نام خاندان آملی لاریجانی از ابتدای شکلگیری نهضت انقلاب اسلامی همواره در صدر اخبار قرار داشته است.
به گزارش گلستان ما، پس از قیام امام خمینی و اعتراض ایشان نسبت به لایحه انجمنهای ایالتی ولایتی در سال ۴۱ مرحوم آیتالله میرزا هاشم آملی نیز در کنار سایر مراجع به مخالفت با این لایحه پرداخت و از نهضت امام خمینی حمایت کرد.
در ادامه راه فعالیت علیه رژیم پهلوی، نامه ایشان به آیتالله گلپایگانی در آبان ۴۳ و تلاش برای آزادی امام و همچنین انتشار اعلامیهای همراه با آیتالله حائری در اعتراض به کشتار مردم توسط رژیم پهلوی از ایشان چهرهای انقلابی ساخت.
فارغ از فعالیتهای سیاسی، میرزا هاشم شاگردان ارزشمندی را تحویل اسلام داد که میتوان به مراجعی نظیر آیتالله جوادی آملی، آیتالله مکارم شیرازی، مرحوم آیتالله مدرسی یزدی و آیتالله محفوظی اشاره کرد پس از پیروزی انقلاب میرزا هاشم از فعالیتهای سیاسی کمی فاصله گرفت و به مرجعیت شیعه و تدریس مشغول شد تا آنکه در سال ۶۷ مجدداً نام این خانواده نقل محافل سیاسی کشور شد.
شیخ صادق آملی لاریجانی فرزند سوم میرزا هاشم در ۲۸ سالگی دستبهکار بزرگی زد و با تئوریسین بزرگی وارد مجادله فقهی شد. محمد قوچانی در روزنامه شهروند روایت میکند: هنوز از تاریخ چاپ مقاله اول دکتر عبدالکریم سروش در اردیبهشت ۶۷ چندی سپری نشده بود که در مهرماه همان سال شیخ صادق نقدی بر نظریه سروش نوشت. سروش، صادق آملی لاریجانی را بهخوبی میشناخت.
لاریجانی نه فلسفه ناخوانده بود و نه شیخ مرتجع؛ او با فروتنی مقاله پاسخی خود را نسبت به اظهارات سروش آغاز کرده بود «راقم این سطور با اعتراف به قلت بضاعت خویش اقدام به این پاسخ کرده است».
این اولین مصاف جدی سروش و روحانیت بود. اگرچه بهتدریج روحانیون دیگری نیز وارد این مجادله شدند. شیخ صادق که پس از فوت پدر در سال ۷۱ مدیریت مدرسه علمیه ولیعصر را برعهدهگرفته بود، در سال ۷۷ عضو مجلس خبرگان رهبری شد و در ۴۰ سالگی به انتخاب رهبر انقلاب بهعنوان جوانترین عضو ادوار شورای نگهبان به عضویت در این نهاد درآمد که در نوع خود اتفاقی کمنظیر بود.
پلههای ترقی برای شیخ صادق خیلی زود سپری میشد و در سال ۸۸ نیز بهعنوان رئیس دستگاه قضا جانشین مرحوم آیتالله هاشمی شاهرودی شد. دوره قضایی آیتالله آملی لاریجانی فراز و نشیبهای بسیاری داشت. فتنه ۸۸ و در پی آن حواشی بازداشتگاه کهریزک و یکی دو سال بعد درگیریهای رئیسجمهور وقت با رئیس دستگاه قضا حواشی بسیاری برای آملی لاریجانی ساخت.
این حواشی پس از اتمام دوره مسئولیت آملی بر مسند ریاست قوه قضاییه نیز ادامه داشت و پرونده فساد اکبر طبری فشار زیادی را بر آملی لاریجانی وارد کرد تا جایی که بال ظاهر شیخ صادق دست به دامان رهبری شد تا ایشان ورود کنند.
رهبری بارها در مقاطع مختلف و حساس حمایت خود را از شیخ صادق آملی ابراز داشت و اجازه نداد تا جایگاه فقهی ایشان بین مردم و طلاب با اشتباهات مدیریتی و بعضاً سیاسی تحت تأثیر قرار گیرد.
پس از اتمام مسئولیت قضایی آملی نیز رهبری با انتصاب مجدد ایشان در شورای نگهبان و ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام تلاش کردند تا بیشازپیش این مهره ارزشمند نظام سر از زمینبازی دشمن درنیاورد.
هرچند که جایگاه و نفوذ ایشان در حوزه علمیه قم چنان اعتمادبهنفسی به شیخ صادق عطا کرده بود که با افرادی نظیر مرحوم یزدی و آیتالله جنتی به کشمکش بپردازد و این کشمکش را به رسانهها بکشاند و نهایتاً از سمتش در شورای نگهبان استعفا دهد.
میتوان محتمل دانست، با توجه به جایگاه فقهی و اجتماعی ایشان که با روابط سببی (آیتالله وحید خراسانی) و نسبی (مرحوم میرزا هاشم آملی) نزدیک با مراجع بزرگ اسلام همراه شده است و مقبولیتی که نزد طلاب قم دارد، در آیندهای نزدیک شاهد مرجعیت ایشان خواهیم بود و هیچ بعید نیست که آیتالله آملی لاریجانی به مرجع موردعلاقهی منتقدین نظام تبدیل شود و چه زیبا امیرالمؤمنین میفرماید: «مكروه تحمد عاقبته خيرٌ من محبوب تذمّ معبّته»
عماد صادقی
انتهای پیام/
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد