هادی احمدی، فعال رسانهای استان گلستان گفت: از مهمترین وجوه تمایز انقلاب فرامدرن ایران با تمام انقلابهای کوچک و بزرگ از انقلاب فرانسه گرفته تا انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ روسیه تا بهارهای عربی این روزها وجود ایدهآل سیاسی و اجتماعی است، داشتن ایدهآل و طرحی منسجم برای آینده سیاسی کشور.
به گزارش پایگاه خبری و تحلیلی «گلستان ما»، هادی احمدی در یادداشتی نوشت: همه ساله ۱۲ فروردین بحثهای بسیاری در خصوص انقلاب اسلامی، فعالیتها و تصمیمهای حاکمیتی صورت میگیرد بر آنیم در این یادداشت تصمیمها و مبنای حاکمیتی جمهوری اسلامی را با دیگر کشورهای مدعی آزادی در حکومت مورد بررسی قرار دهیم.
از مهمترین وجوه تمایز انقلاب فرامدرن ایران با تمام انقلابهای کوچک و بزرگ از انقلاب فرانسه گرفته تا انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ روسیه تا بهارهای عربی این روزها وجود ایدهآل سیاسی و اجتماعی است، داشتن ایدهآل و طرحی منسجم برای آینده سیاسی کشور.
از نظر ترمینولوژی علوم سیاسی شورش به معنای نفی وضعیت موجود اما انقلاب به معنای نفی وضعیت موجود و طرح ایدهآل حکومتی برای آینده است، حال این سؤال مطرح میشود بر اساس این تعاریف که توسط دکترین علوم سیاسی و جامعهشناسی غربی ارائه شده است چند درصد دگرگونیهای سیاسی در طول قرنهای اخیر را میتوان انقلاب نامید؟!
آیا در انقلاب فرانسه و انقلاب کمونیستی روسیه رد پایی از وجود ایدهآل و آرمان برای آینده سیاسی مردم وجود داشت که اگر ایدهآلی برای هدایت سیاست و حکومت جامعه وجود داشت بعد از مدتی کوتاه این انقلابهای مردمی از مسیر اولیه خود خارج نمیشدند و عرصه برای جولان دیکتاتورهای جدید مانند ناپلئونها و استالین ها به وجود نمیآمد که باعث شود ارزشها و منافع شخصی و گروهی بر ارزشها و منافع ملی کشور حکمفرما شود.
تفاوت آشکار انقلاب و شورش و عدم برپایی ایدهآل حکومتی را در بهارهای بهاصطلاح عربی ولی در عمل غربی میتوان درست در کشورهایی مثل مصر دید که مردم صرفاً به دنبال اسقاط و نفی نظام حکومت دیکتاتوری موجود بودند و شعار «اشعب یرید اسقاط النظامه» سر میدادند؛ ولی هیچ آرمان شهر و ایدهآلی برای آینده سیاسی خود مصور نبودند و همین امر هم باعث شد که پس از مدتی کوتاه تمام این انقلابها از مسیر مردمیبودن خارج شود و انقلاب مردم به دست ژنرالهای نظامی و دیکتاتورمآب بیفتد و باعث شد پس از اسقاط فردی مثل حسنیمبارک جوانان نتوانند به اهدافی همچون مجازات مبارک بشوند و گروهی مثل اخوانالمسلمین آنها را از اهداف اصلی که همان استکبارستیزی بود دور کند.
مردم ایران در دهم و یازدهم فروردین ۱۳۵۸ شعارهای خود را به صندوق انداختند، همان شعاری که از ابتدای شروع این نهضت بزرگ بیانگر ایدهآل و آرمانی بود که مردم برای آینده سیاسی خود و کشورشان مدنظر داشتند یعنی «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» بله مردم ایران در همهپرسی فروردین ۵۸ صرفاً به دنبال اسقاط رژیم موجود نبودند؛ بلکه خواستار یک چیز بودند «جمهوری اسلامی» نه یک کلمه بیشتر نه یک کلمه کمتر چرا که جمهوریت صرف به دیکتاتوری شوروی و اسلامیت صرف به دیکتاتوری کور تبدیل خواهد شد.
آقایان بهاصطلاح متجدد و قانونمدار لطفاً از منظر حقوق بینالملل برای ما بیان کنند در کدام انقلاب در طول تاریخ سراغ دارید که قوهٔ غالب پس از پیروزی تعیین سرنوشت مردم را به خودشان واگذار کردهاند و حتی به طرفداران رژیم مخلوع هم حق رأی بدهد، درست در همان فرانسه و انگلیس که خود را مهد حقوق میدانند آیا مردم حق تأثیرگذاری مستقیم را به این گونه که در ایران است دارند یا در ترکیه که مهد آزادی بیان است و برای اجبار در حضور انتخابات شهرداری همه اماکن اجتماعی و حقوق شهروندی را تعطیل میکند؟
در کدام یک منشور و اعلامیه جهانی حامی حقوق بشر پیش از تصویب اصل ۵۶ قانون اساسی ایران برای «حق تعیین سرنوشت» وجه الهی و خدادادی در نظر گرفته شده است؟! انقلاب اسلامی ایران از همان روزهای نخستین حق تعیین سرنوشت اجتماعی را به مردم واگذار کرد و اولین بار این مهم در همهپرسی فروردین ۵۸ نمود عینی پیدا کرد و پس از آن در طول این سالها مردم ایران همیشه در تعین سرنوشت خود آزادانه بهپای صندوق رفتهاند و در بزنگاههای تاریخی همیشه پشت این انقلاب ایستادهاند.
شاخصههای سیاستمدار تراز انقلاب اسلامی از نگاه جمهوری اسلامی
عدالتطلبی، توجه به پژوهش، اخلاق و معنویت از جمله واژگان مهمی است که شاید برخی توجه داشته باشند رهبر انقلاب اسلامی آن را در بیانیه گام دوم تنها به جوانان و عامه مردم عرضه داشتهاند؛ اما با توجه به حدیث شریف «الناس علی دین ملوکهم» سیاستمداران و کارگزاران باید به این موضوع توجه داشته باشند ابتدا باید معنویت و عدالتخواهی را در خود نهادینه کنند تا مردم بر اجرای آن در صحنه عمومی جامعه راضی شوند.
روانشناسان از ۴۰ سالگی بهصورت مستمر بهعنوان سن بلوغ و اکمال فردی و اجتماعی یاد کردهاند، شاید این عدد از جهت رسیدن به کمال، برای انقلاب اسلامی حائز اهمیت باشد که رهبر معظم در نخستین روزهای ۴۰ سالگی این نهضت جهانی با بیان تجربیات گذشته اهداف جدیدی را برای این تئوری به ورطه عمل رسیده ترسیم کردند.
سیاست، تدبیر مدیریت جامعه است که هر مکتب فکری برای آن تعریفی قرار داده، با توجه به هویت تمدنی و فرهنگی انقلاب اسلامی سیاست جامعه باید در راستای چارچوب اسلام و خدمت به مردم قرار گیرد.
سیاست در غرب از نظر ماکیاول با گذر از فلسفه سیاست و اخلاق پایهگذاری شده، این موضوع با فاصله افتادن میان اخلاق و سیاست و نظر به منفعت مادی و تجاوز در غرب مشروعیت یافت که باعث مشروعیت یافتن پدیده استعمار در غرب شد.
در اسلام و به طور خاص جریان امامت و ولایت، شاخص عدالت با هیچ مصلحتی قابلمعاوضه نیست به همین دلیل در مواجهه با تمدن سیاسی غرب از رسانه تا حقوق بشر باید در نظر داشته باشیم اخلاق در سیاست محور حرکت و شاخص ارزیابیهای ما قرار گیرد.
برای فهم مدیریت جامعه یا سیاست تدبیر مدرن باید ابتدا اخلاق در سیاست را در بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی مورد بررسی قرارداد، اگر فعالین اجتماعی و سیاسی ولیفقیه را نه بهعنوان یک فرد بلکه بهعنوان یک تئوری از نظر بعد سیاسی قرار دهند قطعاً اخلاق در سیاست مدیریتی آنها حرف اول را خواهد زد.
مهمترین ویژگی که میتوان در بیانیه گام دوم برای سیاستمدار در تراز انقلاب اسلامی متصور شد این است که سیاستمدار بااخلاق همیشه باید خود را آماده تصحیح اشتباه خویش کند و بدون جناحبندیهای سیاسی نقدها را همراه با راهکار دریافت کند.
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد