این یادگار دفاع مقدس، مامور رصد شبکه های تلویزیونی عراق بود.
شهید محرم وظیفه شناس، پا برهنه در جهه بود و به همین شکل هم شهید شد.
من،یک بسیجی، حمید صلواتی، و رضا محرمی یک تکه نان پیدا کردیم و شروع کردیم به خوردن که یک خمپاره زوزه کشید و آمد و روی سر آن بسیجی منفجر شد. سر او شکاف و درست مثل یک هنداونه که به زمین کوبیده باشند متلاشی شد و خون پاشید روی نان و سر و صورت ما. محرمی خیلی خونسرد گفت: «خدایا، بعد از 4 روز این تکه نان هم بر ما روا نبود؟»
وقتی داشتند، قبر را آماده می کردند، دو- سه آجر کار شده در مزار شهید موید، کنده شد و ناگهان فردی که قبر را داشت می کند، با جیغ و فریاد، خود را عقب کشید و گفت: بیایید، بیایید ببینید که این جنازه ، سالمه سالم است.
غلام تشکری شهید گلستانی، با کیسه گونی خود را به منطقه عملیاتی دفاع مقدس رساند.
خانواده بهمنی نژاد در محله گرگان جدید سکونت دارند و اهالی این منطقه به خوبی آن ها را می شناسند اما نگارش این کتاب باعث شد تا یاد این شهدای عزیز تا شهرهای دورافتاده کشور عزیزمان هم گسترش پیدا کند.
امیرحسین انبارداران، نویسنده این کتاب در بخش های مختلف با شکستن سیر زمان و روایت هایی از حال و روز خانواده شهید، داستانش را رنگ و لعابی خواندنی داده و خواننده را به خوبی تا پایان همراهی می کند.
سند سجلی شهید مدافع حرم مصطفی خوش محمدی در جلسه شورای هماهنگی ثبت احوال گلستان رونمایی شد.
پیکر پاک حجت الله خانلرخانی شهید سرافراز میهن اسلامی بعد از 35 سال چشم انتظاری در آغوش مادر جای گرفت، حالا دیگر وقت لالایی خواندن ننه حاجی برای حجت است... جنازه حجت را در آغوش گرفته، صورتش را بر جنازه گذارده و اینگونه می خواند "لالا گل زیره..." صدای گریه جمعیت بلند می شود، ننه حاجی برای حجت لالایی می خواند و جمعیت با صدای بلند گریه می کند...
شهید محمود تقی پور اصالتا اهل شهر گرگان و ساکن شهر مقدس مشهد بود که بعد از پیوستن به لشکر فاطمیون در اربعین امسال آسمانی شد .
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.