به گزارش گلستان ما ؛  محمد حیدری یکی از مخاطبین سایت نوشته ای را درخصوص اظهارات اخیر سید حسن خمینی برای ما ارسال کرده که با هم می خوانیم : :"فرزند ارشد مرحوم حجت الاسلام والمسلمین سید احمد خمینی رحمه الله علیه در سومين سالگرد فوت حاج شيخ محمد هاشميان در رفسنجان و در جمع فعالان سياسي استان کرمان با تکرار سخنان چند تن از سران حلقه جماران در ارتباط با «تازه به دوران رسیده ها» و براساس مبانی کاملا آلوده به مغالطه سعی در تبیین و حق جلوه دادن عده ای از افراد و اشخاص برآمد .

اما همین اشتباه نه تنها سطح اِشراف وی را بر مبانی نظری و سیره عملی امام(ره)-پدر بزرگ ایشان- زیر سئوال برد بلکه با استناد به یک سوره غیر مرتبط و استنتاج نتیجه مربوط به تفسیر سوره دیگر که موضوعا هیچ ارتباط و سنخیتی با حرکت عظیم ملت ایران از سال 42تا سال 57 ندارد؛ حکم کلی آیه قرآن(13حجرات) را تخصیص زده و معنا و مفهوم شخصی خود را استنباط کرده است و همچنین با تسری وضعیت کفار و مشرکین مکه پس از فتح و تطبیق آن بر مردم ایران !!! سطح  ارادت خود را به مردم نمایان ساخت.

از این گذشته براساس برداشتی غلط  و برخلاف ماهیت اصلی انقلاب اسلامی یعنی استمراری بودن آن،سال 57را فتح نهایی تلقی و این تاریخ را مبنای یک تقسیم بندی و طبقه بندی از افراد و اشخاص قرارداده است و از تحليل گران تاريخ انقلاب اسلامي و کساني که به ارزش گذاري در اين ميان مي پردازند،خواستار توجه به این تمايز (پيروان قبل و بعد از پيروزيِ نهضت اسلامي و امام خميني)  و مبنا قراردادن نظر آنان شده است!

خطر این تحلیل و تمایز ناروا از این جهت است که علاوه بر اختلال در وحدت کلمه مردم در تداوم و استمرار انقلاب اسلامی، این طرز تفکر منجر به شکل گیری نوعی «سلفیت» در انقلاب اسلامی می گردد و کلیه دستاوردها و میراث معنوی انقلاب اسلامی بعد از پیروزی ابتدایی سال 57 و بالاخص بعد از رحلت امام(ره)را که تحت زعامت جانشین خلف آن  بدست آمده است را به سلفی که امروز در اعتقاد و باور بعض آنان به اندیشه های امام شک و تردید و حتی ضدیت وجود دارد ارجاع می دهد و...

تقوی و نقش آن در جریان شناسی انقلاب اسلامی

سید حسن فرزند ارشد مرحوم حجت الاسلام والمسلمین سید احمد خمینی رحمه الله علیه در سومين سالگرد فوت حاج شيخ محمد هاشميان در رفسنجان و در جمع فعالان سياسي استان کرمان در بخشی از سخنان خویش با بیان اینکه:«در فرهنگ اسلام تقوا و سابقه ايمان معيار تمايز ميان افراد شناخته مي شود» در واقع بطور ضمنی به آیه 13حجرات:« یا أیُّهَا النّاسُ إِنَّا خَلَقناکُم مَن ذَکَرٍ وَ أُنثَی وَ جَعَنَاکُم شُعُوباً وقَبَائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکرَمَکُم عِندَاللّهِ أَتقَاکُم إِنَّ اللهَ عَلیم خبیر » اشاره می کنند.

براساس ترجمه تفسیری موجود از این آیه:«ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید ( اینها ملاک امتیاز نیست ، ) گرامی ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست خداوند دانا و آگاه است!» تنها «با تقواترین» بعنوان شاخص اصلی ارزش تعیین می گردد.

در روایات متعددی به این موضوع در مقام مقایسه دو فرد هم سطح همچون ذیل مقبوله عمر بن حنظله به این شاخص اشاره شده است.بنابراین در این سنجش، سابقه زمانی ایمان نمی تواند ملاک عمل قرار بگیرد چراکه برتری تابع زمان و گذشت آن نیست بلکه تابع عمل با  نیت خالصانه و همچنین ملکه اوصافی هستن که بیانگر برتری تقوی یک فرد  بطور مستمر و بدون تظاهر به تقوی و برتری آن است« إِنَّ اللهَ عَلیم خبیر» .

بعبارت دیگر سابقه ایمان به انقلاب اسلامی و امام امت در فتح 57کفایت نمی کند و باید در نظر و عمل  در حفظ و تقویت انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی توام با تقوی الهی نیز استمرار داشته باشد.

همچون اویس قرنی که پیامبر اکرم(ص)او را  دوست و یار خود و یکی از بهترین و نیکوکارترین معرفی می کند؛در حالی که اگر سابقه ایمان را در ملاقات و همراهی پیامبر(ص) و مشارکت در فتوحات و همچنین به خطر افتادن جان بدانیم؛اویس قرنی نباید از بهترین و نیکوکارترین معرفی شود!و او تنها در زمان حضرت علی(ع) مفتخر به دیدار ایشان و شرکت در تداوم نهضت حضرت رسول(ص) گردید؛ بنابراین همچنانکه اشاره گردید سابقه زمانی چندان مهم نیست بلکه تداوم اعتقاد و باور به راه انتخابی است.

اما بصیرت و تقوی او  حتی او را بر بعض صحابه در زمان حضرت علی(ع) برتری می داد. حضرت امام موسی بن جعفر علیه السلام در این خصوص می فرمایند:«روز رستاخیز منادی الهی ندا می دهد که حواریون محمّد که از پیروی او دست نکشیدند و بر سر پیمان خود باقی ماندند، کجا هستند؟! در این هنگام، چهره های درخشانی مانند سلمان، ابوذر و (مقداد) از جا برمی خیزند و خود را معرفی می نمایند. بار دیگر منادی ندا می دهد: حواریون علی کجا هستند؟! در این هنگام، گروهی از یاران برجسته امیرمؤمنان، علی علیه السلام مانند محمد بن ابی بکر، میثم تمار و اویس قرنی برخاسته و از دیگران مشخص می گردند»یا أسامة بن زيد -که از نظر سن با بسیاری از صحابه و سابقه آنان در ایمان به رسول(ص) و مشارکت در فتوحات مختلف اختلاف وجود داشت- باید تازه به دوران رسیده بخوانیم !

مردم ایران از سال 42تا 57همراه امام بودند

آنگاه فرزند ارشد مرحوم حجت الاسلام والمسلمین سید احمد خمینی رحمه الله علیه برچنین پایه و اساسی که به نقد کشیده شد ادامه می دهد که:« چنانکه در قرآن نيز کساني که قبل و بعد از فتح ايمان آورد اند يکسان تلقي نشده‌اند. !!؟»

ایشان در تعلیل این عدم تساوی که یک حکم است با اشاره به آيات سوره فتح، چنین می گوید که:« بنابر آيات سوره فتح، وقتي باد به پرچم مي خورد، مردم فوج فوج مي گرويدند که ارزشمند است، اما ايمان کساني که قبل از فتح، در دوره غربت پيامبر(ص) و در حالي که آن زمان خبري از حتام دنيا نبود، متفاوت است. »

حال آنکه سوره فتح مربوط به صلح حدیبیه که در حقيقت يك پيمان عدم تعرض همه جانبه بود- كه به جنگهاى مداوم و مكرر بين مسلمانان ومشركان موقتا پايان مى داد- که به دنبال آن مشركين با مسلمانان ارتباط يافتند و اسلام در قلوب آنها جايگزين شد و در عرض سه سال گروه عظيمى اسلام آوردند، و جمعيت مسلمانان با آنها فزونى گرفت.

اما اگر منظور آیات ابتدایی سورة النصر است که: إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ ﴿١﴾ وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا ﴿٢﴾ که به تعبیر ایشان وقتي باد به پرچم مي خورد، مردم فوج فوج مي گرويدند!!؟ اولا مراد نه صلح حدیبیه می تواند باشد چراکه نه انطباقی بین آیات بعدی آن است و نه اینکه مردم فوج فوج  بعد آن داخل اسلام شدند.

بلکه 3سال به طول انجامید  ثانیا آنان که در فتح مکه فوج فوج  داخل اسلام شدند از کفار و مشرکین بودند که با دیدن لشکر عظیم اسلام مسلمان شدند و جنس این مردم با مردمی که از سال 42تا سال 57همراه امام بودند و سختی های بیشماری از شهادت عزیزان،حبس و شکنجه،تبعید و محرومیت از حقوق فردی و اجتماعی را تحمل کردند یکسان نیست ؛که قائل باشیم با پیروزی انقلاب فوج فوج  داخل انقلاب اسلامی شدند.

سخنان متواتر حضرت امام(ره) درسهیم بودن تمامی اقشار و طبقات  مختلف جامعه در حمایت از انقلاب  اسلامی مبین این مطلب است:«انقلاب ایران بهترین انقلابی بوده است که در دنیای کنونی پیدا شده است و نکته اش هم این است که ملت مسلمان، انقلاب کردند، انقلاب مربوط به حزبی نبوده است، از طرف نظامی نبوده است بلکه از طرف خود ملت; و خود ملت مسلمان آن را به پیروزی و ثمر رساندند.» (ج 10ص 68) به گونه ای که امام (ره) هیچگونه انفکاک و جدایی در این انقلاب قائل نیست. (ج 15ص 85)

اما نکته بسیار مهمی که حضرت امام در عین این وحدت برآن بیش از همه تاکید می کند عنصر تداوم و استمرار انقلاب اسلامی و همراه کنندگان آن است.شاخصی که براساس آنچه به استناد روایتی از حضرت امام موسی بن جعفر علیه السلام بیان داشتیم مبنای عقلی و نقلی دارد و اما حتی این عنصر که خود مبین مرحله و مراحل تکاملی انقلاب اسلامی است را از مرحله فتح بالاتر می دانند«انقلاب همچون طفلی می ماند که باید تربیتش کرد، پرستاری می خواهد.» (ج 19 ص 107) و امر آن به "اهم واجبات شرعی" (ج 19 ص 27) معتقد بودند که «رسیدن به پیروزی آسانتر از حفظ پیروزی است»!

اما فرزند ارشد مرحوم حجت الاسلام والمسلمین سید احمد خمینی رحمه الله علیه که خود در دوران فتح هیچ نقشی نداشته است و در انقلاب اسلامی به بلوغ رسیده است.زحمات و سختی های فروانی که بعد از پیروزی از دولت سازی و مبارزه فکری با جریانات لیبرال در دفاع از اسلام،نظام اسلامی،پیاده سازی اندیشه های امام (ره)،مبارزه با منافقین و ترور فیزیکی و شخصیتی شدن انقلابیون،8سال دفاع مقدس،تحمل تحریم های اقتصادی،مبارزه 8ساله با جریان لیبرال در دولت اصلاحات که قائل به پایان رسیدن انقلاب در سال 57! و سپرده شدن امام و اندیشه های او به موزه تاریخ بودند!!

و در همین 8سال دوران فضاحت بار اصلاحات پیشگامان تداوم و استمرار انقلاب اسلامی با انواع محرومیت های فردی و اجتماعی و ترور شخصیتی مواجه بودند و سخت ترین شرایط را تحمل کردند و در اوج آن 8ماه فتنه 88 که می خواستند از امام و اندیشه های او چیزی باقی نگذراند را در برابر پیشگامان فتح ابتدایی ناچیز می دانند:«امروز هم اگر کساني از امام سخن مي گويند خوب است، اما امروز بيان اين حرف‌ها ساده است زيرا از امام گفتن ديگر حبس و شکنجه ندارد و وضعيت آنان متفاوت با کساني است که نه چشم اندازي از آينده داشتند و نه منصب و اموالي پيش رويشان بود... البته همراهان بعد از فتح آدم هاي بدي نيستند مخصوصا اين که برخي از آن ها جوان هستند و آن زمان نبودند.»

صانعی و هاشمی پیشگامان فتح!انتقاد مرحوم سید احمد خمینی از دولت هاشمی

وی در ادامه سخنان خود و پس از مثال زدن شیخ صانعی!!! وارد مصداق اصلی این مقدمات ناصحیح می گردد و می گوید:« اما برخي از کساني که تازه از راه رسيده اند، با بمباران تبليغاتي برخي چهره هاي قديمي را منکوب مي کنند. به عنوان مثال آيت الله هاشمي رفسنجاني کم کسي نيست. او زير تيغ اعدام رفته بود و با لطف خدا از زير تيغ بيرون آمد؛ ايشان به خاطر تبليغ امام ميان حوزويان در قم به وزير خارجه امام مشهور بود.

اکنون ممکن است اختلاف سليقه اي پيش بيايد اما اينکه از ابتدا کسي را نفي کنيم صحيح نيست.» اما ایشان با این مطلق گویی نمی گوید که دلایل این همه انتقاد حتی در زمان حیات پدر بزرگوارشان نسبت به دولت آقای هاشمی رفسنجانی و مدیریت وی چیست؟

بعنوان مثال هفته نامه امید روز یکشنبه 21 اسفند 1373 ،یعنی 5 روز قبل از رحلت جانگداز سید احمد خمینی سخنانی را از ایشان منتشر کرد که در بخشی از این سخنان آمده بود:«الان داخل شانزدهمین سال از عمر انقلاب اسلامی هستیم و هنوز بعضی از مسئولین، حتی مسئولین نهادهایی که پس از انقلاب تاسیس شده اند، مشکلات مدیریتی و مسایل خود را به گردن رژیم گذشته می اندازند و ندانم کاری های خود را ناشی از مشکلات بجا مانده از رژیم طاغوت می دانند!

ایضا بعضی ها همه نقاط ضعف و بی کفایتی خود را با هیاهو به گردن استکبار جهانی و آمریکا انداخته و از زیر بار مسئولیت شانه خالی می کنند!...مشکلات و مسایل ما به کارشکنی آمریکا و ضدیت صهیونیست ها برمی گردد شکی نیست اما گسترش فساد اداری و رشوه خواری در ادارات و موسسات دولتی به خودمان بر می گردد.

اتخاذ تصمیمات نابخردانه درباره ذخایر ارزی مملکت توسط خودمان بوده است!آقای دکتر کاشان (حاج اصغر آقافخریه!) در زمان تصدی پست معاونت ارزی بانک مرکزی مملکت در خزانه بانک را باز کرد و به هر دلال و قاچاقچی و چاقوکش 5 هزار دلار تقدیم کرد و روزانه میلیونها دلار ذخایر ارزی بانک مرکزی را به جیب گانگسترها ریخت. آیا این نقشه تهی کردن خزانه ارزی مملکت را آمریکای جنایت کار جلوی حاج اصغر آقا گذاشته بود و یا به تصمیم گیری نابخردانه شخص او مربوط می شد؟

آیا این بابا رئیس بزگتری نداشت تا جلوی کار اورا بگیرد؟میلیاردها ریال بیت المال هزینه ساخت پل هوایی می شود و ناگهان صدها تن سیمان و بتن و میل گرد روی سر رهگذران آوار می شود و جان عده ای را می گیرد...ضعف مدیریتی و امنیت پرواز باعث سقوط پی درپی هواپیماهای مسافربری سیویل و نظامی می شود و هنوز مرکب خبر سقوط هواپیمای فوکر و آسمان خشک نشده خبر سقوط طیاره دیگری منتشر می شود...یک مدت ایام ماه عسل بود، آقایان از دردسر جنگ فراغت یافته و پول های موجود را هزینه می کردند.

دوستان انقلاب و نظام مرتبا حرص می خوردند و مضرات دریافت وام های سنگین خارجی را گوشزد می کردند اما آقایان در مصاحبه های خود دریافت هرگونه وجهی را از کشورهای خارجی تکذیب کرده و با قاطعیت می گفتند ما هیچگونه بدهی خارجی نداریم.حالا اعلام می شود که صحبت از 35 تا 40 میلیارد دلار بدهی است و هر چند هفته یکبار اخبار مربوط به نحوه پرداخت بدهی ها به آلمان و فرانسه و انگلیس و هلند و کره و ژاپن وبعضی ممالک دور و نزدیک در جراید چاپ می شود و یک نفر هم نیست که این روزنامه ها را بردارد ببرد بگذارد جلوی برادر دکتر عادلی رئیس کل سابق بانک مرکزی و دکتر نوربخش وزیر سابق دارایی و از آقایان بپرسد که مگر شما نمی گفتید ما صنار به ممالک خارجی بدهکار نیستیم!»

پیشگامان فتح 57در سال 88کجا بودند؟

 ایشان به راحتی از این واقعیت می گذرد که چه کسانی در دولت اصلاحات و در سکوت همین  سید محمد خاتمی و باند او که اکنون در زیر چتر حمایتی او هستند علیه هاشمی رفسنجانی در آن 8سال چه جریان تبلیغاتی ایجاد کردند و آنرا منکوب کردند و حتی  همین اقوام سببی آنان که در کسوت نائب رئیسی مجلس بودند در صدد بودند تا اعتبارنامه نمایندگی او در مجلس به اتهام تقلب!تایید نکنند؟

اما همین تازه به دوران رسیده ها!!! بودند که در آن مقطع به این دلیل  که او در خط امام و رهبری بود از او حمایت و در برابر ان همه هجمه سینه سپر کردند.اما به ریشه این انتقادات کنونی از همین جریانی که مدافع هاشمی و خطبه های دشمن شکن او بودند کمترین اشاره ای نمی کنند!

ایشان  به ریشه اصلی این وضعیت که ارتباط با رای و شخص منتخب مردم در نهمین دوره ریاست جمهوری سال 1384 است اشاره نمی کند! و نمی گوید بنا بر اظهار صریح ایشان در اختلاف نظر وی با رهبری بر سر مدیریت رئیس جمهور وقت و حتی علنی شدن این اختلافات،چنین انتقاداتی شکل گرفته است.

اختلاف و رفتارهایی که منجر به موضع گیری صریح رهبری در  احترام و حمایت از رای و منتخب مردم (بعنوان سیره اصولی امام و رهبری) در پایان دوره اول و در آستانه آغاز دوره دهم در خطبه نماز جمعه معروف سال 88 گشت:«ميان آقاي هاشمي و رئيس جمهور نيز از سال 84 اختلاف نظرهاي متعددي درباره مسائل خارجي، نحوه اجراي عدالت اجتماعي و برخي مسائل فرهنگي وجود دارد كه البته نظر رئيس‌جمهور به نظر بنده نزديك‌تر است.»

انتقاد به هاشمی بصورت جدی از نوشتن نامه بدون سلام به رهبری،سکوت در برابر فراخوان همسرش در روز انتخابات،عدم همراهی با رهبری در کمک کردن به حفظ ثبات سیاسی در کشوربعد از اعلام نتایج قانونی انتخابات،عدم مشارکت در نماز جمعه معروف به امامت رهبری،عدم تمکین به نظر رهبری و ایراد خطبه جنجالی و پر حاشیه و طرح مطالبات نامشروع و قانونی در آن خطبه،عدم مشارکت در تنفیذ حکم ریاست جمهوری علی رغم دعوت ،تداوم سکوت و عدم حضور در صحنه بعنوان عمار رهبری،سکوت در برابر تجاوز به تمامی میراث معنوی امام خمینی(ره) و...بود.

آیا در این مرحله که جز سخت ترین مراحل ضامن تداوم و استمرار انقلاب اسلامی بود چه کسی و چه کسانی مردود و چه کسانی پیروز شدند؟همین تازه به دوران رسیده هایی که اگر حضورعمارگونه آنان نبود انقلاب اسلامی از لبه پرتگاه فتنه 88 توسط همین پیشگامان فتح سال 57همچون کروبی،میرحسین موسوی،سید محمد خاتمی و...سقوط می کردد و امروز از این کشور جز ویرانه ای باقی نمی ماند که نه تنها نشانی از امام بلکه از اهداف و آرمان های بلند او خبری نبود.اینجاست که آنان سخن امام در اهمیت حفظ و استمرار انقلاب اسلامی بر پیروزی آن روشن می شود.

تکان خوردن پرچم 9دی و ایمان آوردن بعض پیشگامان فتح 57

فرزند ارشد مرحوم حجت الاسلام والمسلمین سید احمد خمینی رحمه الله علیه به این نکته اشاره نمی کنند که این تازه به دوران رسیده ها از بین توصیه ها و سفارش های صریح امام خمینی(ره) و بعض خود خواهی های پیشگامان فتح سال 57 کدام را باید انتخاب می کردند؟

آیا از اینکه آنان با علم به اینکه امام همواره بر این نکته تاکید می کرد که من با هیچ کس عقد اخوتی نبسته ام و ملاک من در دوستی در درستی راه نهفته است و اینکه در وصیت نامه الهی سیاسی علاوه بر توصیه حفظ و تقویت نطام جمهوری اسلامی بعنوان نظام دلخواه حضرت ولی عصر(ع) به این توصیه تکمیلی امر نمودند که «ملاک حال فعلی افراد است» می بایست ما این شاخص را که نشانه های بصورت عینی در کف خیابان بود با سبقه سال 57 عوض می کردیم؟

آیا امام در روز قیامت این را از ما می پذیرفت؟چرا وقتی امر امام بر پشتیبانی از ولی فقیه زمان است تا به مملکت ما آسیبی نرسد و در هین ارتباط و وقایع عبارات صریحی از رهبری وجود دارد : «وقتى در داخل محيط فتنه، كسانى با زبانشان صريحاً اسلام و شعارهاى نظام جمهورى اسلامى را نفى ميكنند، با عملشان هم جمهوريت و يك انتخابات را زير سؤال ميبرند، وقتى اين پديده در جامعه ظاهر شد، انتظار از خواص اين است كه مرزشان را مشخص كنند، موضعشان را مشخص كنند» و یا«وقتى مى‌بينيد عامل دشمن - كه حرف او، شعار او حاكى از مافى‌الضمير اوست - آمد توى ميدان، اينجا بايد خط را مشخص كنيد، اينجا بايد مرز را روشن كنيد. همه وظيفه دارند؛ بيشتر از همه، خواص؛ و در ميان خواص، بيشتر از همه، آن كسانى كه مستمعين بيشترى دارند، شنوندگان بيشترى دارند.

اين وظيفه است ديگر: مرزها روشن بشود و معلوم بشود كه كى چى ميگويد.» یا می‌فرمایند:«وقتى مى‌بينند در روز قدس كه براى دفاع از فلسطين و عليه رژيم غاصب صهيونيست است، به نفع رژيم غاصب صهيونيست و عليه فلسطين شعار داده مي‌شود، بايد متنبه بشوند، بايد خودشان را بكشند كنار، بگويند نه نه، ما با اين جريان نيستيم.

وقتى مى‌بينند سران ظلم و استكبار عالم از اينها حمايت ميكنند، رؤساى آمريكا و فرانسه و انگليس و اينهائى كه مظهر ظلمند - هم در زمان كنونى، هم در دوره‌ى تاريخىِ صد سال و دويست ساله‌ى تا حالا - دارند از اينها حمايت مي‌كنند، بايد بفهمند يك جاى كارشان عيب دارد؛ بايد متنبه بشوند. وقتى مى‌بينند همه‌ى آدم‌هاى فاسد، سلطنت‌طلب، از اينها حمايت مي‌كند، توده‌اى از اينها حمايت مي‌كند، رقاص و مطرب فرارى از كشور از اينها حمايت مي‌كند، بايد متنبه بشوند، بايد چشمشان باز بشود، بايد بفهمند؛ بفهمند كه كارشان يك عيبى دارد؛ بلافاصله برگردند بگويند نه، ما نمي‌خواهيم حمايت شما را.»

و...همین آقایان مدعی  پیشگامی در فتح سهل و آسان57،در سخت ترین دوران 8ماهه مبارزه به منظور حفظ و استمرار انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی و فتح نهایی آن -که به انقلاب 9دی88 منجر گردید – مشارکت نکردند؟ و بعد از آن و با تکان خوردن پرچم 9دی فوج فوج به انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی مجددا ایمان آوردند!که البته ایمان آنان محل شک و تردید است!
 

امام را در سیره نظری و عملی رهبری می شناسیم

فرزند ارشد مرحوم حجت الاسلام والمسلمین سید احمد خمینی رحمه الله علیه پس از آن سخنان و مصداق یابی براساس سخنان خود از نقش دهی به این افراد که کارنامه شان در تحولات چند سال اخیر عیان است می گوید:«امام را بايد از نگاه همين ياران امام بشناسيم » در حالی ایشان با توجه به سن شان نمی دانند که امام خمینی را از سال 42بطور خاص تا کنون هر که قلبا می خواسته است ؛شناخته است و الحمدالله اولا امام میراث عظیمی از آثار سمعی و بصری،مکتوب از خود همچون مجموع سخنان،فیلم و صوت، وصیت نامه الهی و سیاسی بجای گذاشته است

ثانیا اصل مترقی ولایت فقیه و استمرار ولایت امری و امامت امت از جمله در عصر حاضر با رهبری حضرت آیه العظمی خامنه ای مدظله العالی که سیره نظری و عملی ایشان دقیقا منطبق با اندیشه امام خمینی(ره) است وهر انسان منصفی را بی نیاز از نگاه دیگران می کند.ضمن اینکه اساسا عقلانی نیست امام را از زبان و براساس خاطرات کسانی بشناسیم که تا کنون اکثر نقل قول ها و خاطرات آنان توسط صحابه امام تکذیب شده است و هیچ سندی برای اثبات آن خاطرات تکذیب شده ارائه نکرده اند و همچنین دیدگاهها و عمل کنونی آنان با سیره نظری و عملی امام نه تنها هیچ تناسبی ندارد بلکه در ضدیت کامل با خط امام است.

موضوع متحد شدن با لیبرال ها،دیدار با عناصر ملی و مذهبی و افراد ضد دین،دراز کردن دست دوستی با عربستان،دوری از آرمانهای انقلابی مردم مسلمان بالاخص فلسطین و لبنان،همسویی با آمریکای جنایتکار و کشورهای اعراب ارتجاعی و متحدین سابق صدام علیه مردم و دولت مقاومت در سوریه، باز کردن درب های نظام به روی طرفداران آمریکا و بلند کردن پرچم صلح و آشتی با استکبار جهانی، و...

اسلام سران و اصحاب فتنه 88کاریکاتوری است

فرزند ارشد مرحوم حجت الاسلام والمسلمین سید احمد خمینی رحمه الله علیه با طرح موضوع اسلام کاريکاتوري می گوید:« از ديد پيامبر برخي گناهان از برخي ديگر بزرگترند اما در جامعه امرزو ما اين گونه نيست.

در انديشه پيامبر اکرم(ص) شرب خمر کجا و آبروي مومن کجا؟ تهمت و دروغ کجا بي حجابي کجا؟ ما همه اين گناهان را بايد در عداد هم ببينيم لذا براي يک ديدار ممکن است شرب خمر مهم باشد و با کسي که اين کار را انجام مي دهد رفاقت نکند اما با کسي که غيبت مي کند زندگي هم مي کند. اين فرد دينش کاريکاتوري شده است اما امام اين گونه نبود و اگر کسي غيبت مي کرد انگار هزار بار شرب خمر کرده و اگر کسي تهمتي مي زد انگار بدترين کارها را انجام داده است. »

اما آیا آن پیشگامان فتحی که به هر اسمی از جمله آزادی! علیه نظام اسلامی و حاکم اسلامی آن خروج می کنند و حیثیت و آبروی نظام را-که از نظر امام بر هر چیزی اولی است- در سراسر جهان  بر باد می دهند؛ اسلامشان کاریکاتوری نیست؟ و هرکه در برابر تجاوز و اتهام بی اساس آنان در تقلب در انتخابات می ایستد اسلامش کاریکاتوری می شود؟آن پیشگام فتح سال 57 که رئیس جمهور وقت و قانونی را حرام زاده! و دروغ گو می خواند اسلامش کاریکاتوری نیست؟ و این پیشگام فتح 57که از سال گذشته تا کنون منتقدین خود را به هر توهین و تحقیری سزاوار می داند بنظر شما اسلامش چه اسلامی است؟

دیگر وصایای پدر بزرگوارتان را بازخوانی کنید

فرزند ارشد مرحوم حجت الاسلام والمسلمین سید احمد خمینی رحمه الله علیه با تاکيد بر اين که مومنين قبل از فتح را فراموش نکنيم!!، و بدون اینکه کم ترین اشاره ای کند که آیا این عدم فراموشی شامل آن دسته از آنان که پس از رحلت امام در ایمان خودشان به انقلاب اسلامی،اصول و اهداف و آرمان های آنان  و امام و راه او تجدید نظر کردند و دچار التقاط لیبرالی شدند نیز می شود یا نه!

با نقل خاطره اي از حجت الاسلام و المسلمين سيد احمد خميني می گوید:« مرحوم ابوي ما در يکي از وصيت هاي خويش هنگامي که با ايشان صحبت مي کردم، با اشاره به چند نفر از ياران امام که برخي از آنها امروز از دنيا رفتند، گفت که مراقب اين ها باشيد، اين ها روزي دور امام در نجف آمدند که هيچ قدرت، منصب، بارگاه و پولي در کار نبود و اگر اينها آن روز نبودند، امام در نجف غريب بود. اتفاقا آن روز که ايشان سخن مي گفت، از ديد من برخي از آن افراد با ابوي من بد کرده بودند اما پدرم بر مراقبت و توجه به آن افراد تاکيد کردند. »

این توصیه صرف نظر از سند و اعتبار آن امری مقبول است اما مگر تا کنون غیر از این عمل شده است.آیا فکر می کنید تصمیماتی که نظام جمهوری اسلامی در خصوص سران فتنه در حصر و بعض سران خارج از حصر که دارای آزادی عمل هستند و حتی به بعض آنان ...داده اند خارج از این چارچوب بوده است؟آیا اینکه حکم اعدام آنان به حصر خانگی تبدیل تا توبه و جبران مافات در حصر بمانند لطف نظام جمهوری اسلامی به آنان نبوده است؟همان لطفی که امام در حق منتظری کرد و او قدر ان لطف را ندانست و یا لطفی که امام در خصوص جریان مرتد ملی و مذهبی کرد و حیات آنان را در نظام جمهوری اسلامی تامین کرد اما آنان بعد از امام به پدر بزرگوار شما تاختند!

رنج نامه پدر بزرگوارتان را به آیت الله پسندیده یکبار دیگر مرور کنید!شما اگر برای وصیت نامه پدرتان جایگاه و اعتباری قائل هستید حداقل نسبت به وصیت نامه مکتوب و رسمی او اهتمام لازم بورزید: «به حسن و برادرانش اين توصيه را مي‌نمايم كه هميشه سعي كنند در خط رهبري حركت كنند و از آن منحرف نشوند كه خير دنيا و آخرت در آنست و بدانند كه ايشان موفقيت اسلام و نظام و كشور را مي‌خواهند.هرگز گرفتار تحليل‌هاي گوناگون نشوند كه دشمن در كمين است!

امروز بايد در كنار نظاممان پشت سر رهبري قرار بگيريم. رهبر ما شاگرد امام است. رهبر ما از چهره‌هاي شناخته شده انقلاب كه ساليان سال در زندان‌هاي رژيم سفاك پهلوي به سر برده.هيچكس حق شكستن حريم رهبري را ندارد. حرمت رهبري نظام اسلامي، از اصول خدشه ناپذير انقلاب اسلامي ماست. همه بايد به دستورات رهبري عمل كنند.ما امروز موظف هستيم پشت سر مقام رهبري حضرت آيت الله خامنه‌اي حركت كنيم. هر چه ايشان گفت گوش كنيم، اگر روزي حركت ما با حركت ولي نخواند، بدانيد كه نقص از ماست!

قاطع‌تر پشت سر رهبري باشيم و نگذاريم رهبرمان احساس تنهايي كنند. همانطور كه نگذاشتيد امام احساس تنهايي كند. اطاعت از خامنه‌اي، اطاعت از امام است. هر كس منكر اين معنا شود، مطمئن باشيد در خط امام نيست و هر كس بگويد كه اطاعت از امام غير از اطاعت از حضرت آيت الله خامنه‌اي است در خط آمريكاست! من بعد از رحلت امام، با خدا و امام عهد كرده‌ام كه كوچكترين قدمي را عليه رهبري و برخلاف رهبري و حتي برخلاف ميل رهبري برندارم و اگر شما مردم هم چنين پيماني را تجديد كنيد، مطمئن باشيد كه ما در تمام زمينه‌ها بر آمريكا پيروز مي شويم.»
    
شاید وقت آن رسیده باشد که از خودتان بپرسید که تا چه میزان به این وصیت پدر بزرگوارتان عمل کرده اید؟

زبان تلخ در دفاع از نظام و خط امام و رهبری را پذیراییم

فرزند ارشد مرحوم حجت الاسلام والمسلمین سید احمد خمینی رحمه الله علیه در پایان کلام خود می افزاید:«البته اين مومنين قبل از فتح!!! ممکن است زبان شان تلخ باشد!!! زيرا اگر اهل مماشات بودند در همان زمان مبارزات اين کار را مي کردند. آنها نسبت به هر نکته منفي زبانشان تند است و اگر اين ويژگي شان نبود، از همان روز نخست به جايي مي رفتند که قدرت و منصب بود.» اما این زبان تلخ برای چه و بر علیه که بوده است؟چه کسی در برابر زبان تلخی که در دفاع از خط اصیل امام باز می شود موضع گرفته است؟

8سال دولت اصلاحات نوک پیکان قلم روزنامه های زنجیره ای علیه چه کسانی بود؟ از سال 88 تا کنون زبان تلخ آنان برای که و چه و زبان شیرینشان برای که و چه کسانی بوده است؟لطفا به آرشیو رسانه های معاند نظام جمهوری اسلامی یک نگاهی کنید!!؟