1394-02-09 08:27
1952
0
13975

ماجرای نجات اهوازی ها از زلزله با تدبیر امام جواد (ع) !

على بن مهزيار در آن نامه از حضرت (ع) پرسيد: آيا با اين همه زلزله و آثار زيانبار آن كه در اهواز رخ مى‏دهد به نظر شما ما از اين جا به جاى ديگرى كوچ كنيم تا از آثار ويرانگر آن در امان بمانيم؟!.

به گزارش گلستان ما، از ويژگى ‏هاى مهمى كه جايگاه والاى شخصيت حضرت جواد (ع) را در نزد خداوند متعال نشان مى‏ دهد استجابت دعاهاى آن امام همام (ع) است.

ابوهاشم جعفرى مى‏گويد: روزى در حضور حضرت جواد (ع) به باغى رفتيم در آن جا به امام (ع) عرضه داشتم فدايت شوم من به يك عادت ناپسندى گرفتار شده‏ ام يعنى شديداً به خوردن خاك علاقه پيدا كرده ام از شما تقاضا دارم كه برايم دعا كنيد تا از اين گرفتارى نجات يابم. امام (ع) سكوت كرد. بعد از سه روز به من فرمود: «اى ابو هاشم! خداوند متعال عادت بد تو را در مورد علاقه به خاك خوردن رفع كرده و به تو شفا داد.» ابا هاشم جعفرى مى‏گويد: از آن روز به بعد نه تنها به خاك خوردن علاقه نداشتم بلكه خوردن خاك در نظر من نفرت آور بود.

على بن مهزيار اهوازى به امام جواد (ع) نامه نوشته و در آن خواستار دعاى حضرت (ع) براى رفع زلزله از شهرستان اهواز گرديد. على بن مهزيار در آن نامه از حضرت (ع) پرسيد: آيا با اين همه زلزله و آثار زيانبار آن كه در اهواز رخ مى‏دهد به نظر شما ما از اين جا به جاى ديگرى كوچ كنيم تا از آثار ويرانگر آن در امان بمانيم؟!

امام (ع) در پاسخ نامه، او و همشهريانش را از مهاجرت باز داشته و فرمودند: «شما روزهاى چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه را روزه بگيريد و غسل كنيد آن‏گاه لباس هايتان را از آلودگى ‏ها پاك نموده و در روز به بيرون شهر رفته و به درگاه الهى دعا و انابه كنيد. كه اين بلا از شما رفع خواهد شد.» ابن مهزيار مى‏گويد: ما به دستور امام جواد (ع) عمل كرديم و بلاى زلزله برطرف شد.

همچنین، داماد بكر بن صالح به امام جواد (ع) نامه نوشته و در مورد رفتارش با پدر خود سؤال كرد. او در آن نامه به آن حضرت (ع) عرضه داشته بود كه: سرورم! پدر من فردى است كه انديشه‏ هاى نادرست و خلاف واقع دارد من خيلى تلاش كرده ‏ام تا او را به باورهاى صحيح هدايت كنم اما وى همچنان بر افكار باطل و اعتقادات فاسد خود پافشارى كرده و اصرار دارد. قربانت گردم از شما تقاضا دارم براى توفيق من دعا كنيد و مرا در اين زمينه راهنمائى بفرمائيد. آيا با او مدارا كنم و يا با او بى پرده سخن گفته و راهم را آشكارا از وى جدا سازم و دشمنى نمايم؟!

حضرت (ع) در پاسخ او نوشتند: «من نامه ات را ملاحظه كردم و مقصودت را درباره پدرت متوجه شدم من ان شاء اللَّه تو را از دعاى خير فراموش نمى‏ كنم. مدارا براى تو حتماً از دشمنى و آن هم با صراحت لهجه بهتر است. به دنبال هر سختى آسانى وجود دارد. بردبارى كن كه عاقبت پيروزى از آن پارسايان است. خداوند تو را در دوستى و ولايت آنانكه دوستشان دارى ثابت قدم بدارد. ما و شما هر دو در تحت حمايت و امان خداوند هستيم. همان خدائى كه پناهدنگانش را ضايع نمى‏كند.»

بكر بن صالح مى‏گويد: خداوند به بركت دعاى امام جواد (ع) دل پدر دامادم را نرم كرد و اعتقاداتش چنان خوب شد كه ديگر با دامادم مخالفت نمى‏كرد./ قدس آنلاین

منابع:

الكافى، ج 1، ص 496؛
من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 544؛
امالى شيخ مفيد، ص 211؛
مستدرك الوسائل، ج 15، ص 179.

انتهای پیام//

نظرات

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.