شهید «علی خاندوزی گناره» در وصیتنامهاش نوشت: ما باید با تمام وجود در مقابل دشمنان اسلام و انقلاب بایستیم و بدین وسیله به جهانیان بفهمانیم که ما استوار و مقاوم هستیم.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «گلستان ما»، شهید «علی خاندوزی گناره» یکم فروردین ماه ۱۳۴۱، در روستای گناره از توابع شهر گرگان به دنیا آمد. پدرش اسماعیل، کشاورز بود و مادرش ربابه نام داشت. تا چهارم ابتدایی درس خواند. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. پنجم خرداد ماه ۱۳۶۱، با سمت تک تیرانداز در چزابه بر اثر ترکش به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای امامزاده عبدالله شهر گرگان اقع است.
ما باید با تمام وجود در مقابل دشمنان اسلام و انقلاب بایستیم
شهید در اول فروردین ماه ۱۳۴۱، در خانوادهای کشاورز در روستای گناره ملک از توابع شهر گرگان به دنیا آمد. او دومین فرزند خانواده بود و از آنجایی که پدر و مادرش ارادات خاصی به ائمه اطهار داشتند، بنابراین نامش را علی نهادند. علی در مهر ماه ۱۳۴۷، وارد دبستان نوده ملک شد، بسیار خوش برخورد و مهربان بود و ارتباط بسیار خوب و صمیمی با دوستان و آشنایان داشت، در کارهای کشاورزی به پدرش کمک میکرد، تا سال چهارم ابتدایی درس خواند، به علت پایین بودن سطح درآمد خانواده ترک تحصیل نمود و در کنار پدر به شغل کشاورزی مشغول شد.
شهید عاشق جبهه و شهادت بود و میگفت: ما باید با تمام وجود در مقابل دشمنان اسلام و انقلاب بایستیم و بدین وسیله به جهانیان بفهمانیم که ما استوار و مقاوم هستیم، باید رسمیت و استحکام اسلام را در کشور ایران به آنها بشناسیم و دشمان، چون استراتژیکترین موقعیت خود را در خاورمیانه از دست دادهاند، به همین دلیل تمام سعی و تلاش آنها برچیدن انقلاب و اسلام است، آنها خوب فهمیدهاند که تا وقتی اسلام است دیگر از آن منافع آنها در کشور ما خبری نیست.
وی بر اساس چنین اعتقاداتی برای دفاع از ناموس و میهن به جبهههای نبرد حق علیه باطل اعزام شد. در ۱۸ سالگی به خدمت مقدس سربازی رفت، دوره آموزشی را به مدت سه ماه در تربت حیدریه گذراند، بعد از آن به منطقه آذربایجان غربی (سراب) و سپس به چزابه اعزام شد.
شایان ذکر است، شهید قبل از انقلاب بارها و بارها در راهپیماییهای شهر گرگان شرکت میکرد و در اوایل انقلاب یکی از مبارزان سرسخت علیه رژیم شاهنشاهی بود و بدون ترس و بیم از جلادان رژیم که او را تهدید به شکنجه میکردند بیوقفه در جهت پیروزی اسلام تلاش میکرد و به توزیع و تکثیر نوار، کتاب در شهرها و روستاها و شعار نویسی بر روی دیوارها میپرداخت.
به قرائت قرآن و دعا بسیار علاقه داشت و از سن ۱۵ سالگی شروع به روزه گرفتن و نماز خواندن کرد، بسیار منظم، متعهد، مسئولیت پذیر بود و همیشه دیگران را بر خود مقدم میدانست، نسبت به کسانی که با انقلاب و اعتقادات مذهبی مخالف بودند به شدت برخورد میکرد. او مانند هم نامش حضرت علی(ع) عادل بود و همیشه حق را رعایت و به فقرا و نیازمندان کمک میکرد.
در آخرین خداحافظی مادرش را به صبر و بردباری دعوت کرد، گویا میدانست که این خداحافظیاش است. او همیشه به همه دوستان و اقوام توصیه مینمود که ما باید خدا را به خاطر حضور امام خمینی(ره) در کشورمان شکر کنیم، وجود ولایت فقیه در جامعه اسلامی ضروری و ما باید از اوامر امام امت تبعیت کنیم تا بتوانیم مقابل دشمنان اسلام بایستیم.
شهید مدت ۲۵ روز در جبهههای نبرد شجاعانه با دشمن بعثی مبارزه کرد و سرانجام در ۵ خرداد ماه ۱۳۶۱، در تنگه چزابه بر اثر اصابت ترکش خمپاره به ناحیه سر و قفسه سینه جام شیرین شهادت را سر کشید و در گلزار شهدای امام زاده عبدالله شهر گرگان به خاک سپرده شد.
انتهای خبر/
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد