

* اما در مورد پیام رسانهای فضای مجازی مانند اینستاگرام و تلگرام یک دنیا حرف است که باید به طور دقیق و تخصصی به بحث تبادل نظر پرداخته شود . اما فقط به یک نکته باید دقت نمود و آن هم نقش این رسانه ها در حوادث اخیر که بر همگان اثبات شد که دشمن با صرف هزینه های کلان اقدام به ایجاد این رسانه ها کرد و میوه آن را در این حوادث می چیند که به برخی از این میوه های این شجره ملعونه اشاره می شود.

* اختلال در خواب مخاطبان اعم از بی خواب ،کم خوابی و بد خوابی

* تغییر سبک زندگی مخاطبان به ویژه در مراودات و صله رحم

* هزینه ثابتی بابت شارژ اینترنت به عنوان یک سربار اقتصادی در اوج مشکلات معیشتی

* تبدیل کردن جوانان به عنوان بیسیم چی دشمن به ویژه در ایام آشوب و درگیری ها که این مورد اخیر تلخ ترین میوه این شجره ملعونه است که قابل تحمل نیست .در یک نگاه کوتاه اگر کارکرد یک تلفن هوشمند را قبل از پاگذاشتن این رسانه ها به زندگی مردم بررسی اجمالی کنیم حداکثر صرف وقتی که یک فرد می توانست به این وسیله اختصاص دهد دو الی سه ساعت بود ولی الان کمتر زمانی است که بتوان پیدا کرد صاحب تلفن هوشمندی فارغ از این وسیله باشد آنهم به بهای هیچ(به ویژه جوانان)

* در این حادثه تلخ اخیر نیز به عینه همه دیدند که این بستر تلگرام و اینستاگرام بود که به همچون بیسیمی در دست جوانان برای قرار وعده هایشان برای حضور در تجمعات غیر قانونی (عموما برای تماشا و پاسخ به هیجانات درونی شان) و فیلم برداری از صحنه های اغتشاشات به قصد تفریح و لایک گرفتن اما در حقیقت به عنوان خبرنگار دشمنان ،خبرنگارانی بی مزد

* اما در این میان انفعال مسولان به ویژه کارگروه فضای مجازی و دولت محترم در خصوص وادادگی  به صاحبان این رسانه ها یک نوبر است .از طرفی در همین دنیای مجازی می بینیم که همین رسانه ها به خاطر شوخی کاربران بعد از خودکشی یک کمدین آمریکایی ،این اخبار را فیلتر کرده و علت را امکان سرخوردگی بازماندگان این کمدین می دانند در این طرف دنیا در تلگرامی که به اعتراف صاحبانش بیش از 40 % کاربران آن را ایرانی ها تشکیل می دهند و بیشترین سود را از ایران عاید خود می کنند نه تنها حاضر نیستند که سرورهای خود را به داخل ایران بیاورند و یا به فیلتر کانال های ضد نظام و ضد اخلاقی بپردازند عملا بستری را فراهم می کنند که در آن به راحتی آموزش ساخت نارنجک دستی داده می شود.

اما شگفت انگیزتر از همه اینها وادادگی مسولانی است که به خاطر رضایت موقتی جوانان و بعضا سودجویی های حزبی به ویژه در ایام انتخابات با دمیدن بر آتش احساسات و دروغ پراکنی بر علیه رغبا حاضرند امنیت کشور را به خطر بیاندازند و به جای اینکه از موضع طلبکار با مدیران این رسانه ها  سخن بگویند در موضعی منفعلانه قرار می گیرند.هر چند که نباید از مزایای این رسانه ها در رونق کسب و کار فضای اینترنت چشم پوشی کرد ولی مضرات بیش از 90% این رسانه ها ،ادامه فعالیتشان منطقا کم عقلی است.

* در آخر نقش معلمان و اساتید در آگاهی سازی نسل نوجوان و  جوانان در این بستر را باید متذکر شد که پرداختن به آن در مقالی دیگر قابل بحث می باشد.

انتهای پیام/