مادر شهید «حجتاله عباسی شاهکوه» از اینکه پسرش دائما در جبهه باشد ناراحت و نگران بود، اما شهید میگفت: تا امام خمینی(ره) و این جنگ هست، من هم در جبهه هستم و امام را تنها نمیگذارم.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «گلستان ما» به نقل از نوید شاهد گلستان، شهید «حجتاله عباسی شاهکوه» بیستم تیر ماه سال ۱۳۴۴، در شهر گرگان به دنیا آمد. پدرش محمدرضا و مادرشام کلثوم نام داشت. تحصیلات خود را تا مقطع راهنمایی ادامه داد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و هفتم خرداد ماه ۱۳۶۴، در عملیات قدس ۱ بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. پیکر او در امامزاده عبدالله (ع) شهر گرگان به خاک سپرده شد.
امام را تنها نمیگذارم
شهید «حجت اله عباسی شاهکوه» بیستم تیر ماه سال ۱۳۴۴، در شهر گرگان در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد. او فرزند آخر خانوادهای اهل روستای شاکوه بودند، خانواده جهت تحصیل فرزندان به شهر گرگان مهاجرت کردند، شغل پدر شهید عمدتا خرید و فروش پنبه بود و از این راه روزگار میگذراند.
شهید در سن پنج سالگی همراه پدر به مسجد میرفت، قرآن را فرا گرفت، در سن ۶ سالگی به دبستان امیرکبیر شهر گرگان رفت و در درسهایش موفق بود، کم کم در کنار تحصیل برای تأمین مخارج خود به کار مشغول شد، به همین منظور در مغازه برادرش مشغول به کار شد.
سالهای ۵۶ و ۵۷ در حالیکه شهید ۱۴ سال بیشتر نداشت. انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی در سراسر کشور اوج گرفت، مردم ایران از ظلم، جور و فساد رژیم خسته شده بودند و علیه رژیم دست به مبارزه زدند. شهید هم که پیرو خط قرآن بود از همان ابتدای مبارزات با مردم همراه شد او به افکار و کارهای امام خمینی(ره) خیلی علاقمند بود، در تظاهرتهای اولیه علیآباد که قبل از تظاهراتهای گرگان شروع شده بود شرکت میکرد.
در پنجم آذر ماه سال ۱۳۵۷ شایعه شد که حجتاله عباسی در درگیری با رژیم پهلوی شهید شده است. این موضوع را به خانواده او اطلاع دادند، آنها نگران شدند و برای پیگری موضوع به بیمارستان رفتند و با دیدن پیکر شهید متوجه شدند که او حجت اله نیست و تشابه اسمی شده است. آنها به منزل بازگشتند و غروب حجتاله سالم به منزل باز گشت.
شهید در سال ۱۳۵۶ وارد مدرسه راهنمایی مولوی گرگان شد و بالاخره در تاریخ بیست و دوم بهمن ماه ۱۳۵۷ انقلاب اسلامی به پیروزی رسید، بعد از پیروزی انقلاب هنوز این بنیاد نو پا نیاز به مراقبت و پاسداری داشت منافقان داخلی در کشور و شروع به مبارزه نمودند و کشورهای بیگانه که منافع خود را از دست رفته میدیدند شروع به تحریم کردند، تا اینکه در آذر ماه ۱۳۵۸ حضرت امام خمینی با خردمندی دستور تشکیل بسیج ۲۰ میلیونی را داد.
شهید هم که گوش به فرمان حضرت امام خمینی(ره) بود در این ارگان ثبت نام کرد و در ابتدا مسئول نگهداری اسلحهها بود.
شهید در انتخاب دوست بسیار دقت مینمود، دوستان او همگی مثل او بودند شهید اهل تعریف و خودنمایی نبود و به شدت از تکبر متنفر بود، در نمازهای جمعه شرکت میکرد و دیگران را هم به شرکت در نماز جمعه دعوت مینمود.
با شروع جنگ تحمیلی ایران و عراق در شهریور ماه ۱۳۵۹ درس را رها کرد و خود را بیوقفه صرف بسیج نمود، در خرداد ماه ۱۳۶۰ تصمیم گرفت به جبهه برود، دوره آموزشی خود را به مدت ۴۵ روز در منجیل گذراند، سپس به کردستان اعزام شد، سه ماه در آنجا بود و شرایط سخت آب و هوا را تحمل و با کوملهها مبارزه کرد در پاییز ۱۳۶۰ به منزل برگشت، اما او دوباره برای شرکت در عملیاتهای رمضان و محرم به جبهه رفت.
شهید برای خدمت دائم به انقلاب و اسلام به عضویت سپاه در آمد، اما خانواده او از این موضوع اطلاعی نداشتند، از آن زمان بیشتر مراقب کارهای خود بود و نمیخواست با لباس سپاه خودنمایی کند، کار او در سپاه در ۲ قالب جبهه رفتن و دیگری گشتهای داخل شهر و بیرون از شهر بود، همچنین با واحد عملیات سپاه همکاری مینمود.
او در عملیاتهای مختلف از جمله والفجر ۳، والفجر ۴، والفجر ۶ و عملیات بدر شرکت کرد، بالاخره برادر او لباس سپاه او را از داخل کیفش میبیند و خانواده مطلع میشوند که او پاسدار است.
مادر شهید از اینکه پسرش دائما در جبهه باشد ناراحت و نگران بود، اما شهید میگفت: تا امام خمینی(ره) و این جنگ هست، من هم در جبهه هستم و امام را تنها نمیگذارم.
او بسیار شجاع و مقتدر بود و به خاطر شجاعتهایش به او در جبهه شیر میگفتند و به دلیل توانمندیها و سابقه زیاد حضور در جبهه به عنوان فرمانده گروهان انتخاب شد. در آخرین مرخصیاش که همراه دوستانش به مشهد مقدس و حرم امام رضا(ع) مشرف شده بود، به دوستانش گفته بود که من این دفعه به جبهه بروم دیگر بر نمیگردم و شهید میشوم، بالاخره به جبهه جنوب اعزام شد و در عملیات قدس شرکت کرد، عملیات با موفقیت انجام شد، در زمان جایگزینی نیروهای تازه در حالی که شهید نیروهای خود را به عقب راهنمایی میکرد در این هنگام در اثر ترکش خمپاره پیکر پاک شهید در تالاب هورالعظیم افتاد و به فیض شهادت رسید.
با تلاش همرزمانش پیکرش را از آب خارج کردند و سرانجام شهید در بیست و هفتم خرداد ماه ۱۳۶۴ به عالم باقی شتافت و پیکر پاک و مطهرش بعد از تشییع باشکوه در امام زاده عبدالله گرگان در جوار دیگر شهدا به خاک سپرده شد.
انتهای خبر/
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد