مردم قدر شناس نيز در حركت عظيم خود در خلق حماسه 9 دي ثابت كردند و به همه نشان دادند فتنه 88 به مانند یک غربال ناخالصی های انقلاب را گرفت.
به گزارش گلستان ما به نقل از نیلکوه، نهم دی بهعنوان یک رویداد بزرگ ملی که دربرگیرندهی همهی اقشار، جریانات و گروههای معتقد به انقلاب اسلامی و با مشارکت همهی آنها است شناختهشده است، بهخصوص در برههی پس از انتخابات که آراء همهی رأیدهندگان ارزشمند بود. بنابراین موضوع 9دی باید در همان راستای حضور حداکثری مردم تحلیل شود و دسیسههای دشمن برای مخدوش کردن این حضور همگانی تبیین گردد.
چهار عامل را میتوان زمینهساز حماسه ۹دی و مهار فتنه ۸۸ موردتوجه قرارداد
•ایمان و باورهای اعتقادی مردم
•رهبری الهی و هوشمندانه مقام معظم رهبری
•بصیرت ملت ایران
•عاشورای حسینی
حضور مردم در عرصههای مختلف از اعتقادات و باورهای دینی آنها سرچشمه میگیرد، ایمان مردم ، عشق به اهلبیت(ع) عامل قدرتمند در تولید قدرت مردمی انقلاب و در آزمونهای بزرگ دینمداری مردم تعیینکننده و کارگشا بوده است. روزهاى سال، بهطور طبیعى و بهخودیخود همه مثل هماند؛ این انسانها هستند، این ارادهها و مجاهدتهاست که یک روزى را از میانروزهای دیگر برمیکشد و آن را مشخص میکند، متمایز میکند، متفاوت میکند و مثل یک پرچمى نگه میدارد تا راهنماى دیگران باشد.
روز نهم دى هم از همین قبیل است؛ یعنی برخاسته از دشمنشناسی است ، وقتشناسی است ، بصیرت است ، از حضور در عرصه مجاهدانه است.
نهم دی 88، حادثه کوچکی نیست بلکه آن حرکت عظیم و ماندگار مردمی، شبیه حرکت بزرگ ملت در روزهای اول انقلاب است و باید تلاش شود در «سالگرد این حماسه»، حرف اصلی ملت ایران، یعنی حرکت در سایه دین و تحقق وعدههای الهی تبیین شود. امام خامنهای
مقدمه
یکی از پیچیدهترین شرایط سه دهه گذشته انقلاب اسلامی انتخابات دهم ریاست جمهوری و حوادث بعدازآن بود که بهواسطه آن خیلی از ظرفیتها و واقعیتهای جمهوری اسلامی محک خورد و مورد آزمون قرار گرفت.
شاید اولین بار بود که گروهها و جریانات سیاسی، شخصیتها شناختهشده کشور، رسانهها و نهادهای مسئول در این انتخابات، توانایی و داشتههای خود را در فضای واقعی بهدوراز رانتهای مرسوم مانند جایگاههای حقیقی و حقوقی و سوابق تاریخی و ملاحظات معمول، عرضه و آنچه داشتند را رو کردند.
بسیاری از واقعیتها در یک چنین فضایی آشکار شد ، خیلی از باورها رنگ باخت و باورهای زیادی نوسازی شد و در مواردی تحلیلها از افراد و گروهها و مجموعهها،اصلاح و بازسازی و در مواردی تصدیق و تعمیق شد. در این میان نوع مواجهه و مدیریت رهبر انقلاب با مسئله انتخابات و حوادث بعدازآن، بیش از سایر متغیرها و مؤلفهها، ارزش بررسی و واکاوی دارد. چراکه:
1) انتخابات ریاست جمهوری دهم و حوادث بعدازآن بستر شناخت بیپرده و شفاف از ویژگیها و ظرفیتهای علمی، راهبردی و مدیریتی مقام معظم رهبری را خصوصاً برای نسل جوان آشکار ساخت.
2) ظرفیت، کارآمدی و قدرت روزآمدی اندیشه ولایتفقیه در مواجهه با چالشهای پیچیده و چندوجهی را در یک تجربه عملی و عینی نشان داد که خود بهترین پاسخ به پرسشها و چالشهای نظری دراینباره محسوب میشود.
3)نقش رهبری مثل قطاری بود که در حال حرکت بود و اگر واگنی از قطار جدا میشد دقیقاً واگن جداشده بود نه اینکه قطار از ریل خارجشده باشد و قانون مثل سوزنبان راهآهن مسیرها را مشخص میکرد و خواص و عوامی که همراه با این قطار بودند بهسلامت از این مانع عبور کردند و این به عینه مشاهده گردید .
4) توجه به برخی نصابشکنیها در انتخابات و پیچیدگی و تازگی داشتن برخی حوادث بعد از انتخابات و مشابهتهای محتوایی بین چالشهای پدید آمده در این حوادث با چالشهای آینده(جنگ نرم)، نوع مدیریت رهبری حالت الگو دارد که میتواند بهصورت یک مانیفست مدیریتی سطوح گوناگون نظام را از آن بهرهمند کرد.
مدیریت مقام معظم رهبری را دریک نگاه کلان تا 22 خرداد 88
1) گفتمانسازی
یکی از مهمترین ارکان وظایف ومسئولیتهای مقام معظم رهبری، صیانت از جهت گیری های اصولی انقلاب و مراقبت از تحریف آنها خصوصاً تحریف معنوی ارزش های محوری و مبنایی از یک سو و پیش بردن فضای عمومی کشور در چارچوب نیازها و خواسته های اصلی و واقعی در حرکت آینده کشور است. خصوصاً در دل حوادث و رویدادهایی مانند انتخابات و تغییر مراکز قدرت کشور در مجلس و دولت و ... که جابجایی ارزش ها و تغییر رویکردها میتواند رخ دهد.
عنصر تعیینکننده در حفظ خطوط فکر انقلابی و چارچوب صحیح حرکت آینده در کشور، منوط به داشتن گفتمان جامع و توانایی مقبول سازی آن در سطح آحاد مردم است. چراکه این گفتمان است که به خواستها، نیازها و اولویتها شکل می دهد و جهت می بخشد.
شکلگیری فضای عدالت خواهانه و ضد فساد پیش از انتخابات سال 84، محصول گفتمانسازی رهبر انقلاب در سالهای پیش بود. تاکید ایشان بر مسئله عدالت، طرح مسئله مبارزه با فقر و فساد و تبعیض بهعنوان اصلاحات واقعی و فرمان ایشان به مبارزه قاطع با مفاسد اقتصادی، فضای گفتمانی را بوجود آورد که عدالت خواهی و ضدیت با فساد را به مطالبات اصلی مردم در سال 84 تبدیل کرد.
در انتخابات سال 88 نیز مقام معظم رهبری دو محور گفتمانی را به موازات یکدیگر پیش می برد یکی موضوع سیرت و صورت انقلاب که بیشتر ناظر به صیانت از اصول و مبنای انقلاب بود و دیگری محور پیشرفت و عدالت توامان در دهه چهارم بهعنوان گفتمان آینده ساز کشور بود. گرچه ایشان برای اولین بار مسئله صورت و سیرت انقلاب را در دیدار مجلس خبرگان بهصورت اجمالی بیان کردند اما سخنرانی ایشان در دانشگاه علم و صنعت(24/9/1387) را باید مبدا چنین گفتمان سازی دانست. در این سخنرانی ایشان جمهوری اسلامی را به دو بعد ساخت حقیقی و ساخت حقوقی تقسیم کردند و صیانت از ساخت حقیقی یا سیرت نظام که جهت گیری های اصولی انقلاب را در بر می گرفت را اساس کار دانستند.
همیشه در دلِ ساخت حقوقی، یک ساخت حقیقی، یک هویت حقیقی و واقعی وجود دارد؛ او را باید حفظ کرد. این ساخت حقوقی در حکم جسم است؛ در حکم قالب است، آن هویت حقیقی در حکم روح است؛ در حکم معنا و مضمون است. اگر آن معنا و مضمون تغییر پیدا کند، ولو این ساخت ظاهری و حقوقی هم باقی بماند، نه فایدهای خواهد داشت، نه دوامی خواهد داشت؛ مثل دندانی که از داخل پوک شده، ظاهرش سالم است؛ با اولین برخورد با یک جسم سخت در هم میشکند. آن ساخت حقیقی و واقعی و درونی، مهم است؛ او در حکم روح این جسم است.
آن ساخت درونی چیست؟ همان آرمانهای جمهوری اسلامی است: عدالت، کرامت انسان، حفظ ارزشها، سعی برای ایجاد برادری و برابری، اخلاق، ایستادگی در مقابل نفوذ دشمن؛ اینها آن اجزاء ساخت حقیقی و باطنی و درونی نظام جمهوری اسلامی است.
«اگر ما از اخلاق اسلامی دور شدیم، اگر عدالت را فراموش کردیم، شعار عدالت را به انزوا انداختیم، اگر مردمی بودنِ مسئولان کشور را دستکم گرفتیم، اگر مسئولین کشور هم مثل خیلی از مسئولین کشورهای دیگر به مسئولیت بهعنوان یک وسیله و یک مرکز ثروت و قدرت نگاه کنند، اگر مسئلهی خدمت و فداکاری برای مردم از ذهنیت و عمل مسئولین کشور حذف شود، اگر مردمی بودن، سادهزیستی، خود را در سطح تودهی مردم قراردادن، از ذهنیت مسئولین کنار برود و حذف شود؛ پاک شود، اگر ایستادگی در مقابل تجاوزطلبیهای دشمن فراموش شود، اگر رودربایستیها، ضعفهای شخصی، ضعفهای شخصیتی بر روابط سیاسی و بینالمللی مسئولین کشور حاکم شود، اگر این مغزهای حقیقی و این بخشهای اصلیِ هویت واقعی جمهوری اسلامی از دست برود و ضعیف شود، ساخت ظاهریِ جمهوری اسلامی خیلی کمکی نمیکند؛ خیلی اثری نمیبخشد و پسوند «اسلامی» بعد از مجلس شورا: مجلس شورای اسلامی؛ دولت جمهوری اسلامی، به تنهائی کاری صورت نمیدهد. اصل قضیه این است که مراقب باشیم آن روح، آن سیرت از دست نرود، فراموش نشود؛ دلمان خوش نباشد به حفظ صورت و قالب. به روح، معنا و سیرت توجه داشته باشید. این، اساس قضیه است. "
بعد از این سخنرانی در اجتماع دانشجویان علم و صنعت (اجتماعات دانشجویی از مهمترین فضاهایی است که ایشان مهمترین مسایل و راهبردی ترین آنها را طرح مینمایند) روح تازهای در فضای عمومی کشور دمیده شد و توانست در سطح جامعه جریان ساز گردد بهطوری که جریانات گوناگون حاضر در انتخابات با جهت گیریهای گوناگون تلاش میکردند بیش از یکدیگر خود را وفادار به انقلاب و امام برای مردم معرفی کنند.
انتخاب دهه چهارم به دهه گفتمان پیشرفت و عدالت نیز محور دیگر این گفتمان سازی بود که مبداء آن سخنرانی اول فروردین 87 در مشهد بود که جهت گیری نظام در دهه آینده را روشن و مشخص میکرد که در سخنرانی های دیگر ایشان در سال 87 نیز موردتوجه ایشان قرار گرفت. ایشان در ابتدای سال 88 نیز بهصورت مبسوط تر به این مسئله پرداختند و در دیدار با دانشجویان دانشگاههای کردستان نیز زوایای دیگری از این گفتمان را طرح کردند که در جهت دادن به مطالبات و تقاضاهای اجتماعی نقش آفرین و موثر بود.
2) مشارکت 40 میلیونی:
نصابشکنی حضور 40 میلیونی و رکورد شکنی مشارکت 85 درصدی در انتخابات دهم ریاست جمهوری که مایه اقتدار نظام و تثبیت مردم سالاری دینی بهعنوان یک الگو موفق و کارآمد به شمار می آید، مولفه دیگری است که تدبیر رهبر انقلاب در رقم خوردن این حماسه نقش مهمی داشته است. محورهای اصلی که در شکل گیری مشارکت 40 میلیونی نقش مهمی ایفا کردند:
تاکید مستمر رهبر انقلاب بر مشارکت گسترده مردم بهعنوان مسئله اول انتخابات(.تقریباً در همه سخنرانیها).
* تاکید بر اهمیت اصل انتخابات در تعیین سرنوشت کشور.
* افشای برنامه و خواست دشمن برای کاهش مشارکت مردم.
* ترسیم فضای امید و چشم انداز مثبت و رو به جلو برای کشور.
* ابراز اعتماد به تشخیص و انتخاب مردم.
* تقویت فضای رقابتی و آزاد در انتخابات.
میدان برای همه باز است؛ بیایند در میدان انتخابات خود را بر مردم عرضه کنند. اختیار با مردم است؛ مردم هر جوری که فهمیدند، تشخیص دادند، هشیاری آنها به آنها کمک کرد، انشاءاللَّه همان جور عمل خواهند کرد. من به مسئولین انتخابات هم سفارش و تأکید میکنم؛ بهطور حتم بایستی انتخابات را جوری برگزار کنند که پرشور باشد؛ دست همهی نامزدها باز باشد؛ مردم آزادانه بتوانند انتخاب کنند و انتخابات، سالم و با امانت کامل انشاءاللَّه انجام بگیرد وانجام خواهدگرفت.
این را هم در باب انتخابات به شما عزیزان و همهی ملت عزیزمان عرض بکنم؛ دربارهی موضع رهبری در مورد انتخابات، گمانهزنی و شایعه و اینها همیشه بوده و خواهد بود. بنده یک رأی دارم، آن را در صندوق میاندازم. به یک نفری رأی خواهم داد، به هیچ کس دیگر هم نخواهم گفت که به کی رأی بدهید، به کی رأی ندهید؛ این تشخیص خود مردم است.
بنده گاهی از دولت حمایت میکنم، دفاع میکنم؛ بعضی سعی میکنند برای این کار معنای نادرستی جعل و ابداع کنند. نه، من از دولتها همیشه دفاع میکنم؛ منتها اگر دولتی بیشتر مورد تهاجم قرار گرفت و احساس کردم حملات غیر منصفانهای میشود، بیشتر دفاع میکنم. من طرفدار اِعمال انصافم؛ من میگویم باید منصف باشیم. رفتارها را نگاه کنیم؛ این ربطی به انتخابات ندارد، بحث انصاف و بیانصافی است.
حمایت کردن از خدمتگزاران در کشور، وظیفهای است که هم من دارم، هم همه دارند؛ این مربوط به اعلام موضع انتخاباتی نیست. بنده از هر حرکت خوبی، از هر اقدام خوبی، از هر پیشرفتی، از هر خدمتی به مردم، از هر دلجوئیای از محرومین، از هر ایستادگیای در مقابل ظلم و استکبار استقبال میکنم و از آن کسی که این کار را کرده است، تشکر و سپاسگزاری میکنم؛ هر دولتی باشد، هر شخصی باشد؛ این وظیفهی من است.
3) دادن هشدار و ایجاد حساسیت نسبت به تردید افکنی درباره سلامت انتخابات:
رهبر انقلاب از مدتها قبل از انتخابات به خصوص در سخنرانی اول فروردین در مشهد، نسبت به زیر سئوال بردن سلامت انتخابات هشدار دادند.
انتخابات به فضل الهی و به حول و قوهی الهی انتخابات سالمی است. من میبینم بعضیها در انتخاباتی که دو سه ماه دیگر انجام خواهد گرفت، از حالا شروع کردهاند به خدشه کردن. این چه منطقی است؟ این چه فکری است؟ این چه انصافی است؟ این همه انتخابات در طول این سی سال انجام گرفته است - در حدود سی انتخابات - مسئولان وقت در هر دورهای رسماً متعهد شدهاند و صحت انتخابات را تضمین کردهاند، و انتخابات صحیح بوده است؛ چرا بیخود خدشه میکنند، مردم را متزلزل میکنند، تردید ایجاد میکنند؟ که البته در ذهن مردم عزیز ما با این حرفها تردید ایجاد نخواهد شد.
و در دیدار با معلمان، کارگران و پرستاران در اردیبهشت ماه نیز مجدداً بر این مسئله تاکید کردند و از جریانی که به این فضاسازیها میپرداخت، گله کردند و زیر سئوال بردن انتخابات را سخنی علیه ملت ایران عنوان کردند.
من انتظارم این است: کسانی که با ملت ایرانند، جزو ملت ایرانند، توقع دارند ملت ایران به آنها توجه کنند، اینها دیگر علیه ملت ایران حرف نزنند و انتخابات ملت ایران را زیر سؤال نبرند. مرتب تکرار نکنند که آقا این انتخابات سالم نیست؛ انتخابات، انتخابات نیست. چرا دروغ میگویند؟ چرا بیانصافی میکنند؟ چرا خلاف واقع میگویند؟ چرا این همه زحماتی را که این ملت و مسئولین در طول این سالهای متمادی متحمل شدند، ندیده میگیرند؟ چرا ناسپاسی می کنند؟ انتخابات در دورههای گذشته سالم بوده. در مواردی که شبهاتی پیش میآمد، ما فرستادیم تحقیق کردند، دنبال کردند.
در یکی از مجالس گذشته شایعاتی پیدا شد، بعضیها دلائلی آوردند، حرفهائی زدند که انتخابات ناسالم است؛ توقع داشتند که در برخی از شهرهای مهم از جمله تهران، انتخابات ابطال شود. ما افراد وارد و مطلعی را فرستادیم تحقیق کردند، مطالعه کردند؛ دیدند نه، خدشه در انتخابات نیست. در بین هزارها صندوق ممکن است در دو تا، پنج تا صندوق خدشههائی به وجود بیاید. این، انتخابات را خراب نمیکند. این هم مال بعضی از اوقات بوده است. گاهی یک گروهی، یک جناحی - از این جناحهای معمولی کشور که شماها این جناحبندیها را می شناسید - که بر سر کار بودند، نتیجه انتخابات به ضرر آنها و به نفع جناح مقابل شده؛ مکرر این اتفاق افتاده. چطور این انتخابات را کسی ممکن است زیر سؤال ببرد؟
فضای بعدازآنتخابات و زیر سئوال بردن انتخابات از سوی جریان مذکور به خوبی اهمیت تاکیدات و هشدارهای رهبر انقلاب را نسبت به این مسئله نشان میدهد.
4) مدیریت فضای ملتهب بعد از مناظرهها و نامه آقای هاشمی رفسنجانی:
بعد از اولین مناظره(احمدی نژاد-موسوی) جریانی که حامی کاندیدای مغلوب مناظره بود، فضایی را شکل داد که میخواست با فشار و لابی و فضا سازی، رقابت انتخاباتی را به سود کاندیدای مورد نظر خود تغییر دهد. اوج این فضاسازی مربوط به نامه آقای هاشمی رفسنجانی خطاب به رهبر انقلاب است که رسانهای و علنی شد. در پی ناکام ماندن در این کار، در ساعتهای پایانی منتهی به انتخابات، پیامکی بهطور گسترده پخش شد که رهبر انقلاب به نامه مذکور پاسخ داده اند که این اقدام نیز با تکذیب دفتر ایشان مواجه شد و بی ثمر ماند.
مدیریت مقام معظم رهبری را دریک نگاه کلان از22 خرداد 88 تا 22 بهمن 88
1) تحلیل حوادث بعدازآنتخابات بهعنوان فتنه عمیق:
در شرایطی که حوادث بعدازآنتخابات کمتر قابل پیش بینی بود و در مجموعه نظام و بدنه وفادار به آن نیز آمادگیهای تحلیلی و عملی برای برخورد با آن وجود نداشت، تحلیل حوادث بعدازآنتخابات و تبیین فتنه عمیق، نقش مهمی در مواجهه و نیز نوع مواجهه با مسایل بعدازآنتخابات داشت.
شرایط فتنه به اختصار شرایطی است که حق بودن طرف حق و باطل بودن طرف باطل بنابه دلایلی از شفافیت افتاده و تشخیص را دشوار کرده باشد.
حوادث بعدازآنتخابات از چند جهت حالت فتنه داشت:
1-1) آفت سنجیدن حق با اشخاص:
سابقه و مواضع پیشین جریان فتنه و جایگاه کنونی برخی از آنها در حاکمیت، بطلان مواضع آنها را از صراحت انداخته بود و در واقع حق زیر سایه سابقه و جایگاه آنها در ابهام فرو رفته بود.
برای بخش قابل توجهی از افکار عمومی خصوصاً رای دهندگان به مهندس موسوی باورپذیر نبود که این افراد(جریان فتنه) بهصورت نظام اسلامی چنگ بزنند و در مقام معارضه با آن قرار گیرند.
2-1) آفت عدم تفکیک طرف پیروز انتخابات از اصل انقلاب و نظام
برخی حواشی منفی و نقاط ضعف طرف پیروز در قبل از انتخابات مانند(ماجرای مرحوم کردان، مشایی، رحیمی) و نیز برخی گفتارها و رفتارهای آقای احمدینژاد در مناظرهها که با مظلومنمایی رقبا همراه شد و به نوعی در جامعه بویژه نخبگان تلقی منفی بوجود آورد موجب شد حق در سایه این مسایل، با ابهام و تردید روبرو گردد و افراد و مجموعه ها را برای دفاع از واقعیتها(سلامت انتخابات) در عمل دودل و با تردید مواجه نماید. خصوصاً کسانی از اردوگاه اصول گرایان که به هر دلیلی درست و یا نادرست به مخالفان سرسخت احمدی نژاد در انتخابات تبدیل شده بودند و حاضر شدند با مخالفان سنتی و قدیمی خود علیه او ائتلاف نمایند.
این افراد به دلیل آن که حمایت از اصل سلامت انتخابات و مقابله با تهمت های زده شده به نظام را به نوعی تایید طرف پیروز انتخابات و ریختن آب به آسیاب مخالف خود تلقی می کرند، علی رغم دانستن واقعیتها در بهترین حالت سکوت و برخی به تردید ها دامن زدند.
3-1) آفت جابجا شدن متن و حاشیه و مسایل اصلی نسبت به مسایل فرعی
حوادثی مانند حادثه کوی دانشگاه، کهریزک و برخوردهای ناگزیر نیروهای انتظامی نیز به فتنهگونتر شدن مسایل کمک کرد و بسترهای روانی و تبلیغاتی فراوانی بوجود آورد که در سایه آنها مسایل اصلی که حضور 40 میلیونی مردم و نیز اتهام و ظلم نسبت به نظام و مردم بود، در حاشیه قرار گرفت. این حوادث اگر چه در جای خود مهم و قابل بررسی و پیگیری است اما جریان شکست خورده در انتخابات که ادعایش در تقلب در انتخابات، پس از ناتوانی در ارائه مستندات مانند یخی در حال آب شدن بود، مسایل این چنینی را بهترین فرصت برای فرار از پاسخگویی به ادعای خود در مورد سلامت انتخابات دید و اساس فضای تبلیغاتی و جنگ روانی خود را در داخل و خارج بر آن استوار کرد و نظام را در معرض تهمتهای بیشرمانهای مانند تجاوز جنسی قرارداد و تلاش کرد حاشیه را بر متن غالب نماید که متاسفانه باید گفت ضعف بصیرت خواص موجب شد جریان مذکور در این کار تا حد زیادی موفق شود و فتنه را طولانی تر نماید.
4-1) آفت غفلت از دشمن و عدم مرزبندی با آن
شدت و حدت مسایل بعدازآنتخابات و شکل گرفتن منازعات بهصورت سنگین در داخل از یک سو و وجود تفکر غلط در جریان فتنه برای استفاده از ظرفیتهای دشمن خصوصاً ظرفیتهای انبوه رسانه ای به نفع خود از دیگر سو موجب غفلت از دشمن و اهدافش شد. این مسئله موقعیت استثنایی در اختیار جریان ضدانقلاب خارج و داخل قرارداد تا با فضاسازیهای گسترده و رسانهای سنگین و دروغگویی، تهمتزنی و ایجاد جنگ روانی شرایط بوجود آمده را مبهم تر و غبار آلودگی واقعیتها را بیشتر کند.
در این بین عدم تبری جریان فتنه از دشمن و رسانههای ماهوارهای آنها مانند بی.بی.سی فارسی موقعیت مهمی در اختیار آنها قرارداده بود تا در بخشهایی از جامعه و مردم دارای اعتبار و اعتماد باشند.
2) طرح بصیرت بهصورت یک گفتمان و انتخاب راهبرد روشنگری و شفافسازی در برابر فتنه :
طرح برجسته و گفتمانی بصیرت بهعنوان ضرورت اصلی در مقابله هوشمندانه با فتنه و به متن آوردن راهبرد شفافسازی و روشنگری در کنار سایر اقدامات لازم از یک سو و محور شدن خود رهبر انقلاب در انجام روشنگری و بصیرت افزایی مردم و نخبگان از سوی دیگر، کلید حل مسایل بعدازآنتخابات است.
ایشان در بیش از 30 سخنرانی بعدازآنتخابات، با شفافسازی گام به گام و مرحله به مرحله که با صبر و حوصله نسبت به گستاخیهای پی در پی فتنه گران و پافشاری بر راهبرد روشنگری در برابر برخی مطالبات به حق اما پیچیده کننده فتنه مانند محاکمه و دستگیری سران فتنه، به تدریج فضا را شفاف و زمینههای بروز و ظهور فتنهگران را کاهش دادند و لذا ریزشها در این جریان و انسجام در جریان حزب اللهی بیشتر و بیشتر شد که راهپیمایی 9 دی و 22 بهمن نقاط اوج آن بود.
این سیاستها و اقدامات را میتوان به سه مقطع زمانی تقسیم کرد:
1-2) بعدازآنتخابات تا خطبه های نماز جمعه 29 خرداد 88
در این فاصله زمانی، حفظ جریان غیر پیروز در چارچوب نظام و جلوگیری از شکسته شدن مرزهای قانونی و جمهوریت توسط آنها، محوریترین رهیافت رهبر معظم انقلاب در این مقطع و محدوده زمانی است.
پذیرفتن آقای مهندس موسوی در روز 24 خرداد علی رغم صدور بیانیه وی که انتخابات را شعبده بازی میدانست و اعلام کرده بود که اسیر و تسلیم نتایج آن نخواهد شد و آگاه کردن وی از عواقب و پیامدهای چنین مواضعی از اولین اقدامات ایشان در این چارچوب است. لزوم پیگیری اعتراضات و شکایات از طریق مرجع قانونی شورای نگهبان و اعلام اطمینان به مهندس موسوی مبنی بر رسیدگی با دقت به شکایت از جمله تاکیدات رهبری انقلاب در این دیدار است. همچنین رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به تحریکات دشمن و برخی طراحی های پشت صحنه برای به آشوب کشاندن خیابانها، خطاب به آقای موسوی گفتند که جنس شما با اینگونه افراد متفاوت است و لازم است کارها را با متانت و آرامش پیگیری کنید .
دیدار با اعضای ستاد کاندیداهای انتخابات و گفتگوی شفاف و رودرو با آنها، ابتکار دیگر رهبر معظم انقلاب در این راستاست. در این ملاقات ایشان ضمن شنیدن نقطه نظرات آنها به اطمینان دادند که اگر بررسی اشکالات جتی مستلزم شمارش مجدد برخی صندوقها بود، این کار نیز حتماً با حضور نمایندگان ستادها انجام شود تا برای همه اطمینان بوجود آید. و بالاتر از آن گفتند که وجود آنکه مسئولان برگزاری انتخابات در دوره های متعدد گذشته از سلایق مختلف بوده اند و من به آنها اعتماد کرده ام ولی این اعتماد نباید مانع از بررسی شبهه ها و اشکالات و روشن شدن حقایق شود.
2-2) از مقطع 29 خرداد تا حادثه عاشورا
مهمترین رویکرد این مقطع را می توان اتمام حجت حداکثری نظام و رهبری با جریان فتنه برای بازگشت آنها به نظام و جبران خطاها و اشتباهات گذشته دانست. مهمترین مواضع و اقدامات در این مقطع عبارتند از:
استفاده حداکثری از ظرفیتهای قانونی برای متقاعد کردن جریان مردد و معترض به نتایج انتخابات با تمدید مهلت رسیدگی به شکایات و اضافه شدن برخی اشخاص علاوه بر شورای نگهبان در بازشماری آراء(افتخار جهرمی و ابوترابی، ولایتی، حداد عادل).
- تفکیک مردم معترض از آشوبگران و ضد انقلاب.
- گفتوگو با نخبگان بهطور مستقیم برای اصلاح ذهنیتها.
-افشا و برجسته کردن نقش استکبار در حوادث بعدازآنتخابات.
- محکومیت حوادثی مانند کهریزک و کوی دانشگاه و دستور برخورد با متخلفان.
- آگاهی بخشی به مردم و نخبگان بطوری که جای متن و حاشیه جابجا نگردد.
- هشدار دائمی به نخبگان و خواص برای ایفای نقش روشنگری و شفافسازی و پرهیز از سخن دوپهلو.
- تاکید بر جذب حداکثری و دفع حداقلی بهعنوان سیاست محوری نظام در عین برخورد قاطع با کسانی که در معارضه عملی با نظام قرار گیرند.
- بازخوانی تجربه 10 ساله اول انقلاب و مشی امام (ره) در برابر جریانات و حوادث فتنه گون آن.
- برجسته کردن مسئله برائت از ضد انقلاب داخل و خارج در فضای افکار عمومی و مردم و در انفعال قراردادن جریان فتنه.
- تبیین آرایش و قطب بندی واقعی شکل گرفته بهصورت جریان انقلابی و جریان ضد انقلاب، بجای معترض و غیر معترض یا شکست خورده و پیروز که با آشکار شدن برخی مواضع ضد انقلابی در روز قدس، 13 آبان، 16 آذر و حوادث عاشورا و ... صورت گرفت.
- مراقبت و هشدار نسبت به حرکتهای ظاهرا حقی که که به فتنه گونتر شدن فضا میانجامید.
3-2) از حادثه عاشورا تا 9 دی و 22 بهمن
این مقطع را می توان مقطع باز نمایش اقتدار مردمی نظام و انزوای جریان فتنه نام نهاد که از جبهه انقلاب بعد از 8 ماه رفع مظلومیت شد و حباب توهم جریان فتنه فرو نشست.
3) تاکید بر فصل الخطاب بودن قانون:
از محوریترین تدابیر رهبر انقلاب که در شرایط فتنه حکم تعیین زمین و قاعده بازی را داشت، تاکید بر فصلالخطاب بودن قانون (خصوصاً در سخنرانی نماز جمعه 29 خرداد) و انجام اعتراضات تنها از مسیر قانون و راههای قانونی و مراجعه به نهادهای قانونی بود. خصوصاً در شرایطی که جریان فتنه گر و برخی خودیهای غافل تأکید بر حکمیت و مذاکره و مصالحه و حل و فصل مسئله از راههایی داشتند که مدیریت کار را از دست نظام خارج و فرجام مسئله را نامشخص کرده و بر پیچیدگی فتنه میافزود.
4) بوجود آوردن فضای فعال در جریان انقلاب با تحلیل جنگ نرم از فضای بعدازآنتخابات و افشای محورهای اصلی آن:
پیش از این بارها رهبر انقلاب نسبت به تهدید نرم در شرایط گوناگون هشدار داده و آنرا تحلیل کرده بودند. از تهاجم فرهنگی در دهه هفتاد تا طرح بازسازی شده فروپاشی شوروی سابق در دوره اصلاحات. اما شرایط بعدازآنتخابات، فضای عینیتری را برای درک و عمق پیدا کردن جامعه و خواص نسبت به جنگ نرم بوجود آورد که رهبر انقلاب با تمرکز بر آن و افشای زوایا و ابعاد آن در شرایط جدید، در چند دیدار مهم مانند دیدار با شعراء، دانشجویان و اساتید دانشگاه در ماه رمضان و دیدار با خبرگان رهبری و نیز دیدار با بسیج، فضای فعالی را در نیروهای انقلاب خصوصاً بدنه اجتماعی و نخبگانی در مواجهه با حوادث بعدازآنتخابات بوجود آوردند و بستر مناسبی نیز برای مواجهه فعال و مهیاتر جامعه و نخبگان با مسئله جنگ نرم در آینده ایجاد کردند.
5) ناکام گذاشتن استراتژی فشار از پایین و چانه زنی در بالا:
محور اصلی حرکت جریان فتنه بعدازآنتخابات به عقب راندن نظام در مواضع اصولی آن بود و رهبر انقلاب هدف مرکزی این راهبرد محسوب میشد. ایستادگی رهبری و قاطعیت ایشان علی رغم فشارها، جریان فتنه را در مقاطع گوناگون کاملاً مأیوس کرد.
در روزهای ابتدایی بعدازآنتخابات یکی از محورهای اصلی جریان فتنه، فشار از پایین و چانه زنی از بالا بود که طی روزهای دیگر نیز بهصورت محدودتر ادامه پیدا کرد ولی خطبههای نماز جمعه 29 خرداد نقطه یأس آنها شد.
در حوادث روزهای بعد از خطبههای نماز جمعه، روز قدس، 13 آبان، 16 آذر و عاشورا و تاسوعا تا 22 بهمن، همین خواسته محور اصلی بود. بعد از حادثه تلخ روز عاشورا و راهپیمایی 9 دی، برخی چانه زنیها از سوی جریان فتنه به شکلهای گوناگون مکتوب و شفاهی به منظور تنازل نظام و رهبری از مواضع اصولی صورت پذیرفت اما همه این تلاشها در برابر قاطعیت رهبری، ناکام ماند. نهایتاً روز 22 بهمن یک نقطه پایان در استراتژی فشار از پایین و چانه زنی از بالا در جریان فتنه بود.
ج) نتایج مدیریت مقام معظم رهبری در حوادث بعدازآنتخابات
1) اقتدار مردمی و معنوی انقلاب و رهبری:
حادثه عظیم 9 دی و راهپیمایی 22 بهمن پس از ماهها مظلومیت انقلاب و رهبری و جنگ روانی سنگین تبلیغاتی و رسانهای همراه با دروغ و تهمت، توانست سیمای مقتدر نظام اسلامی و پایگاه عظیم مردمی و اعتماد ملت به انقلاب و مقام معظم رهبری را به نمایش بگذارد.
2) انزوای سیاسی و مردمی جریان فتنه:
حوادثی مانند هتک حرمت عاشورا و راهپیمایی عظیم و پرابهت ملت ایران در روز 9دی و خصوصاً راهپیمایی بی سابقه 22 بهمن بعد از 8 ماه فتنه گری، موجب شد که جریان فتنه و عناصر کلیدی آن در حوزه سیاسی و حاکمیت و مهمتر از آن، از نظر پایگاه اجتماعی و مردمی منزوی و آنها را که میخواستند با ابزار ظرفیتهای اجتماعی مانند تجمع و راهپیمایی، نظام و انقلاب و رهبری را در بین مردم بی اعتبار کنند، در بین ملت ایران بی اعتبار شوند.
3) انسجام بیشتر بین مردم از یک سو و بین مردم و نظام از سوی دیگر:
ایجاد شکاف بین بخشها و طبقات گوناگون مردم و قراردادن مردم رودروی یکدیگر و نظام و رهبری، از محوریترین اهداف استکبار بود، اما راهپیمایی 9دی و 22 بهمن که با تنوع حضور اقشار مردم همراه و در مواضع و شعارها به نفع نظام و انقلاب نیز کاملاً یکدست و منسجم بود، نمایش روشنی از انسجام درونی کشور بود.
4) شکست سنگین ضد انقلاب استکباری و دنبالههای داخلی آنها و بالا رفتن ضریب امنیتی کشور:
در حوادث بعدازآنتخابات، یکبار دیگر استکبار و ضد انقلاب نقاب دار و آشکار داخلی با تمام قوا و توان به میدان آمدند و هر آنچه در اختیار داشتند برای مقابله با جمهوری اسلامی از نظر سیاسی، روانی و تبلیغاتی و کمکهای مالی و اقتصادی و نرمافزاری بسیج کردند اما شکست سنگینی را تجربه کردند که برایشان قابل تصور نبود. پیروزی نظام در این رویارویی مانند همه پیروزیهای گذشته، ضریب امنیت و آسیب ناپذیری جمهوری اسلامی و تجارب مسئولین و خودآگاهی مردم را بالاتر برد.
5) افزایش جایگاه و موقعیت منطقهای و بینالمللی جمهوری اسلامی:
از جمله موارد آسیب دیده در جریان حوادث بعدازآنتخابات، موقعیت منطقهای و بینالمللی جمهوری اسلامی بود که در راهپیمایی 9 دی و خصوصاً راهپیمایی بینظیر 22 بهمن تا حد زیادی ترمیم شد.
نتیجه گیری:
نگاهي به بيانات و مواضع ولي امر مسلمين در موضوع حوادث پس از انتخابات و نقش فتنه گران داخلي و خارجي نشان مي دهد كه ايشان با دقت و اقتدار همه حركات فتنه گران را زير نظر داشتند و همواره نيز در همه مسائل مواضع هوشمندانه اي را داشتند.
نقش بازیگران بین المللی در عرصه داخلی ایران همیشه اهمیت خاصی برای افکار عمومی داشته اما تحلیل نقش آفرینی کشورهای خارجی در امور داخلی ایران در صد سال اخیر اهمیت مضاعف پیدا نموده است. با پیروزی انقلاب در ایران و خارج شدن این کشور از راستای منافع شرق و غرب مداخله های کشورهای سلطه جو در امور داخلی ایران وارد فاز جدیدی شد. شرایط منطقه ای با پیروزی انقلاب اسلامی آرام آرام تغییر کرد و نظام سلطه دریافت که دیگر روشهای قدیمی جوابگو نیست و ناگزیر راهبردهای جدید تولید و مهندسی شد.
در این میان دو کشور که سابقه استعماری آنها در ایران شناختهشده بود بیشترین تلاش را برای تاثیرگذاری، مهار و کنترل نظام جمهوری اسلامی انجام داده اند تا شاید بتوانند ایران را باری دیگر مطیع خود نمایند. انگلیس و آمریکا دو دولتی هستند که بازیگری آنها در صحنه سیاسی ایران همیشه مورد بحث بوده و نقش آفرینی های آنها بی شمار مورد تجزیه و تحلیل کارشناسان قرار گرفته است. پس از انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری در خرداد 1388 در ایران همچون گذشته این دو کشور سعی کردند از ابزارهای تکنولوژیکی و نفوذ خود حداکثر استفاده را نمایند، که با تدابیری که پیش بینی شد و مدیریتی که بحران را کنترل نمود راه برای مداخله بیشتر این دو قدرت بهتر از گذشته بسته شد.
رهبر معظم انقلاب(مدظله العالی) در نماز جمعه بعدازآنتخابات سریعاً دولت انگلیس را خبیث ترین دولتهای جهان معرفی نمود. در روزهای اول ناآرامی های تهران، باراک اوباما معتقد بود که این یک مسئله داخلی است و آمریکا فقط باید تحولات را پیگیری نماید. اما خصوصیت بارزی که این دوره با دوره های قبل داشت و مکمل نقش آفرینی مقامات خارجی و عوامل آنها در حوادث پس از انتخابات دهم میشد، دیجیتالی کردن مداخله آنها در پوشش رسانه ها و اینترنت بود. در انتخابات دهم ریاست جمهوری تاکتیک رسانه های خارجی تغییر کرده بود زیرا این رسانه ها قبلاً انتخابات در ایران را بی اهمیت و فرمایشی تعریف میکردند اما در انتخابات دوره دهم معماران و تصمیم سازان این شبکه ها به این نتیجه رسیده بودند که باید در متن ماجراهای داخلی ایران قرار گرفت و از آنجا خواسته ها و اهداف را پیگیری نمود. شکی نیست که هر دولت در جهان اپوزسیونی دارد که آلترناتیوی هم برای دولت حاکم ایجاد می کند اپوزسیونی که با رعایت قوانین و مقررات داخل آن کشور سعی می نماید فعالیت های سیاسی خود را در چارچوب قانون برای به قدرت رسیدن سامان بخشد.
اما حوادث پس از انتخابات رياست جمهوري و يا به تعبير مقام معظم رهبري فتنه گردنه اي سخت در مقابل ملت ايران بود كه با تدبير مقام معظم رهبري و حمايت مردم پشت سر گذاشته شد. نگاهي به بيانات و مواضع ولي امر مسلمين در موضوع حوادث پس از انتخابات و نقش فتنه گران داخلي و خارجي نشان مي دهد كه ايشان با دقت و اقتدار همه حركات فتنه گران را زير نظر داشتند و همواره نيز در همه مسائل مواضع هوشمندانه اي را داشتند در مورد فتنه گران داخلي همواره از موضع رافت و دلسوزي همراه با اقتدار برخورد كرده اند و همواره سعي نموده اند تا برخي عناصر همچنان زير پرچم جمهوري اسلامي بمانند. علی رغم قانون شکنیهای برخی نامزدها، در روزهای بعدازآنتخابات ایشان با کمال عطوفت همه نامزدها را متعلق به نظام برشمردند: «این چهار نفری که وارد عرصه این انتخابات جدی شدند، همهشان جزو عناصر نظام و متعلق به نظام بودند و هستند. یکی از اینها رئیس جمهور کشور ماست؛ رئیس جمهور خدوم، پرکار، زحمتکش، مورد اعتماد.
یکی از آنها نخستوزیرِ هشت سال در دوران ریاست جمهوری خود بنده است. یکی از آنها فرمانده سپاه در سالهای متمادی و یکی از فرماندهان اصلی دوران دفاع مقدس بوده است. یکی از آنها دو دوره رئیس قوه مقننه کشور بوده است؛ رئیس مجلس شورای اسلامی بوده است. اینها عناصر نظامند؛ اینها همهشان متعلق به نظامند.» اما در مورد دشمنان خارجي ايشان با دقت و وسواس خاصي حركاتشان را تحليل مي كنند و ريزترين حركاتشان را براي ملت و مسئولان تشريح مي كنند تا ضمن آگاهي دادن به مردم به دشمن هم بفهمانند كه حركاتشان از ديد رهبر و مردم و مسئولان ايران پنهان نيست در خصوص نقش عوامل خارجي در انتخابات 22 خرداد 88 ايشان ضمن اگاهي دادن همواره سعي نمودند كه نقشه هاي دشمن را براي مردم بر ملا سازند، مثلاً ایشان روز چهاردهم خرداد 88 و در مراسم بیستمین سالگرد رحلت امام خمینی(ره) فرمودند: «از دو سه ماه قبل از این، رادیوهای بیگانه شروع کردند به بدنام کردن و مخدوش کردن چهره انتخابات در کشورمان، برای بدبین کردن مردم.
گاهی گفتند: این انتخابات نیست، انتصابات است. گاهی گفتند: این یک بازی کنترل شده درون حکومت است؛ گفتند: این کاندیداها خودشان دارند بازی میکنند؛ نامزدهای مختلف که میبینید با هم اختلاف نظر دارند، اینها همه ظاهرسازی است، بازی است. گاهی گفتند: در انتخابات قطعاً تقلب انجام خواهد گرفت؛ هر وقتی یک چیزی گفتند. مقصود از همه این تخریبها یک چیز است و آن اینکه میخواهند ملت در انتخابات، مشارکت قوی و نمایانی نکند؛ بدانید؛ با مردمسالاریِ شما مخالفند.
دشمن با همین حضور شما، با همین انتخاب شما مخالف است. میخواهند پشتوانه نظام را که مردم هستند و آرای مردم است، از نظام بگیرند؛ میفهمند چه کار دارند میکنند. وای به حال آن کسانی که نادانسته، از روی غفلت، همان حرف آنها را تکرار کنند و همان مقصود آنها را در داخل تحقق ببخشند. آنها دارند امید را از مردم میگیرند». خوب توجه كنيد اگر نخبگان جامعه ما به سخنان مقام معظم رهبري دقت نظر داشتند آيا حوادث پس از انتخابات پيش مي آمد؟
ترديدي نيست ايش آنچه قبل و چه بعدازآنتخابات همواره بر بي طرفي و رعايت قانون تاكيد داشتند و حتي اعلام نمودند: «كه بنده در این انتخابات یک رأی بیشتر ندارم، آن رأی را هم به نظرم میرسد که کسی بطور مشخص نمیداند، حالا ممکن است کسانی حدس بزنند. من به کسی نمیگویم، نگفتهام و نخواهم گفت به چه کسی رأی بدهید، به چه کسی رأی ندهید؛ رأی من مربوط به خود من است». تدبير ايشان پس از انتخابات با وجود روشن شدن سناريوي فتنه گران داخلي و خارجي كه همان براندازي نرم بود ايستادگي در مقابل زياده خواهي بود همانطور كه همه ديديم ايشان هيچگاه از مواضعشان عقب نشني نكردند و همواره بر قانون مداري و حركت در راستاي قانون تاكيد كردند حتي با وجود لشکركشي خياباني يكي از سران مخالفان به ايشان گفتند جنس شما با اينها فرق مي كند سعي كنيد با آرامش و متانت و در راستاي قانون حركت كنيد.
ايشان همچون امام خميني(ره ) بنيانگذار كبير انقلاب اسلامي شجاعانه پاي راي مردم ايستادند و با سياسيون نيز اتمام حجت نمودند و ازآنها خواستند كه دچار غفلت و لغزش نشوند و چون نظام زير بار زور نمي رود و قانون همواره فصل الخطاب است و با جدا كرد ن حساب منتقد از معترض تاكيد نمودند «آسيب زنندگان بايد شناسايي شوند و با آنها برخورد شود هركس باشد و آسيب ديدگان نيز مورد حمايت قراگيرند».
مردم قدر شناس نيز در حركت عظيم خود در خلق حماسه 9 دي ثابت كردند و به همه نشان دادند فتنه 88 به مانند یک غربال ناخالصی های انقلاب را گرفت و فهميدند برای هر غربال نیاز به تکان های شدید است و هر که با غربال هماهنگ باشد از فیلتر آن می گذرد ولی حسنش آن است که ناخالصی ها گرفته میشود. غربال فتنه 88 منافقین و غربزده ها و متحجرین را جدا کرد و زاویه اشان را با خط امام و انقلاب نشان داد.
نویسندگان: حمیدرضا قزل سفلی و علی اکبر نوروزی
انتهای پیام/
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد