جانباز شیمیایی دفاع مقدس گفت: گاهی که سرفههایم بند میآید با خدا میگویم «چه شده نکند من را فراموش کردی»؛ وقتی سرفههایم بر میگردد خدا را شکر میکنم و از دیوار خانه برای شنیدن این صدای گوشخراش عذرخواهی میکنم.
حاج صادق روشنی در گفتگو با خبرنگار سرویس سیاسی پایگاه خبری تحلیلی «گلستان ما» گفت: زکات بهانه مال است و بهترین زکاتی که باید بپردازیم این است که جان خود را برای دین بگذارم چرا که پیامبر اینگونه عملکرد، جنگ شروع شد و لباس پاکی پوشیدیم و در کنار هم تشکیل دسته و گردان و تیپ و لشکر دادیم و توانستیم در برابر دشمن ایست کنیم.
جانباز شیمیایی دفاع مقدس ادامه داد: عزیزان در ارتش، نیروی هوایی، بسیج و سپاه هر یک به نقش خود در دفاع مقدس پرداخت، ندای اللهاکبر بهترین شعار برای شکستن خط دشمن بود.
روشنی بیان کرد: شاید بارها شنیدید که شما امکاناتی نداشتید چگونه دشمن غلبه کردید و این پیام دوستی باخدا بود، دشمن به شهرهای ما تجاوز کرده بود و لذا ما باید تلاش میکردیم دشمن را از خاک خود بیرون کنیم، آنها آمده بودند بمانند؛ ولی ما مقاومت کردیم و بر دشمن غالب شدیم.
وی افزود: نیروهای بسیج یاوران حضرت امام (ره) بودند و امروز نیز یاوران حضرت بقیه الله (عج) و مقام معظم رهبری هستند و وقتی حضور پیدا میکردند شاخ عملیات ما گستردهتر میشد.
جانباز شیمیایی دفاع مقدس ابراز داشت: شما مشاهد میکنید در یک عملیات وسعت آن به ۵۰ کیلومتر میرسد و این کار آسانی نیست چرا که در تیرماه گرمای ۴۵ تا ۵۰ درجه بدون آب سرد و آذوقه این اتفاق رقم میخورد و نیروهای ما تأمین و خاکریز نداشتند.
روشنی بیان کرد: برای یک ربع تا ۲۰ دقیقه یک جوان عزیزی که من دستش را میبوسم در پاسگاه زید بنشیند و ببینید چه شرایطی برای آن فراهم میشود؛ ولی در آن زمان رزمندگان با دشمن می تازیدن و در کنار آن روزه داشتند و پشتیبانی گاهی آب نمیتوانستند برای آنها بفرستند.
جانباز شیمیایی دفاع مقدس بیان کرد: پیامبر (ص) ما به شکل مختلف مورد آزمایش قرار گرفت سر و دندان پیامبر را شکستند؛ ولی پیامبر مهر و محبت بود و این سیره رزمندگان ما در دفاع مقدس بود، شهید ابراهیم مهربان سرباز عراقی مجروح را به روی دوش خود میکشد تا در بهداری درمان شود و این ایثار از شعار اللهاکبر بوده است.
وی گفت: جبهه یعنی خود را بشناسیم و در مسیر خدا گام برداریم اساتید و دانشآموز در جبهه حضور داشت و یک تکبیرگو جمهوری اسلامی بود ما برای خاکریز و خرمشهر نجنگیدیم یقیناً خرمشهر به ما بر میگشت و بایستی سختیها را تحمل کنید بهسادگی نمیتوانید سرباز ولایت باشید و این پیروزی در چه زمانی است ما اطلاع نداریم.
جانباز شیمیایی دفاع مقدس گفت: گاهی که سرفههایم بند میآید باخدا میگویم «چه شده نکند من را فراموش کردی» و وقتی سرفههایم بر میگردد خدا را شکر میکنم و گاهی آنقدر زیاد است که از دیوار خانه برای شنیدن این صدای گوشخراش عذرخواهی میکنم.
انتهای خبر/
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد