1400-11-20 13:35
1425
0
78544
یادداشت/

جمهوری اسلامی ایران قدرت ملی و منطقه ای با حرکت به سوی افق روشن

امروزه کشورهای قدرتمند و صاحب نفوذ جهانی، پیش از آنکه اهداف و غایات خود را از طریق دیپلماسی سنتی و رسمی دنبال کنند، در پی آنند تا با بهرهمندی از ابزارهای نرمتر و غیرمستقیمتر به پیگیری مطلوبات خود بپردازند.

به گزارش گلستان ما؛ حمید فرشید نیا فعال سیاسی استان گلستان در یادداشتی نوشت: امروزه کشورهای قدرتمند و صاحب نفوذ جهانی، پیش از آنکه اهداف و غایات خود را از طریق دیپلماسی سنتی و رسمی دنبال کنند، در پی آنند تا با بهرهمندی از ابزارهای نرمتر و غیرمستقیمتر به پیگیری مطلوبات خود بپردازند. تأثیرگذاری بر افکار عمومی کشورهای هدف و بطور کلی توجیه اقدامات دولتها برای افکار عمومی از یکسو و تاسیس، گسترش و فعالسازی ‌NGOها و نهادهای غیردولتی از دیگر سو، همه و همه شکل نوین و نرمتری از دیپلماسی عمومی را شکل میدهند. 

اگر دیپلماسی عمومی را ترجمه درخشندگی قدرت ملی و منطقه‌ای کشورمان برای دیگران تصور بدانیم، در ایـن صـورت زبـان دیپلماسی عمومی برای بیان چنین ویژگی‌ها و عناصر قدرت بسیار تعیین کننده خواهد بـود، چـه بسـا قـدرتـی کـه بـه سبـب ناکارآمدی دیپلمات‌هایش، پیام خود را به خوبی به مخاطب تفهیم نکرده باشد و چه بسا کشورهایی که با وجود آنکه از عناصر واقعی قدرت بهره لازم را نداشته اند با کمک تجربه و لیاقت دیپلمات‌های خود، اهداف و امیال خود را به مخاطبان خود تحمیل کرده و یا نقش مؤثری در تأمین منافع ملی خود برداشته‌اند، دیپلماسی عمومی از این منظر، نقش بسیار مهمی برای بیان چهره واقعی قدرت و اقتدار یک کشور دارد. به ویژه آنکه اگر عناصر قدرت حقیقتاً وجود داشته بـاشـد، مبتنی بر عناصر قدرت و ویژگی‌های که برشمرده شد، دیپلماسی عمومی فعال یک کشور باید مبتنی بر آموزه‌ها، خصوصیات و نشانه‌هایی باشد. 

جمهوری اسلامی ایران در شرایط کنونی جهان متاثر از دیپلماسی عمومی فعال خود در مقام یک قدرت منطقه‌ای قرار دارد. شاخص‌های سنجش قدرت ملی در کشور ما نیز نشان می‌دهد که جمهوری اسلامی ایران به اندازه کافی از ویژگی‌های لازم بـرای ظهـور بـه عنوان یک قدرت منطقه‌ای برخوردار است: دانش که باعث شده، قدرت ملی کشور در برخی از ابعاد با مشکل مواجه شود. در این راستا، شناخت مهم‌ترین عرصه‌های دیپلماسی عمومی کشور و همچنین شناخت موانع و مشکلاتی که دستگاه دیپلماسی عمومی در راه افزایش قدرت ملی با آن روبه رو است، نگارش و تدوین تحقیق حاضر را چند برابر می‌کند. بدون تردید، دیپلماسی عمومی مهم‌ترین ابزار دستیابی کشورها به قدرت و منافع ملی است. 

اصول سياست خارجي ايران و دیپلماسی عمومی

اصول سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران، در واقع شاخص‌هاي كلاني هستند كه معرف خصوصيات اصلي و اساسي نظام سياسي ايران هستند. اين اصول به طور مشخص در قانون اساسي به شكل حقوقي و رسمي، بازتاب يافته و مجموعه‌ي اهداف و ارزش‌هاي حياتي آن را تشكيل مي‌دهند كه اهم آنها مشتمل بر «سعادت انسان در كل جامعه‌ي بشري» و «تعهد برادرانه نسبت به همه‌ي مسلمانان، اتحاد ملل مسلمان و وحدت جهان اسلام» (اصل 152). «استقلال» و «نفي هر گونه سلطه‌گري و سلطه‌پذيري» (اصل 2، بند: ج) و «ظلم‌ستيزي و عدالت‌خواهي و حمايت از مبارزه‌ي حق‌طلبانه‌ي مستضعفان» (اصل 2) است. هرچند اين اصول و قدرت انگاره‌پردازي برآمده از آنها، از منظر قدرت نرم انقلاب اسلامي، تابعي از آرمان‌ها و اهداف جمهوري اسلامي ايران با توجه به مقتضيات زمان است، اما بررسي اين اصول به شناخت و تحليل نسبت به ابعاد قدرت نرم جمهوري اسلامي ايران كمك مي‌كند. با همين رويكرد به برخي از اصول سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران اشاره مي‌شود:

اصل عزت، نفي سبيل و استقلال

يكي از اصول اساسي سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران، ناظر به عزت و اقتدار اسلام و حكومت اسلامي است كه در قالب «نفي سلطه‌جويي و سلطه‌پذيري» در اصول قانون اساسي نيز به آنها تصريح شده است. تعبير قرآني اين اصل، همان عبارت معروف «نفي سبيل» (نساء/ 141) است كه راهبرد نرم‌افزارانه «نه شرقي، نه غربي» در حقيقت نشأت گرفته از اين مفهوم جهان‌بيني اسلامي است. اين اصل در واقع، تتمه‌ي قاعده‌ي عزت اسلامي به حساب مي‌آيد و ناظر به جامعيت و كمال دين است. به لحاظ مصداقي، شعار «نه شرقي و نه غربي، جمهوري اسلامي» از مصاديق مستحدثه‌ي عمل به اصل نفي سبيل است. اهميت اين اصل به اندازه‌اي است كه امام خميني (ره) و رهبر معظم انقلاب اسلامي در مواضع گوناگون آن را شاخص قدرت نرم ييك از اهداف جدي انقلاب اسلامي ايران مورد توجه ساير ملل مسلمان قرار گرفت و امروزه مباحث مربوط به تقريب مذاهب اسلامي از جمله نمودهاي قدرت نرم ايران در اين حوزه به شمار مي‌روند. 

- رسالت جهاني انقلاب اسلامي ايران

پس از پيروزي انقلاب كه با بسيج نيروهاي مردمي و با كمترين ابزارهاي سخت و در واقع با قدرت نرم در مقابل قدرت سخت در سال 1357 ميسر گرديد، با مديريت امام خميني (ره) اصول جديدي براي سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران با هدف صدور انقلاب و آرمان‌هاي آن به ديگر كشورها و رهايي مستضعفين جهان از قيد ظلم‌ها و برقراري عدالت جهاني پي‌ريزي شد. فرهنگ اسلامي براي دنيا پيامي انساني داشت و هدف آن تعالي بشريت براي دنيا بود. اسلامي بودن انقلاب ايران، اين ويژگي و امتياز خاص را به آن داد كه داراي جنبه‌ي جهان‌شمولي باشد و تمام ملت‌ها را مورد خطاب پيغام خود قرار دهد. در راستاي همين جهان‌شمولي است كه انقلاب اسلامي، رسالت‌هايي براي خود در سطح جهان تعريف كرده و اصولي را به عنوان اصول سياست خارجي خود برگزيده و در راستاي تحقق آنها گام بر مي‌دارد. 

از مهم‌ترين تأثيرات قدرت نرم انقلاب اسلامي بر انديشه‌ي بين‌الملل، كمرنگ شدن كمونيسم و گسترش آموزه‌هاي ديني در شوروي بود كه تا قبل از پيروزي انقلاب اسلامي، انسان‌هاي محروم و مستضعف و نااميد از نظام سرمايه‌داري، تنها راه نجات خود را در روي آوردن به ايدئولوژي ماركسيسم- كه شكل نظام‌يافته‌ي كمونيسم بود- تلقي كرده بودند. ولي پس از انقلاب اسلامي و ارسال نداي كمك آن به مستضعفين و مخالفت با استكبار به تمامي جهانيان، از جمله به ملت‌هاي منطقه خاورميانه و آسياي ميانه و قفقاز، با توجه به نزديكي‌هاي تاريخي و فرهنگي مردم اين مناطق به هويت ايران، تأثيرپذيري اين مردم نسبت به ديگر مليت‌ها، در قبال قدرت نرم، ايران اسلامي بيشتر توانست منشأ تحركات اسلامي و آزادي‌خواهانه در اين جوامع را به وجود آورد. 

در چنين شرايطي امام خميني با مطرح كردن ايده «صدور انقلاب» و «نهضت مستضعفين عليه مستكبرين» رسالت جهاني انقلاب اسلامي را به گوش تمام قدرت‌هاي بزرگ رسانده و آنها را به مبارزه در مقابل زورگويان فراخواند. در همين رابطه چنين مي‌فرمايند: «ما بايد در صدور انقلابمان به جهان كوشش كنيم و تفكر اين كه ما انقلابمان را صادر نمي‌كنيم {را} كنار بگذاريم؛ زيرا اسلام بين كشورهاي مسلمان فرقي قائل نمي‌باشد و پشتيبان است. مصاديق بارز قدرت نرم جمهوري اسلامي ايران در عرصه بين‌المللي را مي‌توان در موارد پشتوانه مردمي در ايجاد نهضت اسلامي، جنگ تحميلي و تهديدات نظامي و تحريم‌هاي اقتصادي در مقابل استفاده از قدرت سخت دشمنان انقلاب دانست. 

تأثير سازنده ايران در حل و فصل بحران‌هاي منطقه‌اي

محيط بين‌الملل معمولاً در جايگاه منطقه‌اي و فرامنطقه‌اي كشورها اهميت ويژه‌اي دارد چرا كه اين جايگاه بر رفتار سياست خارجي آنها تأثيرگذار است. تأثير انقلاب اسلامي بر مردم مسلمان منطقه و شروع فرآيند بيداري در كشورهاي اسلامي، علاوه بر اين كه منافع و مطامع استعماري نظام سلطه‌ي جهاني و قدرت‌هاي سلطه‌گر و اشغالگر را در جهان اسلام به ويژه كشورهاي عربي به خطر انداخته، بلكه بر افزايش قدرت نرم و جايگاه منطقه‌اي و فرامنطقه‌اي ايران تأثيرگذار بوده است. دولت ايران براي همكاري‌هاي منطقه‌اي و بين‌المللي اهميت خاصي قائل است، خصوصاً زماني كه اين تعاملات بر امنيت ملي تأثيرگذار باشد. دسترسي هر كشوري به كانال‌هاي ارتباطي در سطوح منطقه‌اي و بين‌المللي از ملزوماتي است كه به خودي خود موجد نوعي قدرت نرم است. اين مسئله بيش از هر چيز از موقعيت جغرافيايي، منابع طبيعي و سال‌هاي اوليه‌ي بعد از پيروزي انقلاب اسلامي؛ مخالفت صريح با حضور نيروهاي خارجي در منطقه؛ زمينه‌سازي براي اجراي اعلاميه جهاني حقوق بشر اسلامي؛ اتخاذ تدابير عيني براي رفع تنش‌ها و بحران‌ها همچون بحران بوسني، آسياي مركزي، قفقاز، افغانستان، عراق؛ ايفاي نقش منطقه‌اي و جهاني در شكل‌بندي‌هاي امنيتي، دفاعي و استراتژيك در شرايطي براي جمهوري اسلامي حاصل شده كه جمهوري اسلامي، قابليت‌هاي لازم را براي كنترل تحولات منطقه‌اي بين‌المللي خود ارتقاء داده است. آمريكا در راستاي كاهش و تحت‌الشعاع قرار دادن قدرت نرم جمهوري اسلامي از طريق طرح‌هايي چون خاورميانه جديد به دنبال اقدامات زير بوده است:

1. محدودسازي ايران در حوزه منطقه‌اي از طريق فشارهاي بين‌المللي؛

2. حمايت از گروه‌هاي سياسي و كشورهاي معارض با اهداف و منافع جمهوري اسلامي؛

3. قطعنامه‌سازي از طريق حداكثرسازي مشاركت بين‌المللي عليه فعاليت‌هاي استراتژيك ايران در حوزه ارتقاي توانمندي‌هاي اقتصادي، سياسي، بين‌المللي، فرهنگي و...‌؛

4. مخالفت با قدرت‌يابي هر گروه همسو با جمهوري اسلامي. 

آمريكا در چندين مرحله و در مقاطع مختلف از اراده‌ي خود براي مقابله با منافع و مطلوبيت‌هاي استراتژيك ايران سخن به ميان آورده است كه در اين رابطه سند امنيت ملي آمريكا در سال 2006 گوياست. در حال حاضر تأثيرگذاري جمهوري اسلامي بر سطوح مختلف نظام بين‌الملل به نحوي است كه همگان به آن اذعان دارند. در اين راستا عامل اصلي كه باعث گرديد تا سياست خارجي آمريكا در منطقه تغيير جهت دهد، توجه به اين نكته است كه تحولات جديد منطقه‌اي به ويژه در عراق نشان داد كه جمهوري اسلامي علاوه بر دستيابي به سطوح بالايي از تأثيرگذاري، بر تحولات منطقه‌اي، توانسته از طريق قدرت نرم ايدئولوژي ضد صهيونيستي و ضد آمريكايي مانع اصلي به ثمر رسيد، طرح خاورميانه بزرگ مطلوب نظر آمريكا شود. 

راهبردهای دیپلماتیک ایران در نظام بین‌الملل

جمهورى اسلامى ایران در راهبردهای دیپلماتیک خود داراى نظام ارزشى برگرفته از دستورها و مبانى اسلامى است. اهمیت ارزش‌ها در این است که مى‌تواند مبناى بسیارى از رفتارها و ایستارها در سیاست خارجى گردد و دلایل و توجیه بسیارى از اهداف و کنش‌ها را در اختیار سیاست گذاران قرار دهد. وقتى تعداد زیادى از ارزش‌ها در یک شبکه روابط على و مرتبط با هم قرار مى‌گیرند، در واقع یک نوع ارتباط، پیوستگى و تقدم و تأخر را نشان مى‌دهند که در آن صورت صحبت از نظام ارزشى مى‌شود. 

 نظام ارزشى موجود در دیپلماسی عمومی ایران مبناى رفتارهاى سیاست خارجى آن است. این نظام ارزشى در برخى موارد با قواعد و هنجارهاى بین‌المللى سازگارى و همگرایى دارد و در بعضى از زمینه‌ها با آن‌ها تعارض پیدا مى‌کند. اگر مهم‌ترین خصلت سیاست خارجى ایران را در اسلامیت و انقلابى بودن آن بدانیم، ایران در سیاست خارجى خود، رسالت، تعهد و نقش خاصى قائل است که آن را در چالش با ساختار نظام بین‌الملل قرار مى‌دهد. 

تحلیل انقلاب اسلامى ایران در سطح کلان نشان مى‌دهد که انقلاب ایران اساساً در تعارض با نظام بین‌الملل رخ داد و ارزش‌ها و هنجارهایى را مطرح کرد که با منافع قدرت‌هاى حامى حفظ وضع موجود تعارض داشت. برخى از این ارزش‌ها عبارتند از: استقلال، آزادى، عدالت، حق تعیین سرنوشت، همبستگى و اتحاد مستضعفان، بیدارى مسلمانان، حقانیت ملت‌هاى محروم، حق طلبى، همکارى، همیارى و از طرف دیگر، مبارزه علیه قدرت طلبى، غارتگرى، زور گویى، انحصارطلبى، پایگاه خارجى، تجاوز، امپریالیسم، استعمار، جهالت، تفرقه و اختلاف. ایران اسلامى با طرح این ارزش‌ها در سیاست خارجى خود، تلاش کرده تا افکار عمومى ملل محروم و مستضعف جهان سوم را جهت تغییر و تحول در نظام بین‌الملل تحت تأثیر قرار دهد و ارزش‌هاى مطرح شده را تبدیل به هنجار سازد. 

آنچه كه تاكنون انجام شده است، ببرد. بدين معنا كه سازمان‌هاي بين‌المللي را كه در آنها عضو است- مانند سازمان كنفرانس اسلامي، اكو، عدم تعهد و... - به نقش‌آفريني بيشتر در حوادث منطقه تشويق و ترغيب كند؛ يا حتي با نگاهي آرمان‌گرايانه، به همراه دوستان و هم‌پيمانان خود و شناسايي ظرفيت‌هاي بدون استفاده بين‌المللي، به تشكيل سازمان‌هاي منطقه‌اي و نهادسازي اقدام كند. 

گفتمان‌سازي

يكي از انواع قدرت‌ها، قدرت مولد است كه از طريق گفتمان‌سازي محقق مي‌شود. خلق گفتمان‌هاي منطقي و داراي مقبوليت جهاني، به سياست‌گذاري‌هاي كشور مشروعيت و جهت خواهد داد؛ ابزاري كه ايران به طور كلي استفاده چنداني از آن نكرده است. گفتماني كه لازم است ايران براي ايجاد آن تلاش و سرمايه‌گذاري كند، بايد مورد پسند و استقبال حداكثري در سطح بين‌المللي قرار گيرد و در عين حال، منافع ايران را نيز تأمين كند؛ همچنين قابليت بهره‌برداري در جهت حمايت از جنبش‌هاي منطقه را داشته باشد.. 

قدرت ساختاري

نظام بين‌المللي، بسان بدنه‌اي است كه هر يك از كشورها اجزاي آن را تشكيل مي‌دهند و جزو آن هستند. هر كشوري در اين نظام ساختاري، جايگاه و وزني دارد و اين ساختار براي آن، فرصت‌ها و محدوديت‌هايي ايجاد مي‌كند. ايران بايد با شناخت صحيح و منطقي از جايگاه خود در نظام بين‌المللي، ابزارهاي قدرت خويش را بشناسد و از آنها به نحو مطلوب استفاده كند. به عنوان مثال، «نفت» يكي از ابزارهاي قدرتي است كه ايران در اختيار دارد و تاكنون نتوانسته است استفاده مناسبي از آن داشته باشد.. 

ابتكار عمل

داشتن ابتكار عمل و طرح برنامه‌ها و پيشنهادهاي معقول و منطقي براي برون‌رفت از بحران‌هاي داخلي و منطقه‌اي كه بتواند نظر موافق طرفين را جلب كند، افزون بر اينكه مي‌تواند انقلاب‌هاي مردمي را با هزينه‌هاي كمتر و آسان‌تر به ثمر برساند، به طور طبيعي وزن و قدرت نفوذ ايران در منطقه را افزايش خواهد داد. ايران تاكنون به طور رسمي هيچ برنامه و پيشنهادي براي حل بحران در هيچ‌يك از كشورهاي درگيرنبوده است.

انتهای پیام/

نظرات

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.