نویسنده کتاب وجدان بیدار یهودیت معتقد است: بسیاری از باورها درباره اسرائیل غلط است و باید در این زمینه علمای یهود روشنگری کنند، ایلان پایه کتابش به ۱۰ غلط رایج پرداخته است.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «گلستان ما»، نویسنده کتاب وجدان بیدار یهودیت معتقد است: بسیاری از باورها درباره اسرائیل غلط است و باید در این زمینه علمای یهود روشنگری کنند، ایلان پایه کتابش به ۱۰ غلط رایج پرداخته است.
یادداشتی بر کتاب ۱۰ غلط مشهور درباره اسرائیل
بشر در سیر تاریخی خود حوادث بزرگی را تجربه کرده که تا پیشتر از انقلاب صنعتی اتفاقات جهان شمولی کمتری داشته و بیشتر در یک جغرافیای خاص تحدید میشده است. اما پس از انقلاب صنعتی و شکلگیری ساختارهای جهانی از دل اومانیسم غربی جهان به سمت غربی شدن پیش رفت و غرب درصدد حاکمیت جهانی برآمد.
قرن بیستم تاریخ بشری از این حوادث که کل بشر به اتفاقات خاص گره بخورد به چشم خود دید. از جمله این اتفاقات سقوط روسیه تزاری و شکلگیری اتحاد جماهیر شوروی، سقوط حکومت عثمانی، جنگ جهانی اول و دوم و اتحاد متفقین و تقابل با متحدین و ورود ایالات متحده به عرصه جهانی به عنوان هژمون پس از جنگ جهانی، اما جهان در قرن بیستم به این نقطه خلاصه نشد. بلکه حوادث دیگری چون شکلگیری اسرائیل در فلسطین اشغالی با مدیریت استعمار کهن بریتانیا صورت گرفت که پس از قیمومیت بخشی از سرزمینهای اعراب که در ذیل حکومت عثمانی بود با انتقال و کوچ یهودیان در راستای سرزمین موعود بود.
این یادداشت در حقیقت معرفی کتابی است از یک مورخ یهودی که در باب رژیم کودککش و آپارتاید غرب آسیا_همان خاورمیانه_و نسل کشی مسلمانان فلسطین به صورت محققانه تامل و پاسخ میدهد.
ایلان پایه یکی از مورخانی است که چندین کتاب در نقد اسرائیل و نسلکشی مسلمانان فلسطینی نگاشته و در صدد حل این مسئله است.
کتاب مد نظر ما عنوانش «۱۰ غلط مشهور درباره اسرائیل» است که با نام فرعی «چیزهایی که خیلیها فکر میکنند درست است ولی نیست» توسط وحید خضاب ترجمه و انتشار کتابستان معرفت قم آن را روانه بازار کرده است.
این کتاب ۲۹۲ صفحه دارد که شامل دو مقدمه از مترجم و نویسنده و در دو بخش به فصلهایی تقسیم شده که جمعا ۱۰ فصل و در پایان نیز نتیجهگیری، جدول زمانی و نهایتا فهرست اعلام به آن پیوست است.
ذکر این نکته ضروری است که مترجم در مقدمه کتاب در باب نویسنده به چند نکته اشاره میکند و آن این نکته است که نویسنده به حیات اسرائیل باور دارد اما با طرح مسائل اخلاقی معتقد به حفظ حقوق فلسطینیهاست. همچنین در این کتاب طبیعتا باز نقاطی وجود دارد که ما ممکن است با نویسنده اختلاف نظر داشته باشیم.
چنانچه نویسنده معتقد است یهودیهای ساکن و مهاجر در کنار فلسطینیها یک کشور واحد داشته باشند و یا نقطه نظر وی در باب شکلگیری حماس با ما متفاوت است.
نویسنده نیز در مقدمه خلاصه کتاب را به عنوان ۱۰ غلط مشهور درباره اسرائیل ذکر میکند که هر یک تبدیل به فصلی مستقل مورد بررسی محققانه قرار گرفته است.
این ۱۰ غلط مشهور عبارتند از: ۱_ فلسطین یک سرزمین خالی بود، ۲_یهودیهامردمی بدون سرزمین بودند، ۳_صهیونیسم همان یهودیت است، ۴_صهیونیسم استعمارگری نیست، ۵_فلسطینیها درسال ۱۹۴۸ داوطلبانه وطنشان راترک کردند، ۶_جنگ ژوئن ۱۹۶۷ تنها گزینه و یک انتخاب اجباری بود، ۷_اسرائیل تنهادموکراسی خاورمیانه است، ۸_افسانههایی درباره توافقنامه اسلو، ۹_افسانههایی درباره غزه، ۱۰_راه حل تشکیل دوکشور، تنها راه پیش روست.
فصل اول: فلسطین نه تنها سرزمین خالی نبود بلکه منطقه حاصلخیزی هم به شمار میرفت که البته تنها کمتر از پنج درصد یهودی درآن ساکن بود! اما تحولات قرن ۱۸ و ۱۹ زمینه شکلگیری صهیونیسم و مهاجرت و انتقال یهود به این سرزمین را شد و تسریع کرد و بالطبع با واکنش بومیان و مسلمانان و شکلگیری نهضت و جنبش ملی فلسطین و ضد صهیونیسم شد.
فصل دو: نه تنها یهودیان مردمی بدون سرزمین نبودند بلکه پروژه صهیونیسم ابتدا توسط اروپاییها ابداع و بعدا به پروژه استعماری یهود تبدیل شد.
اشغال نظامی فلسطین سه روند مجزا یعنی ظهور صهیونیسم، هزاره گرایی پروتستان و امپریالیسم بریتانیا را با هم وارد فلسطین کرد و ادغام شدید این سه ایدئولوژی با هم موجب ویرانی این کشور و مردمش در طول سه دهه بعد از آن شد.
فصل سه: صهیونیسم قرائتی غیر اساسی و استعماری از حیات فرهنگی یهود به شمار میرود.
برخی از جلوداران صهیونیسم به طرح دو ایده پرداختند: اول بازتعریف یهودیت به عنوان یک جنبش ملی و دوم نیاز به استعمار فلسطین برای بازگشت یهودیها.
هرتزل در سال ۱۸۹۰ روزنامهنگار شد و ایده تاسیس یک کشور یهودی در فلسطین را داد.
در ابتدا رهبران مذهبی یهود صهیونیسم را سکولارسازی و مدرنسازی یهودیت میدیدند و با آن مخالف بودند اما موضع بسیاری از آنها پس از برپایی کشور اسرائیل درسال ۱۹۴۸ تغییر کرد.
علاوه بر رهبران مذهبی گرایشات دیگری نیز در جریان یهود بود که با صهیونیسم مخالفت میکردند. از اصلاحگرایان تا یهودیهای لیبرال و… یهودیان اولترا ارتدوکس که معتقدند باید به شیوه سنتی زندگی کرد.
صهیونیسم تلاش کرد در عرصه جهانی برای مشروعیت خود نظر شخصیتهایی چون گاندی و نلسون ماندلا را همراه کند که در این راه موفق نشد.
فصل چهارم: صهیونیسم یک جنبش استعماری وطن گزینانه محسوب میشود. استعمار وطن گزینانه سه تفاوت با استقلال مرسوم دارد: جهت اول استقلال از امپراطوری که آنان را ایجاد کرده در قالب ملت تازه، دوم اینکه در استعمار طمع به منابع طبیعی است حال آنکه در استعمار وطن گزین هدف تصرف زمین است، و نهایت اینکه برای وطن جدید دست به هر اقدامی میزدند.
فصل پنجم:
فلسطینیها در سال ۱۹۴۸ داوطلبانه وطنشان را ترک نکردند بلکه وقتی جنبش استعمار وطن گزین دست به قتل عام و انتقال اجباری میزند این راهبرد را در پیش میگیرد که داوطلبانه شکل گرفته تاکید را دموکراتیک نشان دهد.
به گفته نویسنده در یک بازه هفت ماهه ۵۳۱ روستا ویران و شاهد اخراج بزرگ و دستهجمعی همراه کشتار، تجاوز جنسی، و زندانی کردن مردان بالای ده سال در اردوگاههای کار اجباری برای دورههای بیش از یکسال را شاهد بودیم که هیچ عقل سلیمی آن را تایید نمیکند.
فصل ششم:
آنچه در باب جنگ ژوئن ۱۹۶۷ گفته شده و تنها گزینه و یک انتخاب اجباری نامیده چیزی نبوده جز بسط امپراطوری اسرائیل. بسط یک امپراطوری کوچک!
نکتهای که نویسنده به نقل از پژوهشگران منصف اسرائیلی نقل میکند وان افسار گسیختگی اسرائیل بود که هار گونه به همه حمله کرد! و نتیجه آن در ۱۱ ژوئن تسخیر بلندیهای جولان، کرانه باختری، باریکه غزه و شبه جزیره سینا بود!
فصل هفتم:
کلمه دموکراسی برای اسرائیل همانقدر مضحک است که پیشتر برای برخی حکام دیکتاتور عرب به کار میرفت. در این زمینه کافی است کمی تاریخ را ورق بزنیم تا ببینیم چطور مثل آب خوردن ارتش تروریستی اسرائیل ادم کشته و میکشد. از کشتار کفر قاسم در اکتبر ۱۹۵۶تا تشکیل گتو و فرستادن جمعی و اجباری فلسطینیها به ان.
اسرائیل حتی در قبال آوارههای فلسطینی که در صدد به دست آوردن دامها، محصولات کشاورزی و زمینهای خود بودند سیاست «شلیک به قصد کشت» را در پیش گرفتند.
نکته تاسف آمیز ماجرا اینجاست که پس از کسب قلمروهای تازه، قوانین مختلفی تصویب شد تا یک موضع را برای اکثریت یهود تضمین کند. قوانین مربوط به کسب تابعیت، قوانین مربوط به مالکیت، و بسیار مهمتر از همه اینها قانون بازگشت.
فصل هشتم
خیلیها تصور کردند و یا میکنند که با سازش میتوان به نزاع پایان داد. اما باید توجه کرد کدام صلح؟ یاسر عرفات با چنین دیدگاهی جلو رفت و باخت! نه به آرمانش رسید و نه فلسطین را قانع کرد طرح تشکیل دو دولت شاید راحت باشد اما پیداست که نه اسرائیلیها فلسطینیها را قبول دارند و نه برعکس. پیداست که وقتی از فلسطین صحبت میکنیم با تعیین جغرافیایی بسیاری از بومیان حذف میشوند!
پیداست که اسرائیل به هیچ چیز پایبند نبوده و نیست! دراین فصل نیز نویسنده با استفاده به حوادث تاریخی و مستندات میگوید که اسرائیل حتی نسبت به جریان سازش در فلسطین هم نرمش نشان نداد! توافقنامه اسلو در حقیقت دامی بود که فلسطینیها را به شرایط تحمیلی اسرائیل تن بدهند.
فصل نهم:
نویسنده در این فصل مطالبی در باب حماس میگوید که ما با او اختلاف نظر داریم.
حماس از دل محلی اخوان المسلمین پدید آمد. این کلمه از جنبش مقاومت اسلامی گرفته شده است.
حماس بر خلاف یاسر عرفات نه سکولار بود نه اهل سازش. حماس توانست با اقدامات قابل توجهی نظر مردم را جلب و در انتخابات پیروز شود.
آنها در سال ۱۹۸۸ با انتخاب منشوری اعلام کردند که تنها با اصول قطعی اسلام سیاسی امکان آزادسازی فلسطین محقق میشود.
به واسطه انتفاضه دوم در سال ۲ هزار نقش حماس در کرانه باختری و غزه بیشتر شد.
و در سال ۲۰۰۴ به واسطه مرگ یاسر عرفات خلاء سیاسی به وجود آمد. نهایتا در سال ۲۰۰۶ در انتخابات خوش درخشید.
اما با درگیری با اسراییل و فتح از قدرت رسمی کرانه باختری کنار گذاشته شد و نهایتا کنترل غزه را به دست گرفت.
در سال ۱۹۹۳ حماس تبدیل به مهمترین مخالف توافق اسلو شد. در ادامه نیز اسرائیل از دو سیاست وطنگزینی و قدرت نظامی استفاده کرد.
روشهای جدید ظلم و تعدی اسرائیل که در جریان انتفاضه دوم خود را نشان داد بیش از پیش باعث کاهش حاکمیت فلسطینی و افزایش محبوبیت و اعتبار و جایگاه حماس شد.
باریکه غزه اندکی بیش از دو درصد از مساحت فلسطین را شامل میشود که این بخش حاشیهای و رعیتنشین فلسطین تبدیل به بزرگترین اردوگاه آوارگان در کره زمین شده.
در طول این بیش از ۵۰ سال مردم باریکه غزه باید بین این دوگانه انتخاب کنند: اینکه گروگانهای درحال بیگاری باشند و یا زندانیهایی در فضایی غیر انسانی؛ شارون امیدوار بود با ترور دو رهبر حماس (عبدالعزیز رئیسی و شیخ احمد یاسین) روی آینده فلسطینیان و حماس تاثیر گذار باشد.
نکتهای که باید به آن توجه داشت این است که برای دستیابی به صلح جهانی، ثبات منطقهای و اشتی در فلسطین، فشار آوردن به اسرائیل هزینه زیادی به نظر نمیرسد.
اسرائیل در بازههای زمانی مختلف عملیاتهای گوناگونی انجام داده که چیزی جز قتل بیرحمانه غیرنظامیان نبوده و طبیعتا حماس نیز واکنش نشان داه و برد موشکهای خود را بیشتر کرده است.
آنچه امروز در غزه شاهدیم یک ابر زندانی است که سالها در محاصره اقتصادی است و جنگهایی که تلفات انسانی بسیاری را که بیشتر غیر نظامیاند ایجاد کرده. جامعه بینالمللی باید واکنش شدیدتری نشان دهد.
فصل دهم:
برخی راه حل پیش رو را تشکیل دو کشور میدانند در حالیکه اولا کدام ملت سرزمین خود را به دیگری میسپارد؟
در ثانی چه کسی بخشی از این توافق هست و چه کسی نیست؟! ثالثا اسرائیل موافق چنین دیدگاهی نیست.
رابعا فلسطینیها نیز چنین رویهای را قبول ندارند.
خامسا اسرائیل بایهودیت یکی گرفته شده در حالیکه چنین نیست و جریانات مختلفی در یهود مخالف اسرائیل هستند.
چراکه اسرائیل از طریق فضایی مرکب از ایدئولوژی نژاد پرستانه و سیاستهای مبتنی بر تبعیض نژادی در دست دارد.
نتیجهگیری: نویسنده اسرائیل را یک رژیم مبتنی بر استعمار وطنگزینانه که دو منطق فراگیری داشته: منطق حدف از طریق قتل عام و منطق نا_انسان نمایی که غیر اروپایی بودن را انسان درجه دو در نظر میگیرد و از حقوق مساوی با دیگران برخوردار نیستند.
صهیونیسم خود را به عنوان راه حل یهود ستیزی ارائه میکرد ولی خود تبدیل به مهمترین دلیل استمرار یهود ستیزی شد.
مخلص کلام فلسطین سرزمین خالی نبود و مردم یهودی هم وطنهای مختلف داشتند، فلسطین نیز از بندرهای نشد استعمار شد. و مردم فلسطین هم در سال ۱۹۴۸ به زور بیرون رانده شدند نه اینکه خودشان آنجا را داوطلبانه ترک کنند.
مردم استعمار شده حتی طبق قوانین سازمان ملل متحد حق دارند برای آزادی خود بجنگند و حتی با یک ارتش، و پایان موفقیتآمیز چنین نبردی هم تشکیل یک کشور دموکراتیک خواهد بود که شامل همه ساکنان آن بشود.
تهیه و تنظیم: حسین پایینمحلی
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد