باید قدر مهرجوییها و کیمیاییها را دانست و به آنان احترام گذاشت که عمری در عرصه هنر در خدمت مردم بودند اگرچه میتوانیم بخشهایی از آراء آنان را نپذیریم.
به گزارش گلستان ما، حسین پایینمحلی در یادداشتی با عنوان «سینمای ایران، داریوش مهرجویی و موج نو» نوشت: آلن دوباتن فیلسوف مشهور در کتاب خبر میگوید مردم وقتی از خواب بلند میشوند یکی از اولین کارهایی که میکنند پیگیری اخبار است. نگارنده نیز از این قاعده مستثنی نیست. گوشی را باز کرد و خبری هولناک خواند. داریوش مهرجویی نویسنده، فیلمساز، کارگردان و مترجم مشهور کشورمان که از بانیان سینمای موج نو هست به همراه همسر کشته شدند. متاسفانه ولنگاری فضای مجازی در ایران عاملی است که هنوز چیزی مشخص نشده اخبار ضد و نقیض بسیاری در فضای رسانه منتشر شود.
و گاه حتی نسبت به این درگذشتگان چنان تیغ بیرحمی میبرد که بحثها به حوزه خصوصی باز میشود....
سینمای ایران در قبل از انقلاب گاه چنان دچار بیاخلاقی میشد که فریاد هنرپیشهها راهم در میآورد و این سینمای به اصطلاح فیلم فارسی برخی کارگردانهای ایرانی را به تبعیت از کارگردانهای فرانسوی و موج نوی سینمای آنجا به نقطهای رساند که در سینمای ایران نیز این اصطلاح رایج شد: موج نو!
سینمای موج نوی فرانسه شخصیتهایی چون ژان لوگ گدار و فرانسواتروفو بودند
سینمای روشنفکری عمدتا در دو شاخه بیشتر شناخته میشود. بیان انتزاعی و یا تم اجتماعی که طبیعتا مردم با آن بیشتر برخورد داشتهاند.
تارکوفسکی و پاراجانف از دیگر کارگردانهایی هستند که به حوزه سینمای روشنفکری تعلق دارند و بیشتر به بیان انتزاعیات و دیدگاههای شخصی میپرداختند مثل ایثار و رنگ انار.
سینمای موج نوی ایران کسانی چون مسعود کیمیایی(قیصر)، داریوش مهرجویی (گاو)، ناصر تقوایی، بهرام بیضایی، بهمن فرمان ارا، ابراهیم گلستان و کمی بعد امیر نادری(سازدهنی) و بعدها شخصیتهایی علی حاتمی(طوقی) و بعد از انقلاب چون کیارستمی (خانه دوست کجاست؟)، مجید مجیدی (بچههای اسمان) و مخملباف و... در نسل دوم موج نو گنجانده میشوند.
اولین بار با فیلم گاو مهرجویی که ظاهرا دومین اثرش بود نه تنها در ایران بلکه در جهان درخشید. فیلمی که محتوامحور بود و نوعی «از خود بیگانگی» را بیان میکرد. مهرجویی با همین فیلم در تاریخ سینما نامش را به عنوان یک فیلمساز در لیست موج نوی ایران ثبت کرد. فیلمی که نظر امام (ره) را هم به خود جلب کرده بود.
مسعود کیمیایی نیز با فیلمهایی چون قیصر، گوزنها و... سر و صدای زیادی به پا کرد؛ به نحوی که هنوز در مقاطع مختلف از آنها صحبت میشود و تلفظ واقعی فیلم گوزنها مورد مناقشه هست.
کسانی چون مهرجویی و کیمیایی در بطن جامعه بودند و تم اجتماعی داشتند اما سهراب شهید ثالث و بیضایی بیشتر به دنبال دغدغههای شخصی و انتزاعیات بودند.
سینمای موج نو در برابر سینمای مبتذل و کابارهای بود که روزگاری به دنبال افیونی کردن ملت جهت جلوگیری از بیداری تاریخی مردم ایران محسوب میشد
بعد از انقلاب نیز موج دوم نوی سینمای ایران با آثاری چون ناخدا خورشید ناصر تقوایی و بچههای آسمان مجید مجیدی خوش درخشیدند. همچنانکه آثاری چون، اجارهنشینها، هامون، سارا، لیلا، مهمان مامان نیز با استقبال مواجه شدند.
اما اگر موج نوی اول باعث تغییرات اجتماعی شد و موج دوم همراه تغییرات بود و در برابر سینمای زرد قرار میگرفت موسسین سینمای موج نو که دیگر نو محسوب نمیشد غبار کهنگی بر آن نشست و آن میزان از تاثیر گذاری و روایتگری تاریخی را که داشت از دست داد.
اگر چه کسانی چون رضا میرکریمی به عنوان کارگردانهای نسل سوم موج نوی سینمای ایران با فیلمهایی چون یه حبه قند در کانون توجه قرار گرفتند (و یا امیر نادری بافیلم کوه) اما گویی سینمای موج نو (نسل سومش) دیگر منشاییت اثر خود را از دست داده و مهرجویی، کیمیایی و... تنها به عنوان پیشکسوتانی بودند که تجربه تاریخی ذیقیمتی را در آثار پیشینشان به ما ارزانی کردند و امروز از آن سینما و بزرگان تنها خاطرات نوستالوژیک داریم.
با این حال آثار بزرگان ادبیات و هنر و فرهنگ را باید خواند و دید و لذت برد و آموخت و به عنوان بخشی از فرهنگ پاسداشت چرا که این افراد و آثارشان دارای جنبههای فرهنگی ارزشمندی است اگرچه همه این آثار در یک تراز نیستند چنانچه فیلم گاو مهرجویی عالی و فیلمهایی چون مهمان مامان و اجارهنشینها خوب اما فیلمی چون هامون حاصل یک یاس فلسفی و حیرت خیامی و عرفان نوظهور هست که شخصیت اصلی را متزلزل نشان میدهد! همچنانکه شهید آوینی نقد بنیان افکنانهای در آینه جادو به فیلم هامون وارد کرده و هامون را مظهر نیهیلیسم مزمنی خواند که با عرفان کرکگور نسبتی ندارد! بله! در کنار تماشا و دیدار آثار بزرگان باید به نقد آنان نیز پرداخت چراکه عرصه فرهنگ عرصه زایش و تولید و خلق و رشد و گفتگو محترمانه و نقد متقابل هست نه بت وارگی و از این مسیر تاریخ فرهنگی مردمان بارور میشود.
باید قدر مهرجوییها و کیمیاییها را دانست و به آنان احترام گذاشت که عمری در عرصه هنر در خدمت مردم بودند اگرچه میتوانیم بخشهایی از آراء آنان را نپذیریم و جزو حیطه خصوصی آنان قلمداد کنیم اما دیدیم که در مقاطع مختلف باز آنان در مسیر تاریخی ملت ایران بودند.
یادش گرامی و روحش شاد
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد