استقبال سرد مردم استان گلستان نشان میدهد که عادی انگاریها و ویروس های مجازی و شایعات رسانههای غربی واکسیناسیون را به مخاطره انداخته است.
به گزارش گلستان ما؛ با نگاه مظلومانه با من حرف میزد که چرا وقتی بابام است این بهورز سوزن را بر تنم فرو میکند، پسرم تافته جدابافته ای برای پدرش است و طاقت آن را ندارم حتی یک سوزن به پایش برود، اما میدانم که این سوزن و دردی که به بدن نوزادم وارد میشود به مراتب بهتر از درد بیماری است و شاید این مسئله تا سالیان سال برای فرزندم قابل درک نباشد ولی من هر بار آن را برای واکسن زدن به خانه بهداشت میآورم.
این نگاه فرزند که از پدر و مادر قطع امید میکند را هیچ پدر و مادری فراموش نمیکند اما با این وجود این اجازه را میدهند که نوزاد و فرزندش واکسینه شود تا از گزند بیماری دور شود تا عذاب ذره ذره آب شدن بر اثر بیماری را تجربه نکند.
تجربه موفق واکسیناسیون فلج اطفال باعث شد که در ایام کرونا و در دز نخست و دوم بسیاری از ما که برای در امان ماندن از گزند کرونا در خانه ماندن را از رفتن به بازار و رستوران و اماکن شلوغ ترجیح میدادیم به مراکز واکسیناسیون هجوم بیاوریم، واکسنهایی که باعث شد که با ایمنی بیشتری پا در جامعه بگذاریم و تجربههای شیرین گذشته مثل دورهمیها البته محدودتر بار دیگر تجربه کنیم.
با واکسیناسیون کمتر از حضور مهمان ترسیدیم، گرچه به طنزپردازی گاهی میگفتیم «آب مقطر است» اما واکسیناسیون شجاعمون کرد و باعث شد که با خانواده به دل بازار بزنیم یا سفر بریم و در تفرجگاهها خوش بگذرانیم، کارهایی که در ایام شروع پاندمی کرونا برایمان یک آرزو بود را انجام میدادیم.
وقتی میگفتند که این اپیدمی چند سال دیگه تمام میشود با ذهنیتی که از فضای مجازی از کرونا ساخته بودیم میگفتیم اینها وعده سر خرمن است و فقط برای دلخوشی ما بیان میکنند که اعتراضات اجتماعی در کشور به خاطر نبود ماسک و مواد ضدعفونی پیش نیاد.
اما این شجاعتها گاهی به حماقت هم تبدیل شد، خودمانی بگوییم، پس از اینکه دز دوم واکسن را دریافت کردیم با همین شایعه های مجازی از دز سوم واکسن ترسیدیم، رسانههای غربی اعتراضات و جنبشهای ضد واکسن را به ما نشان دادند و ما باور کردیم بیآنکه بدانیم چرا همین رسانه ها که مواجب خود را از رژیم غاصب صهیونیستی می گیرند به ما نمیگویند که مردمان کدام دیار بیشترین میزان واکسیناسیون را در سطح جهان دارند؟، آیا پشت این حرفهای بزک کرده دوستی و سلامت ما قرار دارد و یا اینکه چالشی جدید برای کشور ما نهفته است، کاش مردم ما بهتر دستان آهنین را زیر این دستکشهای مخملی رسانههای غربی میدیدند.
شاید هم دردهای واکسن کرونا ما را یاد بچگیمان انداخته که این روزها حاضر به تحمل آن نیستیم بیآنکه با خود بیندیشیم درد بیماری کرونا به مراتب برای ما سخت تر است.
یک روزی به ما گفتند که بدنهایمان آهنربایی میشود، روز دیگر گفتند باعث تشنج و بیماری خواهد شد، بار دیگر این شایعه را ساختند که بدن ما را نسبت به کرونا ضعیف میکند و در نهایت منجر به مرگ ما خواهد شد و ما همه اینها را باور کردیم بیآنکه بیندیشیم که این روزها کسانی که بر روی تخت بیمارستان در حال جان دادن هستند به خاطر این است که ما این شایعات را از واقعیت های کرونایی تمایز ندادیم.
ما با کرونا بازی کردیم، بازی جان و زندگی، بازی با دم شیر که نه تنها جان خودمان بلکه جان عزیزترین کسانمان را به خطر انداخته، کاش به خاطر این نگاه کودکانه ما به واکسیناسیون نگاه پدرانهای بود که میگفت فرزندم این واکسن دردش بیشتر از بیماری کرونا نیست.
ما خانوادههای ایرانی که ایثارگری را در دفاع مقدس به جهانیان نشان دادیم و نزدیک به 300 هزار شهید تقدیم کردیم ولا آنکه ذره ای از این شایعات واقعیت هم داشت انتظار می رفت که برای سلامتی جامعه ایثارگری کنیم و بیتفاوت نباشیم و این وظیفه ای ذاتی و شاید هم شرعی ما باشد که با واکسیناسیون کرونا سایه بلا را از سر جامعه برداریم.
به قلم داود خاندوزی؛ فعال رسانهای استان گلستان
انتهای پیام/
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد