1395-02-14 04:02
1375
0
31390
یادداشتی به قلم محمدرضا بهرامي؛

شهید مطهری را توقع نام و نان نبود

استاد مطهری با حضور مسلحانه، قلم اش در هر صحنه ای که دشمن به تاخت و تاز و دروغ و جعل و تحریف و افساد می پرداخت، نقاب ها را از چهره ها کنار می زد و اندیشه های شیطانی را از پشت صورتک ها بیرون می کشید و طشت رسوایی شان را بر زمین می انداخت.

به گزارش گلستان ما ؛ محمد رضا بهرامی فعال فرهنگی و اجتماعی طی یادداشتی نوشت : سالگشت شهادت استاد قلم، شهید مرتضی مطهری فرا رسید و امروز همه ی یه جنب و جوش خاصّی دارند. من هم توی این روز، به نوبه ی خودم که مدتی را درکسوت معلمی به عنوان پیام آوران نور در قالب خدمت سربازی سپری کرده ام  قلم به دست گرفتم که ان شاء الله تا اندازه ای بتوانم دینم و حق مطلب رو ادا کرده باشم.

بین کتابها و مجلاتی که می خواندم چیزهای زیادی بود که به دلم می نشست و دوست دارم همه انها را برای شما بزرگواران بنویسم ولی می دانم که نه من آنطور که شایسته و بایسته است از عهده اش برمی آیم و نه شاید شما حوصله ی خواندنش را داشته باشید. و اینک اندک جرعه ای از این چشمه زلال معرفت از نظرتان می گذرد:

چندین سال است بهانه مقدس شهادت معلمی بزرگ و فرزانه، استاد شهید مطهری رحمه الله، دست مایه قدردانی و تجلیل دانش آموزان و نیز مسئولان از معلم شده است؛ شهید مرتضی مطهری به عنوان یک معلم، مسخرقلب ها بوده وهست و برای همیشه بذر نور در دل ها می افشاند. قدردانی و تجلیل از معلم نمونه، در واقع قدردانی از باغبانی است که هر صبح، سبدی از صمیمیت با خود به کلاس می برد و با انگشتان مهربان خویش، بر شاخه قلب ها، فردا را پیوند می زند. شهید مطهری را توقع نام و نان نبود.

این خوشنام همچون سایر معلمان، هر روز از تنور داغ جانش، هزاران نان بر سفره گرسنه دل ها می بخشید و از علقمه قلبش، هزاران مشک به خیمه های عطش می رساند.

استاد مطهری شخصیتی بود که در محلة کوران و در انبوه دیده های کور سو، به دیدبانی خط ایمان ایستاد و نگهبانی برج شرف و شریعت را گردن نهاد و به مرزبانی دین پرداخت.

وی در سنگر «بیان»، برای هر یورشی از سوی اجانب، پاسخی دندان شکن داشت و راه هر نفوذی را به پایگاه عقاید می بست و هر هجومی را به کشور معارف وحی، با سلاح قلم و با گلولة کلمات، جواب می داد.

استاد مطهری با حضور مسلحانه، قلم اش در هر صحنه ای که دشمن به تاخت و تاز و دروغ و جعل و تحریف و افساد می پرداخت، نقاب ها را از چهره ها کنار می زد و اندیشه های شیطانی را از پشت صورتک ها بیرون می کشید و طشت رسوایی شان را بر زمین می انداخت.

در این فرصت بهتر می بینم از زبان کسانی که سالها با او همدم و مونس و همراه بوده اند، یا خوشه چین خرمن دانش و معنویت و فضایلش بوده اند، بخوانیم و از این بوستان معطر، به این دسته گل ها بسنده کنیم، آنچنانکه از زبان آیت الله جوادی آملی درباره استاد می شنویم که فرموده است:

«... شهید مطهری دلی داشت دلباخته به قرآن، مغزی داشت سرسپرده به عرفان، جانی داشت وابسته به برهان. متفکر بود، اهل دل بود، اهل معنی بود. آنچه در تمام برخوردها با شهید مطهری کاملا محسوس بود، چه در جلسات خصوصی و چه در حضور استاد، در جلسه خصوصی استاد حریت و آزادی شهید مطهری بود. او دارای دلی بود آزاد و دارای مغزی بود آزاد و قهرا دارای زبانی و قلمی آزاد بود»

«مرحوم مطهری، در سراسر زندگی پربرکت خویش، دائما در اندیشه احیاء علوم دین و حیات بخشیدن بر جانهای بی رمق مسلمین بود. او نه تنها خرافه زدایی و جدا ساختن پیرایه هایی را که بر اندام دین وصله کرده بودند، پیشنهاد می کرد و خود فعالانه در این پالایش سهمی بسزا بر عهده گرفته بود...»

و چند بیت از شعر پیرمرد صاحبدل شیراز، جمالی (مذنب) که اینگونه سروده است:

آنکه با روح خدا همسفر دلها بود/ آنکه در خلوت اندیشه خود با ما بود/ سیرتی داشت که در پرده صورت ننشست/ صورتی داشت که صورتگر از او پیدا بود/ بینشی داشت که نادیده خدا را می دید/ دانشی داشت که روشنگر هر اعمی بود/ همه دانند، ولی او ز خدا می دانست/ همه گویند، ولی او ز خدا گویا بود/ خشک مغزان خطا رفته به دنبال سراب/ تشنه مردند به هر وادی و او دریا بود/ زنده با عشق خدا بود و بقا یافت ز مرگ/ مردنی داشت که چون زندگیش زیبا بود.

مع الوصف باید گفت ما امروز بیش از گذشته به فکر استاد مطهری، به کتاب هایش، به سخنرانی هایش، به درس هایش، به اخلاق علمی اش، به طهارت روحی اش، به شهامت حق گویی اش و به باطل ستیزی اش، نیازمندیم.

باشد که همیشه ما «شاگرد» باشیم و او «استاد».

انتهای پیام/

نظرات

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.