به گزارش گلستان ما، شهید حیدر علی بارانی، فرزند عباس علی درروستای قرق یکی از روستا‌های گرگان به دنیا آمد.

دوران کودکی او سراسر شیرینی و شیطنت بود. دوران ابتدایی و راهنمایی را درهمان روستا به پایان رساند. از دانش آموزان خوب مدرسه بود و به کارکردن در مدرسه عشق می‌ورزید؛ و داوطلبانه کار مدرسه را انجام می‌داد و و درمنزل هم دائم مراقب درس و مشق خواهر کوچکش بود.

حیدر علی در روستا از افرادی بود که در کار‌های روستا پیش قدم بودند؛ و به این کار افتخار می‌کرد. در اوقات فراغت از کمک به پدر و مادر و امور منزل لذت می‌برد.

با تشویق دوستانش به مطا لعه‌ کتاب‌های مذهبی رو آورد و همین مطالعه او به پایگاه بسیج کشاند و ازآن جا به چشم خود اعزام گروهی جوانان روستا و کمک‌های مردمی را دید و اندک اندک ذوق رفتن به جبهه در او شد ت یافت.

پس از آن مدرسه را ترک کرد و با دوستانش داوطلب به جبهه رفت و دوره‌ آموزشی را پشت سر گذاراند و در کارش زبده شد.

درعملیات‌های مختلف شرکت کرد ودر جبهه ایثار و گذشت را به چشم خود از نزدیک دید. شهادت دوستانش روحیه‌ او تحت تاثیر قرار داد.
حیدر علی تا سن سر بازی چندین بار به جبهه رفت. وقتی به سن سربازی رسید با استراحتی کوتاه خود را به خدمت سربازی معرفی کرد و دو سال خدمت را با افتخار و خستگی ناپذیری به پایان رساند.

اما عشق به میهن و اعتقاد به آرمان‌های انقلاب و رهبری امام و دشمنی کشور‌های متعدد با انقلاب نوپای جمهوری اسلامی ایران، باردیگر ا و را به حا ل خود نگذاشت.

دوباره ازطرف بسیج به جبهه اعزام شد. روحیه‌ او کاملا" تغییر یافته بود وبه این دنیا تعلق نداشت و خود بار‌ها گفته بود که این دنیای فانی لحظه‌ای توقف کوتاه نیست و باید رها کرد و رفت وپس چه بهتر با افتخار ازاین دنیا برویم.

به رفتن خود به جبهه افتخار می‌کرد و در اعزام آخر، فرماندهی او را برادربزرگش به عهده داشت و در جزیره‌ مجنون میان آب‌ها با دشمن بعثی جنگید و هرگز از مبارزه‌ بی امان خود بادشمن دست نکشید و سر انجام در همان منطقه مفقود شد و این چنین حیدر علی افتخار شهدای گمنام را درکارنامه‌ زرین زندگیش ثبت کرد و برای همه جوانمردی را به ارمغان گذاشت.

انتهای پیام