این فرد معلوم الحال جزو همان لیست 700 نفره ای بود که به استاندار گلستان جهت انتصابات داده شده و حالا نوبت استخدام وی رسیده است .
به گزارش گلستان ما ؛ الف – خ از فعالان فتنه 88 در سازمان مدیریت پسماند استان گلستان بکارگیری شده است .
این فرد جزو همان لیست 700 نفره ای بود که به استاندار گلستان جهت انتصابات داده شده و حالا نوبت استخدام وی رسیده است .
وی فعال در ستاد جوانان روحانی در انتخابات سال 96 بوده و به لطف همین مسئولیت الکی هم اکنون توانسته در سازمان پسماند مشغول بکار شود در حالیکه جوانان متخصص شهر گرگان که تحصیلاتی در حد فوق لیسانس دارند باید با پراید پدرشان مسافرکشی کنند .
گفته شده این فرد دیپلمه هست هر چند که گفته می شود وی مدرک لیسانس از دانشگاه علمی کاربردی گرفته اما مدرک تحصیلی وی محل مناقشه است .
خبرگاری ایلنا درباره او می نویسد: خ روزنامه نگار اصلاح طلب است که پیش تر سابقه همکاری در هفته نامه های «سلیم» و «گلشن مهر» را داشته است. وی همچنین رئیس سازمان جوانان «حزب اعتدال و توسعه» در استان گلستان است. خ سابقه سخنگویی و عضویت شورای مرکزی مجمع جوانان اصلاح طلب گلستان را در کارنامه خود دارد.
استاندار گلستان واقعا باید پاسخگو باشد که چرا در مقابل استخدام وبکارگیری فتنه گران سکوت کرده و اینچنین در مقابل در نوردیدن خط قرمز های نظام چراغ سبز روشن کرده است همانهایی که در سال 88 خون به دل امام جامعه کردند ، مردم را گرفتار کردند و با نامه نگاری به اوباما زمینه تحریم بیشتر و سختی معیشت زندگی ایرانیها را فراهم ساختند .
انتهای پیام /
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
مگه چه اشکالی داره اون اقای الف خ نباید زندگی کنه.ضمنا درست خبر رسانی کنید .استخدام کجا بود ایشان نیروی غیر قراردادی هستند شما هم از اتش جهنم بترسید در سالی که خود اقا ارواح هنا فدا دستور به هم دلی و دوری از تضاد داده شما انش بیاران چه می گویید شما از خود تانم سبقت میگیرید فتنه تمام شد باید فکر ساختن مملکت بود نه اینکه مدام بر طبل دشمنی بکوبید
یادمان باشد که ما خون داده ایم .... یک بیابان مردمجنون داده ایم یادمان باشد به عهد آفتاب .... دست نااهلان نیفتد انقلاب
قصه آن بود که دشمن دهنش آب افتادکشتی وحدت ما سخت به گرداب افتادآتش فتنه چنان شد که خدا میداندآنقدر دل نگران شد که خدا میداندقصه آن بود که یک طایفه که فتنه ازوستدوست را دشمن خود خواند، وَدشمن را دوستآری آن طایفه خود را ز خدا منفک کردروی بر سامری آورد به موسی شک کردسامری گفت بیایید به شهرت برسیمبا پرستیدن گوساله به قدرت برسیمسامری گفت که در شور حکومت شعَف استباید این بار به قدرت برسیم این هدف استآری آن صدرنشینان بنیصدر شدهخویش را قدر ندانسته و بیقدر شدهآری آن طایفه میگفت: نصیحت کافی استخستهایم از سخن مفت! نصیحت کافی استکم به تطبیق بخوانید ز تاریخ اینجاخیمه را نیست نیاز این همه بر میخ اینجاهمچو امروز پر از فتنه شود فرداها افتد این کار به تدبیر ابوموسیها
ما خشم فروخورده هر طوفانیم * اماده دفع خار ازین میدانیم / تنها به اشارتی ز رهبر کافیست * تاریشه هرچه فتنه را خشکانیم