حسین پایینمحلی نویسنده گلستانی در یادداشتی به بررسی «از عبور نظام جهانی از هژمونیک غربی و ترامپیسم، تا احیای دکترین مرد دیوانه توسط امپریالیزم امریکا!» پرداخت.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «گلستان ما»، در گفتگوی محاوره مردم، هم از دیوانه فاصله میگیرند و هم یکدیگر را نسبت به افرادیکه نامتعارفند برحذر میکنند.
غرب در عصر جدید در اثر آشنایی با اسلام در جنگهای صلیبی و احیای فلسفه یونان مبنی بر دولت شهرها، توانست با جهانبینی که آن را اومانیسم نامید به علم و تکنیگ دست یابد و دستیابی به قدرت نظامی مجددا نگاه استعماری غرب را احیا کرد (یونان به عنوان منشاء غرب و ارسطو جزو بزرگترین متفکران تمدنی غرب منسوب میشود که فقط یونانیان را انسان بر میشمرد و غیر یونانیان را بربر میخواند) و غرب به عنوان نظام سلطه از عصر رنسانس هژمونیک شد و در سیر تاریخی خود از رنسانس تا کنون شاهد استعمار و استحمار واستثمار افریقا، آمریکای لاتین و بخشهایی از آسیا بودیم که در کلام برخی متفکرین به عنوان امپریالیزم و در نگاه قرآنی استکبار جهانی قلمداد میشود.
این نظام سلطهگاه در درون خود نیز با تنازعاتی روبرو بوده چنانکه از قرن ۱۵ شاهد جابجاییهایی در عنصر هژمونیک نظام جهانی سلطه بودیم. به عبارتی اگر نسبت به جهان غیر غربی نگاه استیلامنشانه وجود داشت در درون خود این تمدن نیز بینش تنازع بقا بوده که از منظر تئوریک از آن به عنوان نظریه کوسه ببری یاد میکنند.
به عبارتی اگر از رنسانس به بعد در جهان نظام سلطه جهانی غرب را به عنوان هژمونیک معرفی کنیم در قرن شانزدهم استعمار اسپانیا، قرن هفدهم هلند، قرن هجده فرانسه وانگلیس، قرن نوزده بریتانیا، و در قرن بیستم با افول انگلستان (استعمار پیر) شاهد رویارویی آلمان و امریکا هستیم که با شکست آلمانها آمریکا به عنوان هژمونیک نظام جهانی قرار میگیرد و شوروی نیز در قطب دوم قرار میگیرد. یعنی جهان از سویی شاهد هژمونیک جهانی به عنوان نظام سلطه هست از سویی با گذر زمان به دلیل رقابت ومنافع بقا عنصر هژمونیک در گذر زمان جابه جا میشود.
علاوه بر آن شاهدیم که در قرن بیستم بعد از غروب انگلستان دو قطبی جهانی شکل میگیرد که به دلایل بسیاری نفوذ و قدت آمریکا قابل قیاس با شوروی نبود و آمریکا توانست خود را به عنوان یک «جهان بینی» به جهان تحمیل کند.
امریکا به عنوان پدر خوانده غرب و هژمونیک جهانی دیروز چه در سطح داخلی، چه در روابط بین الملل و در نسبت با موضوعات کلان جهانی مثل اسلام، جمهوری اسلامی، چین، روسیه، بریکس، شانگهای، جی ۲۰ و… دارای یک سیاست کلان مشخص و ایدئولوژی معین و راهبرد خاص است.
درون سیستم سرمایهداری آمریکایی تنها دو حزب به رسمیت شناخته میشوند که در ساز و کار قدرت حضور دارند و هربار که قدرت به دیگری میرسد طبیعتا براساس منشور واحد عمل میگردد: جمهوریخواه و دموکرات دو روی یک سکهاند که ممکن است یکی بعد نرمافزاری و یکی سختافزاری از خود نشان دهد.
بعد از جنگ جهانی که امریکا تبدیل به هژمونی شد شاهدیم که بر اساس تئوریهای مختلف و دکترینهای گوناگون به براندازی حکومتهای مردمی در اقصی نقاط جهان با مدلهای مختلف کودتا پرداخته. چنانچه در ایران حکومت مردمی مصدق را سرنگون کرد، در شیلی با دکترین شوک پینوشه را حاکم نمود، در اوکراین با انقلاب رنگین زلنسکی را بر صندلی ریاست جمهوری نشاند و با راهبردهای دیگر(تحریم وخلع سلاح و…) به سرنگونی صدام در عراق و قذافی در لیبی پرداخت.
دکترین مرد دیوانه یکی از دکترینهایی بود که ایالات متحده در زمان نیکسون در حوزه روابط خارجی به کار گرفت و در تقابل با شوروی (برژنف) سالت امضا گردید. در این دکترین رئیسجمهور حکم دیوانهای را دارد که سایر دولتها باید از بیم تصمیمات سریع و غیر قابل تصور و احتمالا خطرناک تن به شروط او بدهند!
در دکترین مرد دیوانه نوعی تحکم آن هم با سرعت عمل بالا به همراهی دستگاههای تبلیغاتی همسو مواجهیم که گویی شروع یک جنگ پیش از زدن سوت آغاز است!
مواجه با زلنسکی در آن فضای بسته و سنگین کاخ سفید، نوع زبان بدن ترامپ با ملک عبدالله پادشاه اردن، واکنش به سخنرانی نخست وزیر انگلیس و کانادا، نوع صحبت با رئیس جمهور فرانسه، موضع گیری در قبال رابطه با عربستان، اظهار نظر در باب ضمیمه شدن کانادا به آمریکا یا گرفتن مریلند از دانمارک، همچنین اعلام برخی اقدامات توسط ایلام ماسک چهره رسانهای ترامپ که گویی جای پمپئو را گرفته از دیگر مواردی است که میتوان به آنها اشاره کرد.
خروج از سازمان ملل، خروج از سازمان بهداشت جهانی، خروج از منشور آب وهوایی، انحلال سازمان آژانس توسعه بین الملل آمریکا (usaid)، امضای سند فشار حداکثری بر ایران، قطع بودجههای چند میلیون دلاری رویترز و برخی براندازان جمهوری اسلامی، تهدید حماس به آزادی اسرای اسرائیل و مشخص کردن ضرب الاجل (و دیدیم اتفاقی نیفتاد)، اعلام طرح تخلیه غزه و انتقال فلسطینیها به کشورهای همسایه عربی چون مصر، اردن و ... به این لیست میتوان تصمیمات و مواضع جنجالبرانگیز دیگری نیز چون تعرفه سنگین بر کالاهای چینی و محکومیت ترنسها و اخراج همجنسبازان از ارتش آمریکا وتهدید به خروج از ناتو و… را افزود که همگی در دکترین مرد دیوانه قابل تبیین و تحلیل است.
نکتهای که نباید از آن غافل شد این است که به کارگیری دکترین مرد دیوانه پس از۵۰ سال بعداز اوباما صورت گرفت لذا تکرار این سناریو پس از بایدن خود بیانگر چند پیام مهم در تحلیل راهبرد ایالات متحده و شرایط بین المللی و اتخاذ استراتژی از سوی ماست.
اینکه مدل پلیس بد (ترامپ) و خوب (اوباما و بایدن) ظاهرا اگر چه در برههای پاسخ گرفته اما تحولات جهانی بیانگر این است که این استراتژی منسوخ شده وبازیگران اصلی عرصه نظام بین الملل چون چین و روسیه _در پارادایم مدرنیته اومانیسم_ نوع مواجه با این استراتژی را دریافتهاند اما ما باید به این مسئله واقف باشیم که شکست هژمونیک غربی در نظام بین الملل (که روزگاری امریکا نقش پلیس بد و اروپا رل پلیس خوب رابازی میکرد واز استراتژی هویج وچماق بهره میبردند) به اتمام رسیده چرا که دوران تک قطبی تمام شده و نظام جهانی شاهد بازیگری کشورهای قدرتمند و مستقل جهانی است که در تقابل با غرب و سلطه جهانی عمو سام ساکت نخواهند نشست وبسیاری از دولتها نیز در راستای منافع ملتهایشان به صورت جمعی به امضای قرارداد همکاری وپیمان اهتمام ورزیدند که میتوان به بریکس، شانگهای، جی ۲۰، سران کشورهای اسلامی، استانه، عدم تعهد و… نام برد از سویی جمهوری اسلامی خارج از دکترینهای غربی است که مقهور نمایش هیچکاکی آمریکا نمیشود
همانگونه که در دوره اول ترامپ مقام معظم رهبری وی را شایسته پاسخ ندانستند امروز نیز جمهوری اسلامی این جمله منتسب به کیسنجر را کاملا درک کرده که اگر دشمنی با امریکا خطرناک است دوستی با او کشنده میباشد!
لذا تلاش امریکا برای احیای هژمونیک خود در عرصه جهانی در قالب دکترین مرد دیوانه را بیثمر میدانیم و معتقدیم امپریالیست آمریکا با این فرمول در اصطلاح دموده شده است.
چرا که علاوه بر موارد اشاره شده (ظهور قدرتهای مستقل و بزرگ و اجماع دولتها درعرصه جهانی در کنار افول امریکا در جهان و فروپاشی داخلی آن) ما معتقدیم بر اساس مشیت الهی در تقابل حق باطل خداوند نصرت خویش را شامل حال بندگان صالح خود که زمینهساز حکومت مستضعفان بر روی زمین هستند خواهند کرد.
امروز تقابل اروپا با امریکا در داستان اوکراین را مصداق بارز: اَللّهُمَ اشْغَلِ الظّالِمینَ بِالظّالِمینَ وَ اجْعَلنا بَیْنَهمْ سالِمینَ غانِمینَ؛ خداوندا ستم کاران را به یکدیگر مشغول ساز و ما را (در پرتو سرگرم شدن آنان به یکدیگر) سالم نگهدار و پیروز گردان.
میدانیم و معتقدیم در جدال جنود کفر و ایمان و عقل (حق) و جهل (باطل) خداوند استکبار جهانی را مورد قهر، غضب و مکر قرار خواهد داد که او جبار و قاصم است: وَ مَکَروا وَمَکَرَ اللَّهُ ۖ وَاللَهُ خَیرُ الماکِرینَ ﴿۵۴﴾
و (یهود و دشمنان مسیح، برای نابودی او و آییناش،) نقشه کشیدند؛ و خداوند (بر حفظ او و آیینش،) چارهجویی کرد؛ و خداوند، بهترین چارهجویان است (سوره مبارکه آل عمران آیه ۵۴)
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد