پسر فقیری که با شایستگیهای لازم (نه رشد پفکی و حبابی و نه با رابطه) هنگامی که صدراعظم شاه و امیر کبیر ایران شد، تمام تمرکزش را صرف پیشرفت ایران کرد.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «گلستان ما»، مجتبی لشکربلوکی در یادداشتی به مناسبت شهادت امیرکبیر نوشت: روزی روزگاری پسری در خانواده فقیری زندگی میکرد که در خدمت خانواده قائم مقام بودند، او وظیفه داشت نهار فرزندان قائم مقام را برایشان ببرد و منتظر میشد تا آنان نهار را خورده و بعد ظروف غذا را تحویل و برگرداند.
گاهی در این انتظار پشت در کلاس، به سخنان معلم فرزندان قائم مقام، گوش میداد و چون هوش و استعداد بالایی داشت آن مطالب را یاد میگرفت.
روزی قائم مقام خواست از پسرانش امتحان گیرد تا ببیند چه یاد گرفتند، لذا سوالات مختلفی از آنان پرسید ولی پسران هرچه پدر میپرسید بلد نبودند، پسرک فقیر خدمتکار که حاضر بود، جواب همه سوالات را به درستی پاسخ داد و باعث تعجب قائم مقام شد!
قائم مقام پرسید: تقی تو کجا درس خواندهای؟
وی گفت: روزهایی که غذای آقازادهها را میآورم، ایستاده پشت در و درس معلم را گوش میدادم.
قائم مقام خوشش آمد و خواست انعامی به او داد، نگرفت و گریه کرد. به او گفت چه میخواهی؟ وی گفت: به معلم امر فرمایید درسی را که به آقازادهها میدهد به من هم بیاموزد. قائم مقام پذیرفت و معلم را فرمود تا به او نیز بیاموزد.
او در دوران کودکی، نوجوانی و جوانی زیر نظر و تربیت قائم مقام سپری شد. و شیوههای منشی گری، نامهنگاری و صدور احکام دیوانی را از وی آموخت تا جایی که قائم مقام، تحریر و نگارش پارهای از احکام را به تقی محول کرد، تا کم کم به دبیری در دربار انتصاب و در این مدت ضوابط امور اداری و دیوانی به خوبی فرا گرفت و در نهایت به خاطر درایت و لیاقتی که از خود نشان داد و همچنین علاقه ناصرالدین شاه به وی، صدراعظم شاه گردید.
اما این پسر فقیر از خانواده سطح پایین جامعه با طی مراحل پیشرفت و مطابق با شایستگیهای لازم (نه رشد پفکی و حبابی و نه با رابطه) هنگامی که صدراعظم شاه و امیر کبیر ایران شد، تمام تلاش خود را صرف بهبود اوضاع و پیشرفت ایران نمود، که از جمله اقدامات وی میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
ایجاد نظم در جامعه و به حداقل رساند دزدی و شرارت
از بین بردن رشوهخواری در جامعه
براندازی رسم قمه کشی؛ آن زمان در تهران رسم بود که جوانان قمه میبستند
سر و سامان دادن به خزانه مملکت و قطع حقوقهای نجومی و بیدلیل بسیاری از درباریان و وابستگان آنها
تأسیس اداره آگاهی و ماموران مخفی برای آگاهی از اشکالات سیستم و خلافهای مأموران دولتی
واگذاری محاکم شرع به علمای صالح و براندازی رسم شکنجه
ساخت بیمارستان و مایه کوبی اجباری آبله در جامعه
ایجاد چاپارخانه برای مرسولات پستی
ساخت ۲۰۰خانه در بیرون شهر برای مردم
تأسیس مدرسه دارالفنون و راهاندازی نخستین روزنامه در ایران به نام وقایع اتفاقیه
ایجاد کارخانههای پارچه بافی، شکر ریزی، چینی و بلورسازی، کاغذ سازی، چدن ریزی
فرستادن ایرانیان به خارج برای تحصیلات و تدریس در ایران
ترویج ترجمه و انتشار کتب علمی
مرمت ابنیه تاریخی
توسعه تجارت داخلی و خارجی
کوتاه کردن دست اجانب در امور کشور
اصلاح امور مالی و تعدیل بودجه
امیرکبیر، در مجموع سه سال و سه ماه صدراعظم ایران بود و حسودهایی که نمیتوانند ببینند، یکی وجود دارد از خودشان، خوش فکرتر، مدیرتر، لایقتر، تحولگراتر و محبوبتر؛ او را با حیله از صدارت پایین و سپس در حمام فین کاشان به شهادت رساندند!
حال نکته مدیریتی و الگو برداری از این شخصیت لایق، کارآمد و مدیر عصر معاصر این است که مجموع عمر مدیریتی وی از مجموع عمر یک مسئول اجرایی یا یک نمایند مجلس و… کمتر بوده اما تحولی شِگرفت در عرصه مدیریتی کشور ایجاد نمود تا جایی که سالها پس از صدارت وی و آمدن افراد بسیاری بر منصب قدرت، هنوز نام او در تاریخ ایران ماندگار گشته است و این درس عبرتی است برای همگان.
انتهای خبر
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد