دنیا از دریچه سیاسی هیچ خوب نیست. دعوا بر سر قدرت و منافع هیچ گاه و کمتر روزگاری برای مردم با فرهنگ ما آب و نان شده است. شدت امواج سهمگین دعوای سیاست بازان، سالهاست که عوارضی چون سیاست زدگی و فراموشی روزهای خوش را به همراه آورده است.
به گزارش گلستان ما به نقل از وبلاگ AZ57، سیاست که می گوییم منظور همان معنای جناح و باند و گروه و دسته و مرزبندی های قدرت است، و لاغیر… مظاهری از زشتی هایی چون دروغ، فساد و تظاهر که با خود جدایی و تفرقه می آورد. مذهبی را مقابل مذهبی دیگر، قومی را علیه قومی و سلیقه ای را در مواجهه با نظر دیگری علم می کند! وابستگان جیره خوار سیاسی استانی برای ماندگاری در عرصه از هرچه تکنوکرات و بروکرات نئولیبرال و یا کلیشه سازان مفاهیم ریز و درشت انقلاب از بالادست تغذیه می کنند!از این رو آیینه جادویشان نه اصول که نشریات و مجلات و سایت ها می باشد.
گلستان با همه داشته های فرهنگی و جاذبه های بسیار اش سال ها دچار یک بیماری از جنس سیاست شده است. از آنجا که ماهیت سیاست بر دعوا و مرزبندی های جناحی می باشد، مردمان فهیم در زیست بوم گلستان دچار بلایای این پدیده مادی شده اند. فضایی که فرصت را به تهدید و زیبایی را به دشمن زشتی بدل می کند! و با تاسف ابزار های فزاینده پیشرفت اسباب این وضعیت نامطلوب گشته اند. از رسانه های محلی تا تشکل های دانشجویی و فرهنگی همه نقشی برای آن ایفا می کنند! با تنوعی در رویدادها با تاکید بر دعوت از چهره های جناحی معلوم الحال وبرگزاری میتینگ های سیاسی تا نگاه های جناحی به پدیده ها و شخصیت ها و … که شاهد آن بوده ایم!
دیگر صدای بلند گروه ها بر سر تصاحب مقام ها و ثروت ها مانع رسیدن صدای پرندگان و جانوران و طبیعت به مردم شده است. مسابقه پر سرعت بر سر تصاحب زمین، سواحل آرام بخش دریا و نزدیکی جنگل ها را، روز به روز از مردم دور می کند. حال اگر تا دیروز گوشه چشمی بر طبیعت داشتیم، امروز باید به ساختمان ها و بیلبوردها و صداهای “انا رجل” بالانشینان گوش دهیم! صدای دلخراش توسعه مادی با پیوست سیاسی چپ و راست…
اصلا چه تناسبی است بین گلستانی ها و سیاست بازی گروه ها! کاش باغبان ها و کشاورزان ساده و صمیمی ما به مردمان سیاسی با چشم صداقت خود نگاه نمی کردند! گلستان مهد زیبایی و طراوت است. ما را چه به این همه دعوا، نگاه کنید به تیتر ها و تریبون ها…
هرچه طبیعت همدلی برایم داشت، سیاست زدگی جدایی و دوری را به ارمغان آورد. ای کاش گلستانی ها همچون مردمان ماشینی اسیر برج و بارو، توان تحمل این حجم مباحث وارده را داشتند!
هرچه پای سیاست های جناحی بر گلستان باز شود، بی شک راه دوستی هادر همجواری کوه، رود و دریا بسته خواهد شد. هرجا که رود و جنگل و کوه مانع باشد، قول های قدرت با ابزار ماشین به تخریب آن خواهد پرداخت!نگاه کنید به اسطوره های سیاست باز جهانی! سیاست نه فقط نابودگر زیبایی، که دین را از ظرف حقیقی خود دور و به کلیشه های مصنوع مادی می برد! دیگر بوی نان حلال روستا برای اهل سیاست خوش نیست! دیگر همسایگی سنی و شیعه، و سیستانی و ترکمن فرصتی مایه فخر مردمان استان نیست! اینها موانع پیش رو جریانات و باندهای سیاسی می باشند؛ و تو خود بخوان حدیث مفصل…
… واما فرهنگ!
اولیت دار ترین عرصه اجتماعی ملی و به خصوص برای گلستانی ها که بروز عینی مردمان ماست. پدیده هایی از جنس طبیعت و همسو با آن که ذاتش مانع تخریب زیبایی و طبیعت است! هرچه فعالانش بیش، زیبایی بیشتر…سنت و آداب و رسوم و دیانت جان مایه حرکت های اجتماعی آن است. نگرش فرصت شناسانه به هر استعداد و موفقیت اجتماعی جزو عادات آن است. ملی پوش گلستانی تا بلند ترین برج جهان نه مایه برجستگی شهری بر شهر دیگر و قومی بر قومی دیگر، که پرچمی از میراث پرافتخار برای اعتماد به نفس و خودباوری خواهد بود!
اصلا دلیل عدم بروز گسترده سیاست بازان بی هنر در فرهنگ نبود بستر رشد قدرت مادی می باشد. فرهنگ ذاتش بر نوازش روح و روان آدمی است. هرچه انگیزه های فرهنگی تکثیر شود، حمایت و محافظت از زیبایی های طبیعی افزون خواهد شد. حال حرکت های خودجوش پیرامون محیط زیست و یوزپلنگ و جنگل ابر و گلستان و جزیره آشوراده تنها وجهی از آن است! هرچقدر سیاست ارجاع به شخص دارد، فرهنگ ارجاع به جمع ، اجتماع و همبستگی! پس حتما سود محوریت سیاست باندی در استان در جیب قدرت طلبان و دودش در چشم مردم خواهد رفت.
کوشش کنیم تا به اصل خود باز گردیم که ما مردمان اهل طبیعت هستیم! نه سیاست…
سیاست که می گوییم، منظور همان “پولتیک” غربی ها برای تصاحب قدرت مادی است. نه سیاست دینی ما که ذاتش بر تعالی روح و جان است. “سیاست ما عین دیانت ماست!” همنشینی بازار، مسجد و زندگی تجربه ای جدید نیست. هویت و تاریخ ما پر از این فرهنگ هاست. مردمان اهل دین و متولیان بالادست مانع رشد و تکثیر این اوضاع باشند. استعداد های بسیاری مغفول مانده اند…
این سطور تنها منظری از شرق استان به مرکزیت گنبد کاووس بر وضعیت استان می باشد. بی شک موفقیت های پی در پی و نگاه قدرشناس به داشته های بومی تاثیر ویژه ای بر تدوین آن داشته است!
نویسنده: صالح کاهانی
انتهای پیام/
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
به به یک مطلب متفاوت در گلستان ما دیدیم بلاخرهدرسته ما الان غرق سیاسی بازی شدیم. یکی مارو نجات بده...البته این نویسنده ها اگر حمایت بشن حتما ما نجات پیدا می کنیم.