محمد دیلمکتولی به مناسبت ماه محرم شعری با عنوان «لشکری با اینهمه بابالحوائج» سرود.
به گزارش گلستان ما، محمد دیلمکتولی شاعر و خبرنگار به مناسبت ماه محرم شعری با عنوان «لشکری با اینهمه بابالحوائج» سرود.
لشکری را میشناسم، رهبرش بابالحوائج
ساقی و سردار و میر لشکرش بابالحوائج
هم غلام و نوکرش، گردیدهاند دریای رَحمت
جان مردی و بزرگی اصغرش باب الحوائج
کودک ششماهه واکرده، گرههای فراوان
یا که زهرای سه ساله، دخترش باب الحوائج
حضرت عشق است کشتی نجات و شمع محفل
هم علیِ اکبر، نام آورش بابالحوائج
قاسم داماد همراه عمو، اصل کرامت
چون پدر اصل کرامت، یاورش بابالحوائج
هرچه عبدالله بوده کربلا، دستش گشاده
کودک عشق عمو و دلبرش بابالحوائج
زینب و لیلا سکینه، مخزنالاسرار شیعه
زن مگو سرفصل عفت، دخترش بابالحوائج
آن غلام روسیاهش جَون، شد دریای رحمت
مرد نصرانی کتاب و دفترش بابالحوائج
هرکه بوسه زد به دست شاه دین، بحر کَرم شد
هر که سر را داده، بیبال و پرش بابالحوائج
پهن شد در کربلا، یک سفره از ارزاق جنت
تشنه بیسر رفته اما، پیکرش بابالحوائج
اینهمه بابالحوائج باشد و دست تو کوته
قهرمان آن کودکی که، مادرش بابالحوائج
اینهمه درهای رحمت باز شد، در کربلا و
بست پیمان روی نی باخواهرش بابالحوائج
انتهای پیام
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد